#دعوت_به_محفل_عاشقان_💌
#نماز_شب
📿شروع به #نماز_شب، و لو به اختصار؛ که اگر هنوز آن را شروع نکرده، از بستر برخیزد و دو رکعت نماز شفع و يك رکعت نماز وتر به جا آورد.
📿اگر برای او سخت است، میتواند قبل از خواب، نماز شفع و وتر را به جا آورد.
📿اگر بيدار نشد، میتواند قضای نماز شب را فردای آن سحر به جا آورد؛ كه از ديدگاه اهل بيت عليهمالسّلام اين گونه كه قضا به جا آورد، موجب ميشود كه شخص نماز شبخوان بشود.
🌺مرتضی_آقاتهرانی🌺
┈┈••✾❀🌸❀✾••┈┈
@parastohae_ashegh313
┈┈••✾❀🌸❀✾••┈┈
#سلام_امام_زمانم 💖
سر شد به شوق وصل تو فصل جوانیَم
هرگز نمیشود که از این در برانیَم
یابن الحسن برای تو بیدار میشوم
#روزت_بخیر ای همهی زندگانیَم
#اللهم_عجل_لوليك_الفرج
┄┅═══🍃🌸🍃═══┅┄
@parastohae_ashegh313
┄┅═══🍃🌸🍃═══┅┄
#پای_درس_ولایت
💫انتظار فرج، انتظار قدرت جهانی اسلام
✍ما همه انتظار فرج داریم و باید در این انتظار خدمت کنیم.
💫انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است و ما باید کوشش کنیم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پیدا کند و مقدمات ظهور ان شاءالله تهیه بشود.
امام خمینی (رحمه الله علیه)
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
@parastohae_ashegh313
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
animation.gif
34K
کتاب «سرباز مادرزاد»
زندگینامه داستانی شهید 🌷مدافع حرم «حسین همتی» است که توسط «حمید گلهداری» در 9 فصل به نگارش 🖋️درآمده است.
حسین همتی اولین در 22 تیر 1369 متولد 👶شد. پس از گذراندن دبیرستان وارد ارتش شد💂♂️ و در تیپ 65 نیروهای ویژه هوابرد ارتش جمهوری اسلامی ایران🇮🇷 مشغول به خدمت شد و نهایتا در راه دفاع👊 از حرم حضرت زینب (س) و حین مبارزه با تروریستهای تکفیری به شهادت🕊️ رسید.
قسمتی از متن کتاب📖:
«حسین متوجه تانکی💥 شد که خلاف جهت آنها قرار داشت و به خانه نزدیک میشد لوله تانک خانه متروک🏚️ را نشانه گرفته بود.
حسین با عجله🏃♂️ به طرف صادق برگشت.
اینجا لو رفته باید سریع ساختمان🏚️ را ترک کنیم.
حسین جهشی و از در خارج شد، صادق هم پشت حسین جهش بلندی کرد تا از در رد🚪 شود. صادق و حسین هنگامی که متوجه تانک شدند در کمتر از چند ثانیه به سمت در جهش کردند تا از طبقه سوم خود را به پایین برسانند. اما در کسری از ثانیه گلوله💣 تانک شلیک شده بود و با سرعت به سمتشان میآمد.
صادق گلوله را دید که نزدیک می شد و یسنا 👧را که ازش دور میشد. شب قبل همسرش🧕 خواب صادق را دیده بود که هر سه تا صبح با هم بودند.
حکیمه خانم نزدیک صبح خواب حسین را دیده بود و فکر کرد برگشته است. سراسیمه از اتاق بیرون آمد تا صدایی🔊 را که میشنید دنبال کند.
- مادر جان، مادر جان، مادر جان.👵
این آخرین کلمههایی💬 بود که حسین در لحظه آخر در دل صدا کرد و پژواک در گوش 👂مادر پیچید.»
#شهید_حسین_همتی
#شهید_مدافع_حرم
#معرفی_کتاب
#سرباز_مادرزاد
📆مناسبت مرتبط:
تاریخ شهادت
#01_31
@parastohae_ashegh313
#فــــرازےازوصیتنـــــامہ
#شهید_سید_امین_حسینی
مردم این زمانه مرا سرکوب میکنند که کجا می روید؟ و برای چه کسی میجنگید؟
اما اینان غافلند که ما خود نمی رویم. گویی ما را صدا می زنند.
قلبمان پایمان را به حرکت وا میدارد.
جز اینکه دختر علی (ع) و سه ساله حسین بر روی اسم ما مهر #شهادت زده اند.
من جوابی جز این ندارم که خون ما رنگین تر از قاسم و اکبر حسین (ع) نیست.
•┈┈••✾•🕊🇮🇷🕊•✾••┈┈•
@parastohae_ashegh313
•┈┈••✾•🕊🇮🇷🕊•✾••┈┈•
#رمز_موفقیت
#شهید_ولی_الله_چراغچی
🌱🌺🌱
رکود بر جبهه های غرب حاکم شده بود. فرماندهان مصمم بودند عملیاتی را انجام دهند و بهترین گزینه آزاد سازی ارتفاعات میمک بود. اما ستون پنجم هم بیکار ننشسته بود و خبرهای جبهه را به دشمن مخابره کرده بود. به همین خاطر منتظر حمله بودند. از طرفی هم طرح عملیات ریخته شده بود و باید انجام می شد.🌱🌺🌱
ولی الله معاون تیپ بود. اشک ریزان به نماز ایستاد. در قنوت نماز از خدواند طوفان و باران را با هم می خواست. فقط در این صورت بود که آمادگی دشمن غیر فعال می شد.
هنوز از نماز ولی الله و توسل فرماندهان چیزی نگذشته بود که طوفان شروع شد. کم کم به حدی شدت گرفت که در جبهه خودی چادر ها را از جا کند و در جبهه دشمن، دیده بان ها را از ارتفاعات به دل سنگر هاشان کشاند.
🌱🌺🌱
با این عنایت الهی عملیات شروع شد. وقتی نیروهای خودی خودشان را بالای سر عراقی ها رساندند، تازه از خواب خوش بیدار می شدند و فقط عده کمی از آنها توفیق فرار را پیدا کردند.
🌱🌺🌱
کتاب سی و ششمین روز ؛ زندگی نامه شهید عبد الله صادق.
┄┅═✧❁🌱🌺🌱❁✧═┅┄
@parastohae_ashegh313
┄┅═✧❁🌱🌺🌱❁✧═┅┄
#کرامات_شهدا
نیمه شعبان سال 1369 بود.
گفتیم امروز به یاد امام (عجل الله تعالی فرجه) می گردیم. اما فایده نداشت. خیلی جستجو کردیم.
پیش خودم گفتم: «یا امام زمان! یعنی می شود بی نتیجه برگردیم.» در همین حین، 5-4 شقایق را دیدم که برخلاف شقایق ها که تک تک می رویند، آنها دسته ای روییده بودند. گفتم حالا که دست مان خالی است، شقایق ها را می چینم و برای بچه های می برم. شقایق ها را که کندم، دیدم روی پیشانی یک شهید روییده اند.
او نخستین شهیدی بود که در تفحص پیدا کردیم،
شهید «مهدی منتظر قائم»!
❥|• @parastohae_ashegh313
#عاشقانه_شهدا ❣❣
خیلی زود به من بر می خورد و قهر می کردم و یا تهدید به قهر می کردم؛ ولی فضل الله نمی گذاشت کار به جاهای باریک بکشد کافی به بود که بخندد، یا شوخی کند و حرف تو حرف بیاورد تا من آرام شوم.
❤️❤️
وقتی که عصبانی می شدم و خونم به جوش می آمد، کسی جلو دارم نبود. صدایم بلند تر می شد و بهانه گیری هایم زیاد. فضل الله هم که اهل تلافی نبود. کارش فقط خنده بود و خوش زبانی؛ اما وقتی می دید همین حربه هم، آمپرم را بالاتر می برد، تنها کاری که از دستش بر می آمد این بود عبایش را روی دوشش می انداخت و می رفت حرم تا پرم به پرش نگیرد؛ اما با همان خنده یک دقیقه پیش.❤️❤️
وقتی می رفت بیشتر حرص می خوردم و تصمیم می گرفتم که اگر برگردد یک کلام هم باهاش حرف نمی زنم.
❤️❤️
وقتی پایش را می گذاشت داخل خانه، با همان خنده اش می گفت: «سلام سلام، سلام خانوم»، پقی می زدم زیر خنده و اصلا یادم می رفت که بنا داشتم بر قهر و غضب.
❤️❤️
در این زندگی ۳۱ ساله، حتی یک ساعت نشد که با من قهر کند.
راوی: اقلیم سادات شهیدی؛ همسر شهید
مجموعه نیمه پنهان ماه، جلد ۲۱؛ محلاتی به روایت همسر
┄┅═✧❁❣❁✧═┅┄
@parastohae_ashegh313
┄┅═✧❁❣❁✧═┅┄
#دعوت_به_محفل_عاشقان_💌
#نماز_شب
🌷رسول خدا ص فرمودند:
هیچ بنده ای نیست که قصد کند پاسی از شب را برای نماز برخیزد اما خوابش برد، جز اینکه خوابش صدقه ای باشد که خداوند آن را از طرف او دهد و ثواب نیتی که کرده است، برایش منظور گردد.
میزان الحکمه، ج ۲،ص ۱۶۵۵
┈┈••✾❀🌸❀✾••┈┈
@parastohae_ashegh313
┈┈••✾❀🌸❀✾••┈┈