حافظ در یک قصیدهای چنین مینویسد:
ز حافظان جهان کس چو بنده جمع نکرد
لطایف حکمی با نکات قرآنی
در زندگینامهی حافظ هست که او تسلط بر ادبیات عرب و تفسیرهای قرآن، علیالخصوص تفسیر کشاف از جناب زمخشری دارد.
بخواه دفتر اشعار و راه صحرا گیر
چه وقت مدرسه و بحث کشف کشاف است
حافظ مسلط بر قواعد و ساختار زبانی قرآن است و همین علت باعث شده است که فرم شعری او شبیه قرآن بشود. [بحث مفصلش در کلاس حافظشناسی شرح داده خواهد شد]
@paragraph_osali
تسلط حافظ بر این مسئله آنقدر زیاد است که بهشکلی رندانه در یک غزل مستقیما بهآن اشاره میکند:
اگرچه عرض هنر پیش یار بیادبیست
زبان خموش ولیکن دهان پر از عربیست
این بیت چند نکته دارد:
🔻هنرِ یار باید چیزی باشد که حافظ بدان اشاره کرده است. یعنی عربیّت.
🔻و این هنر یار بهاندازهای شدت دارد که دهان حافظ آنرا زیره بهکرمان بردن قلمداد میکند.
🔻 یار را میتوان اینجا حضرت رسول ص دانست و هنر وی را قرآن که یک معجزه است برداشت کرد. و نکتهی جالب اینجاست که حافظ با زبان رندانه خود را صاحب هنری قرآنگونه دانسته که ابراز آنرا بیادبی میداند در مقابل ساحت قدسی عقل کل عالم حضرت ختمی مرتبت'ص'.
امیرحسناوصالی
@paragraph_osali
📕جامعه شناسی خودمانی
ما در جامعه ای زندگی می کنیم که
کلمهی نمی دانم و بلد نیستم
کمتر از هر کلمه دیگری به گوشمان می خورد.
چطور جماعتی تا قبل از این که بدانند که نمی دانند،
به دنبال دانستن خواهند رفت ...
مگر ممکن است؟
✍🏻حسن نراقی
@paragraph_osali
چرا باید حافظ بخوانیم؟.m4a
14.78M
#چرا_حافظ_بخوانیم
🔻قسمتی از کلاسهای حافظشناسی که توضیح دادهام چرا به حافظ نیازمندیم.
🔺حافظ صرفا یک شاعر نیست، بلکه وی اندیشمندی است که نکات و حکمتهای استخراجی خود در طی سالها انس با قرآن را در قالب غزل به مخاطب هدیه میدهد.
🎶 امیرحسناوصالی
@paragraph_osali
صبحدم از عرش میآمد خروشی، عقل گفت
قدسیان گویی که شعر حافظ ازبر میکنند
#حافظ
هوالمستور
[خطای شناختی در مسئلهی حجاب]
معضلات و ناهنجاریهای جامعه یکروزه شکل نگرفتهاند که با "حجاببان" و "تذکر لسانی" حلوفصل بشوند. آنچه در کف میدان مشاهده میکنیم جدال با معلولِ آسیب است نه "علتهای" آن. زلفهای پریشانی که در خیابانها، مترو، پاساژها و... میبینید معلولِ علّتهای مغفول است! و این بیبرنامگی و تناقض در رفتارهای سلیقهای آنچنان طعام انقلاب را بر خودی و غیرخودی تلخ کرده است که همه را علیهتان شورانده و در جوابتان قلمفرسایی میکنند. یقینا برای دولتی که با شعار "گشتارشاد برای مفسدین اقتصادی" روی کار آمده، چنین فعل و انفعالاتی پاسخگوی نیاز و ذهنِ پرسشگر مردم نخواهد بود.
یک خطای شناختی در بدترین شکل و اوج کجسلیقهگی دارد اتفاق میافتد که نشان میدهد مسئولین مربوطه نهتنها محل نزاع را نشناختهاند، بلکه با گمکردن سوراخ دعا، ورد استنشاق را بهوقت استنجا قرائت میکنند!!!
مسئلهی اصلی مخاطب در مواجهه با این قابها و تونلهای مهربانی این است که آیا مسئلهی حجاب صرفا در این گذرگاهها خلاصه میشود؟ چرا این تونل مهربانی در اندرزگو احداث نشده است؟ چرا گاهی تذکرات به شکل سلیقهایست؟ مگر نه اینکه شخصی میتواند ضعیفالحجاب باشد، اما با آغوش کشیدن پرچم فلسطین از این پل صراط با سرعت برقوباد عبور بکند؟ غیر از این است؟ احکام الهی را فدای ایدئولوژی خودتان میکنید؟! آیا این برنامهها سلیقهای کردن احکام الهی در جامعه و فراری دادن مردم از دین خدا نبست؟
اینکه ناموسِ این خاک در اتاقهای عمل ذیل رفتوآمد عناصر مذکر و با دو تکّه لباس نایلونی و بیحجابی کامل بهترین روز عمرش به بدترین خاطرهی زندگیاش تبدیل میشود و ۳۰سال حیای جمعکردهاش را در اتاق زایمان از دست میدهد برایتان مهم نیست؟ احساس نمیکنید اتاقهای زایمانمان ببشتر از ایستگاه تئاترشهر نیاز به گشتارشاد دارد؟ آنچه در روبنای مسئلهی حجاب بهدنبال آن هستید زیربنای ویران شدهای دارد که ۴۰سال است که از ِآن غافل هستید.
اگر سینما، صداوسیما، نمایش خانگی، تئاتر، مدارس، دانشگاهها، حوزهها و... در راستای زیربنای مسئلهی حجاب قدمی برداشتند، بدانید امید به اصلاح وجود خواهد داشت، ولی اگر تمامی فعالیتها را خلاصه در چند تذکر لسانی کرده و امید حجاب از مخاطب را داشته باشید، خود را مضحکهی عام و خاص کرده و خط بطلان بر تمامی فعالیتهایتان کشیدهاید.
امری که از ابتدا مسئلهاش مشخص نیست، محکوم بهشکست بوده و هر بودجهای که بهخود اختصاص میدهد اسراف محض است.
امیرحسناوصالی
@paragraph_osali
هوالفتّاح
من از خلق واژهها بیزارم. واژههای قلّابیای که تصورشان جز در ذهن مؤلفشان تصدیق نمیشوند. وقتی زیربنای "متن" آشکار نباشد، روبنایش را هرچقدر هم آذین ببندی باز پای استدلالت چوبین شده و تا ابد خواهد لنگید!
از یک دیدار اقشار مختلف بانوان چه انتظاری دارید؟ انتظار دارید در دوساعت تمامی موانع و مشکلات حلوبررسی بشوند؟ و در اینصورت تکرار چند مبنا را که منظر اسلام است "انسداد" مینامید؟ چرا زاویهی نقدتان را بهسمت آن مادر تحصیلکرده که سطح دغدغه را تا آلودگی هوا و ماندن درخانه و رسیدگی به درس فرزندان تنزل میدهد، نمیگیرید؟ دغدغهی چنددرصد از بانوان ایران نه، تهران چنین مسئلهایست؟ وقتی جامعهی نخبگانی بانوان چنین دغدغهای دارند و تهی از معنای مطالبهگری صواب بوده و چنین تریبونی را صرفا نمایش قدرت و تحصیلشان میدانند، از یک فقیهِ اسلامشناس که در دیدار عمومی بیش از این نمیتواند از ساختارها گله کند، انتظار موهومی نداشته باشید؛ پس مقداری تستوسترون تفت بدهید تا متوجه شوید خلقِ واژه و متهم کردن اینوآن گرهای از کار باز نمیکند!
باید دانست آنچه انتظار میرود بیشتر وجههی ساختاری دارد که گرهاش در دیدار عمومی یقینا وا نمیشود. اگر پیشفرضهای ناصوابمان را کنار بگذاریم، مسیر را باز میبینیم نه منسد! اینکه عادت داشته باشیم برای حرف نو زدن، مارا بیشتر در انسداد قرار میدهد تا تکرار مبانی! مسئله را نباید پیچیده کرد. مسئلهی زنانِ کشور در "گفتمان" و "میدان" منسد نبست، بلکه در ساختار و عدم مطالبهگری خود زنان دچار کمسرعتیست. مگر میشود مادر شهیدی را که چند اسماعیل فدایی این انقلاب و آرمانش کرده، و خم بهابرو نمیآورد را برخواسته از فرهنگ اعتباری و متوهم مدرنیته بدانیم؟ اینجا منطور از "مدرنیته" چیست؟ مادر شهید یا آن زن روستاییِ کارآفرینِ کنشگر در کدام فضای مدرنیستی تنفس کردهاند که اینک هویتشان را برخواسته از مدرنیته میدانیم؟
آنچه در میدان دیده میشود، کمسرعتیایست که برخواسته از شیطنت ساختار، عدم فهم عناصر مذکر حزباللهی از زن، عدم مطالبهگری درست، خلق واژههای قلابی و پیچیده کردن مسائل آسان است. این گرهها با گفتوگو حل میشوند، نه با متهم کردن این و آن. گاهی تازگی در کهنگیست! گرهها با حرفهای تازه وا نمیشوند! بازکردن گره بازگشت به مبانی اسلام است.
امیرحسناوصالی
#دیدار_با_رهبری #زنان #زن #الگوی_سوم #غرب #کتاب #رهبری #دیدار_اقشار_مختلف_بانوان_با_رهبری
@paragraph_osali
هوالمتین
برای
ق ا س م س ل ی م ا ن ی
او میدانست که درسِعشق را نمیتوان در دفتر یافت، پس اوراق بِشُست و دل بهدریا زد و کویبهکوی بهدنبال مرگِخونین خود بهراه افتاد. او با خطِّخون جوهر شهادت را بر آخرین برگ از دفترِ عمر خویش کشید و با گوهرِ زلال خویش پای آنرا امضاء کرد. مگر میتوان اورا مثل خمینی دوست نداشت؟ او که با تیغِابرویش تیرِآتش بر جانمان میانداخت و ابهت خمینی را یادآور میشد؛ و من چقدر دلتنگ نگاه پدرانهی او هستم. چطور دلتنگ او نباشم؟ وقتی ظلم، ازل تا به ابدمان را غرق در خود کرده بود، او از کران تا بهکران فرصت درویشی میجست و در دلها بذر محبت میکاشت و عشق درو میکرد. مگر میشود دلتنگ او نشد؟ او که دامنکشان رفت و مارا یتیم کرد، و فقط تکههای بدنش به خیمه بازگشت. من اورا دوست میدارم، البته نه فقط من؛ همه اورا دوست داشتند و دارند. چبوراست، سیاهوسفید، بچهیبالای شهر و پایینشهر، مذهبیوغیرمذهبی، همه و همه. او نیز همهرا دوست داشت، حتی دشمنش! و اینجا دقیقا نقطهی آغاز ترس من است که مبادا عزیزمان از قاتل خویش، آن قمارباز احمق هم شفاعت بکند، بعید هم نیست! او آسایش دوگیتی را در مروت با دوست و دشمن میدید. اصلا دوست و دشمن را من میگویم، او زلالی دل را با این دوگانههای فریبنده آلوده نمیکرد و همهی را بندهی حق میدانست و با فطرتشان بهآنها محبت میکرد. و خوشا بهحال او و خاک برسر ما که چه آسان اورا از دست دادیم. ما نه یک تن را، بلکه تمامیتمان را از دست دادیم، ما قلبمان را از دست دادیم. مایی که هروقت ناامید میشدیم اورا میدیدیم و آرام میشدیم، هروقت دلمان میگرفت با لبخند او شاد میشدیم، و هروقت میترسیدیم به گرمی آغوش او پناه میبردیم و طعم شیرین امنیت را میچشیدیم. چه ضمیر زلالی داشت. انگار آسمان سالها میشد که منتظر آغوشش بود، آغوشی که تمامی زمین را در دل خود جای داده بود، و انگار این دلتنگی او بود که اورا راهی آسمانش کرد. آسمانی که چهلواندی سال در جستوجوی آن با سلاح اشک روبهروی خصم ایستاد و خم بهابرو نیاورد.
آری سلاح او اشک بود و اشک بود و اشک.
من از اعماق وجودم قدردان پیکر اربناربای او هستم و با آرزوی شفاعتش در روز محشر، غم عمر باقیماندهی بیاو را تحمل میکنم. من به امید آغوش او دل بهخاک خواهم سپرد، و من بهامید بوسه از دستان علمداریاش بوسه بر کفن خواهم زد.
امیرحسناوصالی
سالگرد شهادت سردار
@paragraph_osali
پر شد ز عطر تو بهسحر آشیانهام
مست تو شد تمامی شعرم ترانهام
در جستوجوی مهر تو آری روانهام
مدهوش بادهی ازل مادرانهام
زیباترین اسامی خلقت برای توست
سرمنشأ طلیعهی عصمت برای توست
امشب خدا برای نبی گوهر آفرید
در آسمان هفتم خود کوثر آفرید
بر نفس مطمئنّهی خود مادر آفرید
آری خدا برای علی حیدر آفرید
از این به بعد ز نور تو دنیا منوّر است
جنت ز عطر سیب تو مادر، معطّر است
مشمول ربّنای توام، جان فدای تو
آواره و گدای توام، جان فدای تو
پروانهی عزای توام، جان فدای تو
مجنون کربلای توام، جان فدای تو
حجت تانیتترپدی بیزه انبیاء سیزی
"عالم تانیر معلم کربوبلا سیزی"
سرمنشأ تمامی خلقتدی فاطمه'س'
"بنیانگذار مکتب غیرتدی فاطمه"'س'
تفسیر هل اتی و مروّتدی فاطمه'س'
الحق محبتّین بیزه ثروتدی فاطمه'س'
ما بیخیال نهضت مادر نمیشویم
ما بیخیال غربت حیدر نمیشویم
روح عبادتی و علی مست جام تو
ذکر علی عبادت تو التیام تو
در بین آن مصیبت عظمی پیام تو
تو حامی علی'ع' و علی'ع' هم امام تو
بیداری تمامی امت شعار توست
تا جان بود فدای ولایت شعار توست
امیرحسناوصالی
#شعر #ولادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#پاراگراف
در پاراگراف عضو شوید.❤️
https://eitaa.com/joinchat/2729640001Cb1d34d8ce8
#کلاس_نویسندگی
🔻 اگه علاقهداری یرای خبرگزاری و نشریهها بنویسی این فرصت رو از دست نده.
[نوشتن _ خلق روایت _ مبانی داستانکوتاه _ کلیات رماننویسی _ مقدمات خوب نوشتن و... ]
🔻 برای اطلاع از شرایط و هزینه پیام بدید:
@a_h_osali
🤗عضو پاراگراف بشوید. ⚘️👇
▣⃢🪴
https://eitaa.com/joinchat/2729640001Cb1d34d8ce8