eitaa logo
پندهای سعادت
2.4هزار دنبال‌کننده
443 عکس
90 ویدیو
38 فایل
🔰در محضر حضرت استاد شب زنده دار«دام ظله» 👤 ارتباط : @hadiszekr 🌐 تارنما: Www.Feghahat.ir کانال دروس حضرت استاد: https://eitaa.com/feghahat_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 یاران ویژه‌ی امام زمان(عج) 💠 حضرت استاد "دام ظله": مرحوم ‌والد می‌فرمودند که مرحوم آیت‌الله‌ در درس سطح مکاسب فرمود امام زمان(عج) در حوزه‌های علمیه افرادی دارند که مواظب کارهای طلبه‌ها هستند که چه کار می‌کنند و این‌ها را گزارش می‌دهند. این هم یکی از طُرقی است که حضرت قرار داده‌اند. مرحوم والد می‌فرمود که بعد از درس رفتم خدمت ایشان و سؤال کردم که در لباس روحانی هستند یا شخصی‌اند؟ فرمودند روحانی نیستند. ایمان باعث می‌شود که در زندگی انسان تحول ایجاد شود. اگر ما ایمان پیدا کنیم که در محضر خدای متعال هستیم، آیا شرم و حیای حضور نباید مانع شود که گرد معاصی نگردیم؟ ایمان وقتی تقویت شد، حیا پیدا می‌شود؛ حیا که پیدا شد، اعمال انسان پیراسته می‌شود. در باب حیا نکته‌های دیگری هم هست که باید به آن‌ها توجه کنیم. ▫️منبع: کتاب پندهای سعادت جلد دو ص 8-57 🔗 @pand_saadat
💠 آثار حیا از امام زمان «عج» 🔰حضرت استاد "دام ظله": 🔶 حیایی که از ایمان است، یکی از شعب آن، حیا از خداوند تبارک و تعالی است. حیا از حضرت بقیة‌الله (ارواحناه فداه) هم از ایمان است. ما باید بدانیم نامه‌ی عمل ما خدمت آن بزرگوار می‌رسد و ایشان از احوال ما مطلع هستند. آدم حیا می‌کند که حضرت نامه‌ی عمل او را ببینند؛ در حالی که موردِ پسند آن بزرگوار نباشد. این حیا باعث می‌شود که طلبه با خود بگوید اگر درست مطالعه نکنم، درست فکر نکنم، در راه تحصیل جدیت به خرج ندهم، آقا از من راضی نخواهند بود؛ این حالت باعث می‌شود که در بحث و درس اجتهاد داشته باشد. 🔷 اگر ما مثل مردم عادی باشیم و در صدد تهذیب و اصلاح نفس نباشیم، آیا انسان از آن بزرگوار خجالت نمی‌کشد؟ پس ایمان به این که امامی ناظر بر ما و مطلع از امور ما است، قهراً موجب حیا می‌شود. ▫️منبع: کتاب پندهای سعادت جلد دو ص 57 🔗 @pand_saadat
🔰 توصیه‌هایی از امیرالمومنین «علیه السلام» 💠 حضرت استاد "دام ظله": 🔶 در کتاب شریف نهج‌‌البلاغه در حکمت 79، حدیثی هست که مضامین آن در کتاب شریف کافی هم در روایاتی آمده است، اما بنده از نهج‌البلاغه این روایت را می‌خوانم: «قَالَ سلام‌الله‌علیه أُوصِیكُمْ بِخَمْسٍ لَوْ ضَرَبْتُمْ إِلَیهَا آبَاطَ الْإِبِلِ لَكَانَتْ لِذَلِكَ أَهْلًا». 🔷 حضرت امیرالمومنین «علیه السلام» طبق این نقل، به پنج امر توصیه می‌کنند که اگر کناره‌های شتر را برای رسیدن به آن‌ها برکوبید، سزاوار است. 🔸می‌دانید وقتی مرکب سوار می‌شوید، یکی از عوامل سرعت گرفتن حیوان، این است که به کنار و بغل‌هایش بزنند. حضرت فرمودند جا دارد که با مرکب سریع بروید که این حکمت‌ها را از کسی بیاموزید. 🟢 امیرالمومنین «علیه السلام» اول فرمودند: «لَا یرْجُوَنَّ أَحَدٌ مِنْكُمْ إِلَّا رَبَّهُ»؛ دل به هیچ کس جز خدا نبندید و فقط از خدا طلب کنید. این خودش بابی است که توضیح لازم دارد. انسان باید از غیر از خدای متعال و ‌حتی معصومین «علیهم السلام» بالاصالة چیزی را نخواهد. 🟡 بعد فرمودند: «وَ لَا یخَافَنَّ إِلَّا ذَنْبَهُ». تنها مشکلی‌که ‌انسان‌ در نهایت‌ امر دارد، فقط مساله‌ی‌ گناهانی است که مرتکب شده است‌. مسیر سعادت‌‌، وقتی ‌مسدود‌ می‌شود که انسان گناهکار باشد. هیچ چیزی وجود ندارد که انسان از آن ترس واقعی داشته باشد، به جز گناهانی که انسان مرتکب شده است. اگر انسان گناه نداشته باشد، مشمول رحمت الهی است. 🔵 سپس فرمودند: «وَ لَا یسْتَحِینَّ أَحَدٌ مِنْكُمْ إِذَا سُئِلَ عَمَّا لَا یعْلَمُ أَنْ یقُولَ لَا أَعْلَمُ» این مطلب بیشتر به درد طلبه‌ها می‌خورد. شریعت یک دریا و اقیانوس است، که از عقاید بگیر تا احکام و اخلاق تا معارف بسیار توسعه دارد. انسان مگر همه‌چیز را بلد است؟ مردم همه‌چیز شریعت را از طلبه می‌پرسند. خیلی‌ جاها که آدم نمی‌داند، بدون این‌که خجالت بکشد، بگوید نمی‌دانم. ما این صفت را در غیر واحدی از بزرگانی که تلمّذ کردیم یا به خدمت‌شان مشرف شدیم، دیده‌ایم. ▫️منبع: کتاب پندهای سعادت جلد دو ص 9-58 «علیه السلام» ... 🔗 @pand_saadat
پندهای سعادت
🔰 توصیه‌هایی از امیرالمومنین «علیه السلام» 💠 حضرت استاد #شب_زنده_دار"دام ظله": 🔶 در کتاب شریف نهج‌
🔰یکی از صفات برجسته‌ی علامه طباطبایی «رضوان الله علیه» 💠 حضرت استاد "دام ظله": 🔶 یکی از صفات برجسته‌ی علامه طباطبایی(رضوان‌الله‌علیه) همین حیای ایشان بود. ما که به درس ایشان مشرف‌ نشدیم. کسانی که درس ایشان رفتند، نقل می‌کردند که خیلی مأخوذ به حیا بودند. ایشان در فلسفه و علوم عقلی خیلی معروف بودند؛ البته در جهات دیگر مثل فقه و اصول هم در حوزه تدریس می‌کردند. بنده خودم یک بار در همین قم خدمت‌شان رسیدم و سؤالی درباره‌ی حاشیه‌ی ایشان بر اسفار پرسیدم، فرمودند نمی‌دانم. 🔷گاهی از مرحوم آقای ‌حائری «ره» ‌مسأله‌ای می‌پرسیدیم، می‌فرمود نوشتم، ولی یادم نیست. 🟢حضرت امیرالمومنین «علیه السلام» در ادامه فرمودند: «وَ لَا یسْتَحِینَّ أَحَدٌ إِذَا لَمْ یعْلَمِ الشَّی‏ءَ أَنْ یتَعَلَّمَهُ»؛ از یادگیری چیزی که نمی‌دانی، خجالت نکش. گاهی انسان خودش را در جهل نگه می‌دارد، چون خجالت می‌کشد که بگوید نمی‌دانم، یا می‌روم از کسی که می‌داند، سؤال کنم. 🟡در پایان حضرت فرمودند: «وَ عَلَیكُمْ بِالصَّبْرِ فَإِنَّ الصَّبْرَ مِنَ الْإِیمَانِ كَالرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ وَ لَا خَیرَ فِی جَسَدٍ لَا رَأْسَ مَعَهُ وَ لَا فِی إِیمَانٍ لَا صَبْرَ مَعَه‏»؛ بر شما باد به صبر که همانا جایگاه صبر در ایمان مانند سر برای بدن است. خیری در جسمی که سر ندارد، نیست و همچنین خیری در ایمانی نیست که با صبر همراه نباشد. خدای متعال به همه‌ی ما توفیق حیا از خودش و از معصومین «علیهم السلام» را عنایت کند. و ما را به این صفات حمیده متصف بفرماید. ▫️منبع: کتاب پندهای سعادت جلد دو ص 60-59 «علیه السلام» 🔗 @pand_saadat
🔰توصیه‌های پنج‌گانه‌ی امام باقر «علیه السلام» 💠 حضرت استاد "دام ظله": «وصیته علیه‌السلام لجابر بن یزید الجعفی قَالَ لَهُ یا جَابِرُ اغْتَنِمْ مِنْ أَهْلِ زَمَانِكَ خَمْساً إِنْ حَضَرْتَ لَمْ تُعْرَفْ وَ إِنْ غِبْتَ لَمْ تُفْتَقَدْ وَ إِنْ شَهِدْتَ لَمْ تُشَاوَرْ وَ إِنْ قُلْتَ لَمْ یقْبَلْ قَوْلُكَ وَ إِنْ خَطَبْتَ لَمْ تُزَوَّجْ وَ أُوصِیكَ بِخَمْسٍ» 🔶مطالبی که در این روایت هست؛ خصوصاً برای صنف ما طلاب، فضلا و علما، بسیار ارزشمند است. 🔷حضرت باقر«علیه السلام» می‌فرمایند؛ ‌پنج برخورد اهل زمانت را با خویش غنیمت بشمار. اگر دیدی اهل زمانت با تو این گونه‌ای که حالا می‌گوییم، برخورد می‌کنند، ناراحت نشو، بلکه آن را غنیمت بشمار که در سایه‌ی آن، می‌توانی بسیاری از مراتب رشد و ترقی و تکامل و انقطاع الی الله را کسب کنی و از آلوده شدن به ظواهر بی‌جا و پوچ رها شوی. حضرت می‌فرمایند: «إِنْ حَضَرْتَ لَمْ تُعْرَفْ»؛ اگر در بین مردم هستی، کسی تو را نمی‌شناسد. «وَ إِنْ غِبْتَ لَمْ تُفْتَقَدْ»؛ اگر از میان آن‌ها هم غایب شدی، کسی سراغت را نمی‌گیرد. «وَ إِنْ شَهِدْتَ لَمْ تُشَاوَرْ»؛ اگر در محفل یا مجلسی ‌هستی، تو را طرف مشورت قرار نمی‌دهند. (یعنی خیلی حق تو را نمی‌شناسند). «وَ إِنْ قُلْتَ لَمْ یقْبَلْ قَوْلُكَ»؛ اگر حرفی هم بزنی، چون تو را نمی‌شناسند و جایگاهی برایت قائل نیستند، حرفت را قبول نمی‌کنند. «وَ إِنْ خَطَبْتَ لَمْ تُزَوَّجْ»؛ اگر خواستگاری هم بروی، معمولاً چون تو را نمی‌شناسند، قبول نمی‌کنند که با تو ازدواج کنند. 🟢 این پنج خصلت را حضرت می‌فرمایند غنیمت بشمار. معمولاً هر کدام از این‌ها برای ما پیش بیاید، احساس غبن می‌کنیم و شاید عقده‌ای برای ما بشود. البته اگر اسلام ‌یک وظیفه‌ای بر دوش انسان‌گذاشته باشد – مانند هدایت مردم، امر به معروف‌ و نهی از منکر – ملازمه‌ی قهری دارد با این که شناخته شود و مردم او را بشناسند و جایگاه اجتماعی پیدا کند. اما اگر این‌طور نیست و وظیفه‌ای به گردن او نیست، یا کسان دیگر به قدر کفایت وجوددارند که انجام می‌دهند، در این موارد توصیه همین است. ▫️منبع: کتاب پندهای سعادت جلد دو ص 7-76 «علیه السلام» ... 🔗 @pand_saadat
🔰 شیعه ی واقعی درکلام امام سجاد علیه السلام 💠 حضرت استاد "دام ظله": 🔶روایت دیگر در این زمینه [شیعه ی واقعی]، از حضرت سجاد علیه السلام نقل شده است. «كَانَ عَلِی بْنُ الْحُسَینِ سلام الله علیهما قَاعِداً فِی بَیتِهِ إِذْ قَرَعَ قَوْمٌ عَلَیهِمُ الْبَابَ»؛ حضرت در منزل نشسته بودند، درب منزل زده شد. «فَقَالَ یا جَارِیةُ انْظُرِی مَنْ بِالْبَابِ»؛ حضرت کنیزی را که در منزل داشتند، صدا زدند که ببینند چه کسی در را می زند. «فَقَالُوا قَوْمٌ مِنْ شِیعَتِكَ فَوَثَبَ عَجْلَانَ حَتَّی كَادَ أَنْ یقَعَ»؛ پس گفتند ما گروهی از شیعیان شما هستیم. حضرت شتابان حرکت کردند که به درب منزل بروند؛ چنان که نزدیک بود به زمین بخورند. «فَلَمَّا فَتَحَ الْبَابَ وَ نَظَرَ إِلَیهِمْ رَجَعَ»؛ وقتی که حضرت در را باز کردند و نگاهشان به این افراد افتاد، برگشتند. «وَ قَالَ كَذَبُوا فَأَینَ السَّمْتُ فِی الْوُجُوهِ» حضرت فرموند: اینها دروغ می گویند که از شیعیان ما هستند. آن علامتی که باید در چهره‌شان باشد در چهره ی ایشان نبود. «أَینَ أَثَرُ الْعِبَادَةِ أَینَ سِیمَاءُ السُّجُودِ إِنَّمَا شِیعَتُنَا یعْرَفُونَ بِعِبَادَتِهِمْ وَ شَعَثِهِمْ قَدْ قَرَحَتِ الْعِبَادَةُ مِنْهُمُ الْآنَافَ»؛ آن علامت و نشانه ی عبودیت در چهره های آنان كجاست؟ شیعیان ما به عبادتشان شناخته می شوند، و به تغییر رنگ صورت، بینی های آنان در اثر سجده و اشك قرحه دار شده است. «وَ دَثَّرَتِ الْجِبَاهَ وَ الْمَسَاجِدَ خُمْصُ الْبُطُونِ ذُبُلُ الشِّفَاهِ قَدْ هَیجَتِ الْعِبَادَةُ وُجُوهَهُمْ وَ أَخْلَقَ سَهَرُ اللَّیالِی وَ قَطْعُ الْهَوَاجِرِجُثَثَهُمْ الْمُسَبِّحُونَ إِذَا سَكَتَ النَّاسُ وَ الْمُصَلُّونَ إِذَا نَامَ النَّاسُ وَ الْمَحْزُونُونَ إِذَا فَرِحَ النَّاسُ»؛ و پیشانی های آن‌ها نیز از حال و وضع اصلی خارج شده، شكم های آنان به پشت چسبیده، لبانشان خشكیده، آثار عبادت صورت های آن‌ها را متغیر كرده، و آثار كهنگی و فتور بدن در اثر شب زنده داری و پیمودن روزهای گرم (به روزه داری و عبادت) در آنان پدیدار گشته، آن‌ها مشغول تسبیح اند در زمانی كه مردم ساكت باشند، و نمازگزارند در وقتی كه مردم درخواب باشند، و در دل غم و غصه دارند در وقتی كه مردم خوشحال هستند. 🔹منبع : مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج4، ص469 🔗 @pand_saadat
🔰 کلامی از حضرت امام سجاد «علیه السلام» در مورد حماسه‎ی کربلا 💠 حضرت استاد "دام ظله": 🔶 از حضرت امام سجاد علیه السلام در مورد حماسه‎ی کربلا کلامی نقل شده است که عرض می‌کنم. « وَ قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ علیه السلام لَمَّا اشْتَدَّ الْأَمْرُ بِالْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ «علیه السلام» نَظَرَ إِلَيْهِ مَنْ كَانَ مَعَهُ فَإِذَا هُوَ بِخِلَافِهِمْ لِأَنَّهُمْ كُلَّمَا اشْتَدَّ الْأَمْرُ تَغَيَّرَتْ أَلْوَانُهُمْ وَ ارْتَعَدَتْ فَرَائِصُهُمْ وَ وَجَبَتْ قُلُوبُهُمْ وَ كَانَ الْحُسَيْنُ علیه السلام وَ بَعْضُ مَنْ مَعَهُ مِنْ خَصَائِصِهِ تُشْرِقُ أَلْوَانُهُمْ وَ تَهْدَأُ جَوَارِحُهُمْ وَ تَسْكُنُ نُفُوسُهُمْ فَقَالَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ انْظُرُوا لَايُبَالِي بِالْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ الْحُسَيْنُ علیه السلام صَبْراً بَنِي الْكِرَامِ فَمَا الْمَوْتُ إِلَّا قَنْطَرَةٌ تَعْبُرُ بِكُمْ عَنِ الْبُؤْسِ وَ الضَّرَّاءِ إِلَى الْجِنَانِ الْوَاسِعَةِ وَ النَّعِيمِ الدَّائِمَةِ فَأَيُّكُمْ يَكْرَهُ أَنْ يَنْتَقِلَ مِنْ سِجْنٍ إِلَى قَصْرٍ وَ مَا هُوَ لِأَعْدَائِكُمْ إِلَّا كَمَنْ يَنْتَقِلُ مِنْ قَصْرٍ إِلَى سِجْنٍ وَ عَذَابٍ- إِنَّ أَبِي حَدَّثَنِي عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وسلم أَنَّ الدُّنْيَا سِجْنُ الْمُؤْمِنِ وَ جَنَّةُ الْكَافِرِ وَ الْمَوْتُ جِسْرُ هَؤُلَاءِ إِلَى جَنَّاتِهِمْ وَ جِسْرُ هَؤُلَاءِ إِلَى جَحِيمِهِمْ مَا كَذَبْتُ وَ لَا كُذِبْتُ» کسانی که همراه ایشان بودند، وقتی به قیافه و چهره‌ی مبارک آن حضرت علیه السلام می‌نگریستند، می‌دیدند چهره ایشان با دیگران تفاوت دارد. هر چه کارزار مشکل‎تر و سنگین‌تر می‎شد، رنگ‌ها بیشتر می‌پرید و آثار ترس و وحشت و نگرانی در رخسارها نمودار می شد و بند بند بدنشان می‌لرزید. ولی آن‎ حضرات نه تنها رنگ‌هایشان نمی‌پرید، بلکه چهره‌هایشان برافروخته‌تر می‌شد. حالت آرامش به جوارح آن‎ها دست می‌داد و نفوس آن‎ها آرام می‌شد؛ 🔷 حضرت علیه السلام می‌فرمایند: علتش این بود که دنیا را زندان می‌دانستند. چه کسی دوست ندارد که از زندان به قصر منتقل شود. ببینید این باور چه می‌کند و چگونه درون و برون را دگرگون می‌نماید. کسی که این معرفت را ندارد، درون و برونش همه ناراحت است؛ دل در ترس است و رنگ پریده است و اعضا و جوارح می‌لرزد، اما این شخص در سکون و آرامش است. این، اثر این عقیده در وجود انسان است. بعد حضرت فرمودند: « مَا كَذَبْتُ وَ لَا كُذِبْتُ ». من نه دروغ می‌گویم و نه دروغ به من گفته شده است. (این یک واقعیت و حقیقت است). این جلسات ما باید اثرش این باشد که تذکری باشد که ما روی این‎ها کار کنیم؛ فقط شنیدن کار را حل نمی‌کند، بلکه باید این‎آموزه‌ها باورمان شود. ▫️منبع: کتاب پندهای سعادت جلد یک ص 81-80 🔗 @pand_saadat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پندهای سعادت
🔰توصیه‌های پنج‌گانه‌ی امام باقر «علیه السلام» 💠 حضرت استاد #شب_زنده_دار"دام ظله": «وصیته علیه‌الس
🔰توصیه‌های پنج‌گانه‌ی امام باقر «علیه السلام» ✅ پرهیز از ظلم 💠 حضرت استاد "دام ظله": 🔶 بعد حضرت فرمودند: من تو را به پنج چیز سفارش می‌کنم. «إِنْ ظُلِمْتَ فَلَاتَظْلِمْ»؛ اگر مورد ظلم و تعدی و ستم دیگران واقع شدی، این‌جور نباشد که بگویی حالا ما هم باید تلافی کرده و به دیگران ظلم کنم. نباید به احدی ظلم کرد و این خیلی مهم است. گاهی وقت‌ها می‌گویند ظلم نکن، به نظر بعضی‌ها، ظلم‌های مثل حُکام جور به ذهن می‌آید. خیلی ظلم‌ها از ذهن انسان مغفول است و حال این که همان‌ها است که پدر آدم را در می‌آورد. ▫️منبع: کتاب پندهای سعادت جلد دو ص 9-78 «علیه السلام» ... 🔗 @pand_saadat
پندهای سعادت
🔰توصیه‌های پنج‌گانه‌ی امام باقر «علیه السلام» ✅ پرهیز از ظلم 💠 حضرت استاد #شب_زنده_دار"دام ظله":
🔰توصیه‌های پنج‌گانه‌ی امام باقر «علیه السلام» ✅ پرهیز از ظلم 💠 حضرت استاد "دام ظله": 🔶 حکایتی از آیت‌الله‌ شیخ مرتضی حائری مرحوم آیت‌الله حائری(رضوان‌الله‌علیه) مکتوب کردند و در همین کتاب «سرّ دلبران» هم چاپ شده که همراه با آقای روحی و آقای شیخ مجتبی عراقی، خدمت آقای اشکانی که در قم معروف شده بود به محضر حضرت بقیة الله (ارواحنا فداه) مشرف شده و می‌تواند بشود، رسیدیم. منزل ایشان در همان خیابان ایستگاه راه آهن قم بود. ایشان فرمود ما همین که وارد منزل شدیم، دیدیم یکی از رادیوهای قدیم که خیلی بزرگ بود، روی طاقچه است و حالا نگفته بود سه تا آقا دارند می‌آیند، ما روی آن چیزی بیندازیم، یا آن را از اینجا برداریم. از همین فهمیدیم که اهل ریا و خودنمایی و مقدس‌مآبی نیست، و ظاهر و باطنش ‌یکی است. نشستیم، گفتیم: چطور خدمت حضرت می‌رسید؟ چه خصوصیتی داشتید که این سعادت نصیب شما شده است؟ گفت که من در عمرم به کسی ظلم نکردم. با این که شغلم ژاندارم بود. (ژاندارم زمان طاغوت) ولی به احدی ظلم نکردم. آقای حائری اینجا تعلیقه می‌زنند و می‌گویند این خیلی مهم است. به احدی ظلم نکرده بود. گاهی انسان حواسش نیست یا حواسش هست و چیزهایی را توجه ندارد. ▫️منبع: کتاب پندهای سعادت جلد دو ص 79 «علیه السلام» ... 🔗 @pand_saadat
پندهای سعادت
🔰توصیه‌های پنج‌گانه‌ی امام باقر «علیه السلام» ✅ پرهیز از ظلم 💠 حضرت استاد #شب_زنده_دار"دام ظله":
🔰توصیه‌های پنج‌گانه‌ی امام باقر «علیه السلام» ✅ پرهیز از ظلم 💠 حضرت استاد "دام ظله": 🔶 حکایتی از مرحوم آیت‌الله‌ حق شناس مرحوم ابوی از مرحوم آقای سید ابراهیم حق‌شناس که در جهرم از علمای آنجا بود و پدر ما ادبیات و منطق و این‌ها را خدمت ایشان خوانده بود، چنین تعریف می‌کرد. بین پرانتز عرض ‌کنم والد ما می‌فرمود من یک‌وقتی نامه‌ای از قم برای ایشان نوشته و در نامه خطاب به ایشان نوشتم: آیت‌الله آقای حاج سید ابراهیم حق‌شناس. ایشان در جواب من نوشته بود: دیگر به من آیت‌الله‌ نگو، اذاً لخرجت الاسماء عن معانیه. او خیلی اخلاقی بود و انسان وقتی او را می‌دید یا در مجلس ایشان می‌نشست، همین برای این که انسان ادب و اخلاق بیاموزد کفایت می‌کرد. مرحوم پدر ما می‌فرمود ما که طلبه شده بودیم، روزهای جمعه ایشان به من می‌فرمود بیا منزل، بعد خودش دوزانو رو به قبله می‌نشست و به من می‌فرمود که این خطبه‌ی همام را که در نهج‌البلاغه هست، برای من بخوان و من می‌خواندم و ایشان بلند بلند گریه می‌کرد. مرحوم والد ما می‌فرمود که آقای حق‌شناس در ایام محرم، از اول صبح تا ظهر چندین منبر می‌رفت و بعدازظهر و شب ‌هم ‌منبر داشت. ظهر که‌ خانه‌ می‌رود تا استراحت‌ کند، بچه‌ها خیلی سرو‌صدا می‌کنند. هرچه ‌به ‌بچه‌ها می‌گویند ‌آرام ‌باشید گوش نمی‌دهند. خلاصه ‌خیلی‌ عصبانی می‌شده و بلند می‌شود یکی از بچه‌ها را که بیشتر سر و صدا می‌کردند تنبیه نماید، بچه‌ فرار می‌کند و به کوچه می‌رود. ایشان می‌فرمود که منزل بزرگی در همسایگی ما بود که عصرها روضه می‌گرفتند. در این منزل باز بود و بچه رفت داخل خانه؛ پشت در ایستادم تا بیرون بیاید که ‌به حسابش برسم، چون خیلی از دستش عصبانی بودم. چند دقیقه که گذشت، بچه فکر کرد که من برگشته‌ام خیلی با آرامش از آن منزل خارج شد. تا بیرون آمد، با بادبزنی که دستم بود، به دستش زدم. این کار را که کردم، استشفای نفسی شد و رفتم خوابیدم. وقتی که بیدار شدم، دیدم دستم درد گرفته؛ مثل این که شکسته است. نماز مغرب و عشا را در مسجد به زحمت خواندم. با خودم گفتم شاید شکسته است. خیلی ناراحت بودم، تا این‌که به ذهنم آمد این جزای همین کاری بود که کرده بودم. همان جا گفتم خدایا! غلط کردم و استغفار کردم. بعد از این استغفار، یادم نیست همان موقع یا با کمی فاصله دستم خوب شد. زدنِ بچه هم نوعی ظلم است. ما در زندگی خدای نکرده زیاد به این امور مبتلا می‌شویم. این‌ها جلوی ترقی را می‌گیرد. مثلاً ما می‌بینیم برای نماز شب بیدار نمی‌شویم. حضرت امیر «علیه السلام» فرمودند که این بی‌توفیقی‌ها به سبب گناه است: «أَنْتَ رَجُلٌ قَدْ قَیدَتْكَ ذُنُوبُكَ» گاهی طلبه و روحانی می‌بینید که در درس هیچ ترقی نمی‌کند، یا توفیق برای تبلیغ، منبر و هدایت مردم ندارد. که انسان باید بیندیشد که از کجا ضربه می‌خورد. این ظلم‌ها گاهی مثال‌های فراوانی دارد که در زندگی انسان به چشم نمی‌آید. اما پیش خدای متعال خیلی مهم است. ▫️منبع: کتاب پندهای سعادت جلد دو ص 81_79 «علیه السلام» ... 🔗 @pand_saadat