صفحه یادبود مجازی مرحومه مغفوره، بی بی صدیقه وافی
https://iporse.ir/6099470
لطفا این لینک را میان بستگان و آشنایان به اشتراک بگذارید. و قرائت صلوات، فاتحه، زیارت عاشورا، و ختم قرآن خود را در آن ثبت فرمایید.
11.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨﷽✨
انیمیشن بسیار جذاب از وضعیت وابستگی نسل امروز و جامعه امروز به #تلفن_همراه
🆔 @pajayepa
✨﷽✨
حالتی که بنشینم و حاجتها را فهرست کنم و آدمها را به اسم بنویسم و بعد شروع کنم یکی یکی خواستن، برایم کمرنگ میشود از بس مجیر و ابوحمزه و کمیل و حتی همین جوشن، عوضم میکنند. یادم میدهند که انگار دعا، خواستن نیست. وقتْ خالی کردن است برای چیزی شبیه گپ زدن. نگاه کن جمله به جملهٔ همین جوشن قربانصدقه رفتن است. سبحانک سبحانک سبحانک...
آنهایی که سبحانک را «منزهی» ترجمه کردند، اولین کسانی بودند که لذتهای دعا را از ما گرفتند. پاک و منزه؟ نه! سبحانک یعنی چیزی شبیه عزیزم، دورت بگردم، قربانت بروم یا چقدر دوستت دارم.
بگذار بگویم «نار» هم توی این دعاها آتش نیست، یک جور دورافتادگی، یک جور بی محلی است. یک جور قهر که انگار به تو نگاه هم نمیکند. حالا دوباره جمله جمله ترجمه کن: عزیزم، با من قهر نکن. دورت بگردم، نگاهم کن!
شاید برای همین من هر بار جوشن میخوانم، یک جور حیای پسرانه برم می دارد که دوست دارم تنها باشم. میروم توی یک گفتگوی درِ گوشی. جوشن را کسی فریاد نمیزند. یک شب را تا صبح، میخواهی التماس کنی، منتکشی کنی که نکند قهر کرده باشد. توی جمع که نمی شود. اقلا من رویش را ندارم.
حالا آن اولها که به «یا راحمَ العَبَرات» رسیدی آرام گریه کن، اشک حساسترین نقطهٔ التماسکردن است. گریهٔ بلند را بگذار برای تهِ التماسهایت. همانجا که میرسی به: «یا حبیبَ الباکین» بُکاء یعنی گریۀ صدا دار. گریه، همان مرحلهای است که التماس کردنِ توی خلوت را همه میشنوند.
خوش به حال من که با همین اشک ریختنِ آرام، التماسم نتیجه داد. بقیهٔ جوشن را تا صبح گپ میزنیم. همهٔ آن هزار تا آتش، گل شدند. تا صبح گل میگویم، گل میشنوم.
🆔 @pajayepa
✨﷽✨
شنیدم اسم مدرسهات هم نام شهید عطشان کربلا بود
مدرسه دخترانه #سیدالشهداء(علیهالسلام)
و #کابل_کربلا_شد
میخواستم چای افطار را تو دم کنی، پدرت میخواست نان سفره را تو برایش بیاوری، چه شد که تکهتکههای بدنت میهمان سفره افطار شد؟؟؟
منتظر بودیم مثل هر روز با خندههای دخترانهات خانه را پر از عطر یاس کنی
نگفته بودی افطار مهمان مدرسه سیدالشهدایی؟؟؟
تو نیامدی اما چقدر خانهمان امشب بوی یاس میدهد.
دعای افطارت را زود خواندی، و چه زودتر مستجاب شد، #تقبل_الله دخترکم، روزهات قبول! چرا کام تشنهات خونین است؟
نازنین دخترم! میدانی رقیه سه ساله هم دهانش خشک بود؟
میدانی که چقدر شبیه شدی به بی بی سکینه، دختر ارباب بیکفن که از عمو طلب آب کرد؟
تشنه و گرسنه بودی اما تو را به اسیری نبردند، طعم #خار_مغیلان و #محمل_عریان را هم نچشیدی
اما چه زیبا شده بودی وقتی به #خواستگاری_شهادت بله گفتی و از خون خضاب کردی و به حجله وصال قدم گذاشتی
هلهله بکشید و نقل بپاشید و شیرینی قسمت کنید، قربانی آماده است؟! زود باشید
من امشب دخترکم را با کفن سپید به خانه آخرت بدرقه میکنم.
نمیدانم دخترک معصومم، من امشب غمگینترم یا مولایم؟
نمیدانم من عزادارترم یا امام زمانم؟
اما انگار میشنوم نالههای غریبانهای را که با تکرار روضه یاس کبود و عمه سه سالهاش، امن یجیب میخواند و #اذن_ظهور میطلبد.
دخترکم آسوده بخواب، آرام بگیر، گویی جهان آنچنان خفته است که نه گوشی شنید ناله آخرت را و نه چشمی دید پارچه خونین لباس مدرسهات را
شاید هم تو صدایت، ناله ضعیفی بود که چُرتشان را پاره نکرد
آخر با کام تشنه و زبان روزه که نمیشود فریاد زد..
یا غیاث المستغیثین!🤲😭
🆔 @pajayepa
روزهخواری شاه قاجار(از قلم ناصرالدین شاه)
کسانی که روزه میخوردند؛ اول خودمان بودیم که به هزار دلیل عقلی و نقلی و شرعی نمیتوانستیم روزه بگیریم. مجدالدوله هم ناخوش است، میخورد. اکبرخان هم ناخوش بود و میخورد. دو روزی هم روزه گرفتند؛ ولی اذیت کرده، ناچار خوردند. باشی، برادر اکبرخان هم ناخوش بود، میخورد. امینالملک، قبل از رمضان ناخوش شده بود و حقیقتا خیلی ضعیف و لاغر بود، نمیتوانست روزه بگیرد؛ میخورد. میرزاحسینخان، شرف بنائی هم ناخوش نبود، میخورد و راه میرفت؛ خودش میگفت ناخوشم.
صنیعالملک معمارباشی، ابدا عیبی نداشت و روزه میخورد؛ ولی میگفتند دمل دارد. آغابشارت و آغاعبدالله و آغاعلی و مرتضیخان و شمع قهوهخانه هم روزه میخوردند. اعتمادالسلطنه هم گویا روزه میخورد. زیندارباشی هم گویا روزه میخورد. اقبالالدوله هم به جهت خوردن روزه، به محمدآباد رفته بود که تماما را بخورد. معیرالممالک قدیم هم روزه میخورد. ناصرالملک هم روزه نبود. حاجبالدوله و کالسکهچیباشی هم روزه میخوردند، اغلب هم مشکوک بودند. امیناقدس هم که ناخوش بود و روزه نبود. عایشهخانم میخورد. بدرالدوله هم روزه نبود. گلینخانم هم روزه نمیگرفت. زاغی هم روزه نبود. امینالسلطان هم به واسطه درد چشم که ناخوش شد، ده-دوازده روزه خورد. میرزامحمودخان وزیرمختار هم چون مسافر بود و قصد اقامه نکرده بود، روزه میخورد. حکیمالممالک چون میخواست به گلپایگان برود، روزه نبود. امینلشکر هم چون از گلپایگان معزول شده بود، روزه نبود. ایلخانی ریشسفید که هیچوقت روزه نبوده است. میرزاسیدعبدالله، برادر میرزاعیسی هم با خود میرزاعیسی روزه نبودند.
منبع: روزنامه خاطرات ناصرالدین شاه قاجار، تصحیح و ویرایش مجید عبد امین، خاطرات سال ۱۳۰۸ قمری.
🆔 @pajayepa
46.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❓علت اختلاف فقهاء در اعلام ابتدا و انتهای ماه رمضان چیست؟!!!
❓چرا فقهاء با تشکیل جلساتی اختلاف خودشون رو رفع نمیکنند؟!!!
❓آیا نمیتوان با نرم افزارهای کامپیوتری ابتدا و انتهای ماههای قمری رو به شکل دقیق تعیین کرد؟!! چرا فقهاء از این نرم افزارها استفاده نمیکنند؟!!!
❓چرا بین ایران و برخی دیگر از کشورهای اسلامی در اعلام ابتدا یا انتهای ماه رمضان اختلاف وجود دارد؟!!!
❓چرا بین تقویم و زمانی که از سوی فقهاء به عنوان عید فطر اعلام میشود گاه اختلاف به وجود میآید؟!!!
✅ پاسخ علمی به همه این سوالها رو در این کلیپ مشاهده کنید.
🆔 @pajayepa