أحبك طبعاً!!
و إلا ماذا يمكن أن أفعل في وطن منهوب و حزين؟!..((((;
#تعلق
من آشنای کویرم، تو اهلِ بارانی
چه کردهام که مرا از خودت نمیدانی؟!
مرا نگاه! که چشم از تو بر نمیدارم
تو را نگاه! که از دیدنم گریزانی...
من از غم تو غزل میسرایم و آن را
تو عاشقانه به گوشِ رقیب میخوانی
هزار باغِ گل از دامن تو میروید
به هر کجا بروی باز در گلستانی:))
قیاسِ یک به یکِ شهر با تو آسان نیست
که بهتر از همگان است؟! بهتر از آنی✓...
#سجاد_سامانی
#خاکستر_کوچه_های_ذهن
How can I ever make it up?! That's been on my conscience for more than 3 months... I'll be dead of this huge amount of being shameless...
And eventually all I have would be a good for nothing hand!!...
فلق در سینهاش آتشفشان صبحگاهی داشت
که خون آلوده پیغام از کبوترهای چاهی داشت
طراوت در هوا از ریشه زنجیر میروید
زمین در خود سپیداری در اعماق سیاهی داشت
مگر خورشید را هم میتوان خاموش کرد آخر
کسی از تیره شب در سرش افکار واهی داشت
عبایی روی خاک افتاده بود از خاک خاکیتر
که در آن نخنما آغوش، اسرار الهی داشت
کدامین گل به جرم عطر افشاندن گرفتار است؟!
مگر او نیت دیگر به غیر از خیرخواهی داشت؟!...
هماره آه او خرج دعا بر مردمان میشد
اگر در سینهاش یارای آهی گاه گاهی داشت
به تسبیحش قسم زنجیره عالم به دستش بود
چنین مردی کجا در سر خیال پادشاهی داشت
چه بنویسم از آن گودال از آن قعر السجون از زخم
از آن زندان که حکم روضههای قتلگاهی داشت...
تمام کشور من کاظمین کوچک مردیست؛
که در هر گوشهای از خاک ایران بارگاهی داشت:)))
#سیدحمیدرضا_برقعی
#ای_آبیترین_آسمان_در_پیشگاه_تو
هدایت شده از 𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅 │دریایی از خون
با من اگرچه سرد شدی، من برای تو
حتی اگر که برف شوم، برف شادیام!(((((;
#سجاد_شهیدی
#سبزینه_های_خیال
شبتون آروم 🌿✨
من فکر میکنم در غیابِ تو
همهی خانههای جهان خالیست...
1402/11/17
#عبور_از_روز