eitaa logo
✍️از جنس تجربه (اللَّهُمَّ اجْعَلْنا فِي دِرْعِكَ الْحَصِينَةِ)
107 دنبال‌کننده
436 عکس
489 ویدیو
14 فایل
۞﷽۞ تصمیم بر آن است که برخی مطالب مرتبط با مسائل روز در زمینه‌های مختلف اجتماعی، سیاسی و فرهنگی تقدیم شود. تا خدا چه خواهد آدرس کانالهای دیگر👇 ✍️جُمْلِهْ دَرْمانی 💊 @jhakimaneh آیا می دانستید؟ @haltaalam @ayyamollah ارتباط با ادمین @Mirzameysam
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از اشک
Mirzamohamadi_Sh29_ramazan98_c.mp3
7.69M
🔊 ممنونم اگر نروی میمیرم اگر بروی.. 🔹 مناجات با خدا و #وداع_ماه_رمضان به همراه روضه حضرت سیدالشهدا علیه السلام.. #پیشنهاد_دانلود #حتما_گوش_کنید 🎤حجت الاسلام #میرزامحمدی ✅کانال اشک - پایگاه نشر روضه Eitaa.com/Kanal_AshK
💢💠💢💠 💠💢💠 💢💠 💠 "اَنْ تُدْخِلَنِی فی کلِّ خَیْر اَدْخَلْتَ فیهِ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدِِ وَ اَنْ تُخْرِجَنی مِنْ کلِّ سُوءِِ اَخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّد " ✅ در خاطرم دعایی از این جامع تر ومانع تر سراغ ندارم ! پیامبر وآل او "صلوات الله علیهم اجمعین" کامل ترین موجوداتند، خیری نیست که در آن وارد نشده باشند وشرّی نیست که از آن خارج شده باشند! پس این دعا یعنی خدایا همه خوبی ها وکمالات را از تو طلب می کنم و هیچ بدی ونقصی را نمی خواهم ؛ شاید فقط بعد از یک ماه بندگی بتوان این گونه از خدا حاجت خواست ، و شاید فقط بعد از یک ماه معنویت و پاکی است که این قدر بزرگ شده باشیم - بخوانید بزرگمان کرده باشند - که حاجتمان این گونه تغییر کرده باشد! ✳️ خوشا به حال کسانی که این گونه شدند واین دعا برایشان مستجاب میشود. عیدشان مبارک! 💠 💢💠 💠💢💠 💢💠💢💠 @pajayepa
هدایت شده از خاطرات امر به معروف
سلام. طاعات و عبادات شما در ماه رمضان قبول درگاه احدیت باشه. اما خاطره: سال ها پیش به همراه پدر و مادر و خواهر و برادرها مشرف شده بودیم مشهد مقدس به همراه گروهی از فرهنگیان استان کرمان. یک شب به باغی که در اطراف مشهد متعلق به آموزش و پرورش بود برای شام و جلسه ای فرهنگی رفتیم. این مجموعه فرهنگی تالار بزرگی داشت که به همه برای مراسمات عروسی و ... اجاره می دادند. وقتی ما مشغول تهیه شام در بخش دیگری از این مجموعه بودیم کم کم صدای بزن و بکوب و موسیقی آنچنانی مراسم عروسی تالار شروع شد. اولش خیلی شدید نبود ولی بعد از مدتی اعصاب خرد کن و بیرون از ضابطه شد. من اون سال ها اوایل طلبگی بودم و ملبس هم نبودم. دل رو زدم به دریا و رفتم به سمت تالار جهت نهی از منکر. جلوی تالار که رسیدم از فردی که اونجا بود پرسیدم: آقای داماد کجاست؟! طرف با تعجب گفت بالا هستند کنار عروس خانم. گفتم امکان داره به ایشون بگید بیان تا من دامادیشان را بهشون تبریک بگم! بنده خدا هاج و واج گفت: چشم. داماد کراواتی آمد و گفت بفرمایید. سلام و علیک و روبوسی کردیم و تبریک گفتم و بعد فامیلی داماد را پرسیدم و اون گفت: صفری هستم😂😂 گفتم من هم صفری هستم! چه حسن تصادف جالبی. گفتم آقای داماد شما مشهدی ها رسمی دارید که پس از مراسم عروسی تان می روید با کارناوال عروسی دور حرم امام رضا علیه السلام دور می زنید. درسته؟ گفت بله! گفتم می دونید امشب شب شهادت آقا موسی بن جعفر پدر امام رضا هم هست؟! گفت نمی دانستم! گفتم با این بزن و بکوبی که راه انداخته اید رویتان می شود بعد از عروسی به طرف حرمشان بروید؟ گفت من از این بزن و بکوب ها اطلاع نداشتم! گفتم بالاخره به اسم شماست و به نامتون تموم میشه. یه فکری بکنید و بگید این کنسرت زنده را خاموش کنن. گفت: چشم و من خداحافظی کردم و رفتم و پس از دقایقی صداها خاموش شد. حالا که فکر می کنم به خودم میگم عجب جسارتی داشتم اون روزا. یادش بخیر. التماس دعا
✨﷽✨ ارزگان پس از شکست هزاره ها شاهد فجایع هولناک زیاد می‌باشد. اما از همه تلخ تر ماجرای شهادت است. وقتی لشکر عبدالرحمن به فرماندهی عبدالقدس وارد می‌شوند دست به تجاوز، غارت و هجوم ناجوان مردانه و هولناک می‌زنند که از ماجرای هولناک او قتل عام هزاره ها است. لشکر عبدالرحمن تمام قلعه‌های هزارها را به آتش می کشند، رمه و گاوهای مردم را با خود می‌برند. زمین‌ها را آتش می‌زنند و تمام مردان اسیر شده را از دم تیغ می‌گذرانند. زنان را اسیر می‌گیرند و به‌عنوان برده و کنیز به هم دیگر پیشکش می‌کنند و در بازار‌ها به قیمت ناچیز و کمتر از قیمت جو و گندم به فروش می‌رسانند. این بردگان بي‌گناه آن قدر زیاد بودند که امیر از مالیات آن‌ها لشکرش را برای یک سال تأمین هزینه می‌کند. وقتی ارزگان در شرف شکست و نابودی قرار می‌گیرد، عده‌ای از زنان دلیر و غیرتمند ارزگانی از تبار هزاره اسلحه گرم و شمشیر به دست می‌گیرند و با لشکر عبدالرحمن با کمال شجاعت می‌جنگند و لشکر تا به دندان مسلح عبدالرحمن با تمام توان به جنگ رو به رو با یاران شیرین شیر دختر هزاره می‌پردازند. فرمانده شیرین چون سردار کار آزموده هزاره تن به نبرد تن به تن می‌دهد و تا آخرین توان با یارانش می جنگند اما وقتی توان رزمی ‌آنان رو به کاهش شود، فرمان عقب نشینی می‌دهد. شیرین هفت شبانه روز آبادی به آبادی در کمال دلیری و کارآزمودگی با دختران هم سن و سالش تن به جنگ و گریز می‌دهد و سرانجام به کوه چل دختران می‌رسند. شیرین با یارانش از کوه بالا می‌رود و لشکر امیر به تعقیب آنان از کوه بالا می‌شوند. شیرین در آخرین قلۀ کوه از یارانش می‌خواهد که سنگر گیرند و تا آخرین لحظه با سنگ از پیشروی دشمن جلوگیری کنند. آنان تا دم غروب به سمت دشمن سنگ می‌اندازند و دشمن با گلوله پاسخ می‌دهند. سرانجام دشمن در چند قدمی‌شیرین و یارانش می‌رسند. شیرین رو به سمت ارزگان غارت شده می‌کند و به یارانش می‌گوید، نه راه بازگشت مانده و نه پای فرار. دشمن در چند قدمی ما است. ننگی تلخ تر از این نیست که به‌عنوان کنیز و برده در بازارهای قندهار و کابل به فروش برسیم و یا گرم کننده بزم‌های بوزینه‌های عبدالرحمن باشیم. همه باهم به سمت قله حرکت می‌کنیم و از لاخ بلند کوه به سمت ابدیت، جاودانگی و تاریخ پرواز می‌کنیم. دشمن که در چند قدمی‌شیرین و یارانش رسیده بودند، ناباورانه شاهد زیبا ترین مرگ خودخواسته دختران آزاد و سر بلند هزاره‌های ارزگانی می‌شوند. آنان با تعجب می‌بینند که چهل عقاب بلند پرواز هزاره دست به دست هم از بلندایی کوه پرواز می‌کنند و با شکوه و شگرف بي‌مانند در پایین کوه فرود می‌آیند. سخره‌های سخت و تیغ مانند کوه آنان را به گرمی در آغوش می‌کشند و در پایین دست خود جای ابدی و جاودانه برای آنان آماده می‌کنند. کوه غرقه در خون به بلندایی تاریخ فریاد می‌کشد و دامنش را برای فرود عقاب‌های خانه زاد خود می‌گشاید. بلند پروازان تاریخ هزارستان به آرامی فرود می‌آیند و درحالی که دست همدیگر را به سختی فشرده بودند، تن به خواب ابدی می‌دهند. دشمنان با دیدن این شکوه و شگرف بي‌همتا حیرت زده و سرافگنده به ارزگان بر می‌گردند. مردان و زنان هزارستان کوه را کوه چهل دختران می‌نامند و آن‏جا را به‌عنوان میثاق ابدی برای دفاع از سرزمین و حمیت هزاره‌ها قلمداد می‌کنند. پس از آن روز زنان و مردان نو عروس هزارستان به‌ویژه مردم ، و تعهد می‌کنند که نام اولین دخترشان را شیرین بگذارند. و برای عقد عروسی شان بر مزار شیرین و یارانش بروند و کام بچه‌های شان را با خاک مزار شیرین، شیرین کنند. از آن روزگار اکنون سال‌ها می‌گذرند. مردم هزارستان شیرین را فراموش کرده‌اند و مزار خونین او اکنون بي‌رنگ است. دیگر هزاره‌ها نام دختران شان را شیرین نمی‌گذارند و با مزار او عقد نمی‌بندند و به زیارت او نمی‌روند و تجدد میثاق نمی‌کنند . شیرین آن قدر فراموش شده است که نسل نو هزارستان داستان شکوه پرواز عقاب بلند پرواز دره‌های ژرفناک ارزگان را افسانه و حکایت می‌خوانند. نسل نو هزاره‌ها نام اولین دخترشان را ماریا می‌گذارند و برای خواب بچه‌های شان از امیر ارسلان رومی و فرخ لقا صحبت می‌کنند. روح آن اسوه تاریخ و یارانش شاد و یاد شان گرامی باد! و جهت خوشنودی روح شان بر محمد و آل محمد صلوات!. 🆔 @pajayepa
✨﷽✨ ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﯽ دستور داد ﺗﺨﺘﻪ سنگی ﺭﺍ ﺩﺭ ﻭﺳﻂ ﺟﺎﺩﻩ ﻗﺮﺍﺭ ﺩهند ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦﮐﻪ ﻋﮑﺲ ﺍﻟﻌﻤﻞ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﺒﯿﻨﺪ ﺧﻮﺩﺵ ﺩﺭ ﺟﺎﯾﯽ ﻣﺨﻔﯽ شد ، ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﺭﮔﺎﻧﺎﻥ ﻭ ﻧﺪﯾﻤﺎﻥ ﺛﺮﻭﺗﻤﻨﺪ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺑﯽ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﺍﺯﮐﻨﺎﺭ ﺗﺨﺘﻪ ﺳﻨﮓ ﻣﯽ‌ﮔﺬﺷﺘﻨﺪ. ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﻫﻢ ﻏﺮﻭﻟﻨﺪ ﻣﯽ‌ﮐﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﺷﻬﺮﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻧﻈﻢ ﻧﺪﺍﺭﺩ و ﺣﺎﮐﻢ ﺍﯾﻦ ﺷﻬﺮ ﻋﺠﺐ ﻣﺮﺩ ﺑﯽ ﻋﺮﺿﻪﺍﯼ ﺍﺳﺖ ﻭ ... ﺑﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﺍﯾﻦ ﻫﯿﭻﮐﺲ ﺗﺨﺘﻪ ﺳﻨﮓ ﺭﺍ ﺍﺯ آنجا ﺑﺮندﺍﺷﺖ. ﻧﺰﺩﯾﮏ ﻏﺮﻭﺏ ﯾﮏ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﭘﺸﺘﺶ ﺑﺎﺭ ﻣﯿﻮﻩ ﻭﺳﺒﺰﯾﺠﺎﺕ ﺑﻮﺩ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺳﻨﮓ ﺷﺪ ﺑﺎﺭﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺯﻣﯿﻦ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻭ ﺑﺎ ﻫﺮ ﺯﺣﻤﺘﯽ ﺑﻮﺩ ﺗﺨﺘﻪ ﺳﻨﮓ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻭﺳﻂ ﺟﺎﺩﻩ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﮐﻨﺎﺭ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﮐﯿﺴﻪﺍﯼ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﺯﯾﺮ ﺗﺨﺘﻪ ﺳﻨﮓ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﺪﻩﺑﻮﺩ ، ﮐﯿﺴﻪ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﺍﺧﻞ ﺁﻥ هـزار ﺳﮑﻪﯼ ﻃﻼ ﻭ ﯾﮏ ﯾﺎﺩﺩﺍﺷﺖ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩ که ﺩﺭ ﺁﻥ ﻧﻮﺷﺘﻪ شده ﺑﻮﺩ : ﻫﺮ ﻣﺎﻧﻌﯽ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺪ ﯾﮏ ﺷﺎﻧﺲ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ ، زندگی عمل کردن است ، این شِکر نیست که چای را شیرین می‌کند بلکه حرکت قاشق چای‌خوری است که باعث شیرین شدن چای میشود !! خودمان را با جمله تا قسمت چه باشد گول نزنیم قسمت اراده ی من و توست از تو حرکت از خدا برکت ............. کن کن 🆔 @pajayepa
✨﷽✨ ⭕️ ، کشوری با توان موشکی و هسته ای بالا بود و بیشترین منابع نفتی قاره آفریقا رو در اختیار داشت! 1- اون رو تحریم کردن و گفتند مذاکره هسته‌ای کنیم! 2- مذاکره کردند و کل توان هسته ای لیبی از دست رفت! 3- آمریکا بازی درآورد و از توافق هسته ای با لیبی خارج شد؛ 4- بعد از خروج آمریکا از توافق تحریم ها شدت بیشتری گرفت. 5- قذافی به دامن اروپا پناه برد و توافق مالی کردند و کانال مالی زدند. 6- اقتصاد لیبی تحت سلطه اروپا کاملا ورشکست و نابود شد! 7- اروپا بعد نابودی اقتصاد لیبی از توافق خارج شد و اموال لیبی رو مصادره کرد! 8- مردم تحت فشار اقتصادی،برای اعتراض به دولت قذافی به خیابان آمدند (بهار عربی) 9- نیروهای وابسته آمریکایی وارد جریان اعتراض مردمی شدند و جریان رو در دست گرفتن، اروپا هم با بمباران هوایی، ارتش لیبی را در هم شکست! 10-قذافی سرنگون شد و لیبی بصورت غیر رسمی تجزیه و قسمتی از آن هم تحت سلطه داعش قرار گرفت، اکنون نفت لیبی با کمترین قیمت در اختیار شرکتهای آمریکایی و اروپایی است!!! واقعا عجب سناریوی آشنایی! غربی ها به این سناریو که با همکاری عده ای در داخل در حال اجرا است میگویند. 🆔 @pajayepa
✨﷽✨ 🔴اسماعیل‌طلا کیست؟ ⁉️چرا سقاخانه حرم علیه السلام به نام او مشهور است؟ از میان سقاخانه‌هایی که وجود دارد، سقاخانه «اسماعیل طلا»ی صحن کهنه حرم رضوی یکی از معروف‌ترین و قدیمی‌ترین آن‌هاست. سنگ بنای این سقاخانه را نادرشاه افشار گذاشت و یکی از فرماندهان فتحعلی‌شاه، بهای روکش طلای آن را مهیا کرد. 🔅اسماعیل طلا کیست؟ ماجرا از این قرار بود که در زمان فتحعلی شاه قاجار از طرف يكی از دولت‌های خارجی بسته‌ای به عنوان هديه به دربار رسيد و شاه قصد گشودن آن را كرد. «اسماعيل‌خان» كه جزء ملتزمين بود استدعا كرد اين كار در محوطه كاخ به وسيله خدمتگزاران انجام شود چرا که احتمال سوء قصد را نمی توان از نظر دور داشت. اتفاقا هنگام باز كردن بسته منفجر شد و خساراتی به بار آورد. 🔅 فتحعلی شاه با اطلاع از اين امر، دستور داد برای اين دورانديشی، هم وزن سرداراسماعيل‌خان سكه‌های طلا به او مرحمت شود. چنين كردند و اسماعيل خان معروف به «زر ريز خان» شد. 🔅 او آن طلاها را صرف ساختن جایگاه آن سنگاب کرد تا گنبد و پایه‌های سقاخانه با روکشی از طلا مزین شود از آن زمان این سقاخانه را به «سقاخانه اسماعیل طلا» میشناسند... 🆔 @pajayepa