✨🍃✨🍃
#متن دعای هفتم صحیفه که رهبر انقلاب، خواندن آن را توصیه کردند...
@parastohae_ashegh313
🥀🌱🌾
#شهید_محسن_درودی
#زائر_امام_حسین
با یه عده طـــلبه آمدند قم.
همه شهــــید شدند الا محــــسن.
خواب امام حسیــــــن'ع' رو دیده بود.
آقــــــا بهش گفته بود:
"کارهات رو بکن این بـــار دیگه بار آخــــره "
یه ســـــربند داده بود به یکےاز رفقاش،
گفته بود شهید که شدم ببندیدش به ســـــینه ام.
آخه از آقا خواســـتم بےســــر شهید شم.
با چند تا از فرماندهان رفته بود توی دیدگـــــاه.
گلوله 120خورده بود وسطـــــــشون
جنـــــازه اش که اومد،ســـــر نداشت.
سربند رو بستیم به سیـــنه اش..
روی سربند نوشته بود ؛
"أنا زائر الحســــــین ع"
@parastohae_ashegh313
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#پنجشنبه می آید که یادمان بیاورد
کسی بود که فکرش را نمی کردیم
یک روز نباشد😭
🌷🌷🌷🌷🌷🌷
شادی ارواح طیبه شهدا و اموات
#فاتحه_و_صلوات
@parastohae_ashegh313
پروردگارا
در این صبح معنوی #محرم
دوای همه خسته دلان
دست توست
و شفای همه بیماران
به نگاه توست
خدایااا
به لطف خود همه را
حاجت روا بفرما
و ما را از بهترین بندگانت قرار ده
آمین🤲
#السلام_علیک_یا_ابا_عبدالله
#السلام_علیک_یا_ابا_صالح_المهدی
@parastohae_ashegh313
🌱🌾🌿
#مانند_سقا 🖤
بچہ محــل بودیم .
حالا هم توی خیبـــر شده بودیم همرزم.
صبح عملیـــات دیدمش؛
شده بود غــرق خــــــــون،
دوتا دستاش قطــــع شده بود...
همہ بدنش پر بود از تیــــر و ترکش.
وصیـــت نامہ اش توی جیبش بود.
همون اول وصیت نامہ
نوشـــــتہ بود؛
"خدایا دوسـت دارم همون طور کہ اسمم رو گذاشتند ابوالفـــــضل،
مثل حضرت ابوالفضل 'ع' شهــــــید شم"
دوتا دستاش قطــــــع شده بود...
#شهید_ابوالفضل_شفیعے
@parastohae_ashegh313
✨🍃✨🍃
#متن دعای هفتم صحیفه که رهبر انقلاب، خواندن آن را توصیه کردند...
@parastohae_ashegh313
#خونهروحسینیهکن!!🌱
امسال اگر به هر دلیلی نتونستی هیئت بری،
خونتو بکن هیئت امام حسین ،خانوادگی روضه بگیر برای پسر فاطمه...
چه روضه ای بشه روضه خانوادگی برای اقایی که آخرین لحظه ها نگران زن و بچه اش بود...
اون وقته که چایی اون خونه میشه چاییروضه...
غذای اون خونه میشه غذای روضه...
«مگه میشه جایی مجلس امام حسین به پا بشه مادرش نیاد به اون مجلس؟؟»|
@parastohae_ashegh313
✨✨✨
هرکس می خواهد
ما را بشناسد
داستان کربلا را بخواند
اگرچه خواندن داستان را سودی نیست
اگر دل کربلایی نباشد
#شهید_مرتضی_آوینی
@parastohae_ashegh313
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹
چفیه من بوی شبنم می دهد
عطر شب های محرم می دهد
چفیه من، سفره دل می شود
جمعه، با مهدی مقابل می شود ...
@parastohae_ashegh313
🖤❤️🖤❤️🖤
هنگامی که در منطقه «باب الله» را دیدم، خیلی احساس تأسف می کرد که چرا دیر به جبهه آمده است.
او می گفت: «ما می بایست از روز اول جنگ در جبهه حاضر می شدیم»
روز شهادت او مصادف با دهم ماه مبارک رمضان بود.
در هنگام شهادت هرقدر بچه ها تلاش کردند که به او آب بدهند، قبول نکرد.
حتی از این که کمی لب هایش را تر کنند، امتناع کرد
و گفت: «من می خواهم مثل مولایم حسین (ع) تشنه به دیدار خداوند بروم».
#شهید_باب_الله_یوسفی🥀
✍منبع: کتاب سیرت شهیدان، صفحه:125
@parastohae_ashegh313
🖤
#آرزو✨✨
#شهید_محمد_تکلو
یه آرزو داشت که همیشه به زبون مےآورد.
مےگفت"میخام روز عاشورای امام حسین ع عاشورایے بشم"
روز عاشورا،داشت جعبه های مهمات رو جا به جا مےکرد،که صدای انفجار بلند شد!
وقتی گرد و غبار خوابید،
دیدم سرش از بدنش جدا شده؛
سر جدا،پیکر جدا...🥀
@parastohae_ashegh313
روز پزشک را به همه مدافعان سلامت کشورم در این شرایط حساس کرونایی تبریک عرض میکنم
ان شاالله که در پناه امام زمان همیشه سالم و سلامت و خداوند نگهدار شما باشد 🌹🌹🌹
بیاد پزشکان شهید ، و شهدای سلامت
@parastohae_ashegh313
🖤
شاه عباس با شك و ترديد به مقام شامخ «حر» قبر آن شهيد كربلا را زيارت كرد
و براي اطمينان خاطر و يقين قلبي، دستور نبش را داد
و در كمال تعجب، جسد آن بزرگوار را با لباس خون آلود و آثار جراحاتي بر بدنش، بدون هيچ تغييري مشاهده كرد.
سلطان جاي ضربت شمشير و دستمالي كه به دست شريف امام حسين (ع) بر روي آن بسته شده بود را ديد.
دستور داد تا دستمال را براي تبرك بردارند و دستمال ديگري جاي آن ببندند.
با برداشتن دستمال اول، خون تازه اي از زخم جاري شد و دستمال جديد جلوي خونريزي را نگرفت.
تا جايي كه حاضرين مجبور شدند، دستمال اول را دوباره بر زخم بسته و پيكر مطهر شهيد را به خاك بسپارند.
@parastohae_ashegh313
در عملیات مرصاد وقتی منافقین
تا نزدیکے تنگه چارزبر پیش آمده
بودند در جلسه فرمانده گردان ها
گفت:دشمن به سه چهار کیلومتری
ما رسیده است . فقط ما هستیم و
خدای ما ...💚
اگر امروز لحظه ای تعلل ڪنیم پا
روی خون ده ها هزار شهید گذاشته
ایم . ما باید ثابت کنیم که فرزندان
عاشورائیم✌️
عباس زمانی،فرمانده گردان حضرت
علی اصغر گـفت : حاجی ! ما برای
هر نیرو حتی به اندازه یڪ خشاب
فشنگ نداریم . گفتم : تو بی سلاح
تری یا شش ماهه امام حسین (ع) ؟
برو گلویت را مثل حضرت علی اصغر
مقابل تیرها بگذار و با چنگ و دندان
بجنگ . اگر دستتان خالی است بروید
روی بلندی چارزبر و با سنگ بزنیدشان🌿
پس از جلسه منطقه را با دوربین نگاه
کردم . تا چشم کار می کرد ماشین و
نفربر منافقین پشت سر هم در طول
جاده قرار داشت😰
همان جا پاهای مصنوعی ام را در
آوردم و گفتم : خدایا تو را به این
پاهای بریده آبروی امام و جمهوری
اسلامی را حفظ کن 🥀
در این اثناء علی اڪبری پور گفت :
حاج میرزا وقتی از جبهہ ماووت
عقب نشینی ڪردیم ، یک کامیون🚚
مهمات سبڪ را به عقب بردم.
ولی هیچ بنه ای آن را تحویل نگرفت.
حتی به همدان هم بردم . اما آن جا
هم قبول نڪردند 😕
تا این ڪه آوردم اینجا . پرسیدم :
حالا ڪجاست ؟ گفت : در همین
نزدیکے ڪنار تپه ای خالی ڪردم🙃
یقین داشتم آمدن این مهمات مصداق
وعده الهی است ڪه :
" یا ایّها الذین آمنو اِن تنصرو الله ینصرڪم و یثبت اقدامڪم "
همه را بین نیرو ها تقسیم ڪردیم و با
منافقین درگیر شدیم .
🔶 روایـت -> سردار حاج میرزا محمد سلگی ( شهید میرزا محمد سلگی با این که هر دو پایش در سال ۱۳۶۶ قطع شده بود ، اما پس از درمان ، باز هم به جبهه رفت و تا آخر ماند )
@parastohae_ashegh313
✨✨✨✨
اول صبح به سمت حرمت رو کردم
دست بر سینه سلامی به تو دادم ارباب
سر صبحی شده و باز دلم تنگ تو است
السلام ای سبب سینه تنگم ارباب
#السلام_علیک_یا_ابا_عبدالله_الحسین
@parastohae_ashegh313
میگفت:
مندوستدارم ❤️🍃
وقتیشهادتبیاددنبالمڪه
شهادتمبیشترازموندنمبرابقیه
اثرداشتهباشه..🙁
اونجابودڪهفهمیدم
بعضیهاهستند
تومرگوزندگیشون..
دنبالِعاقبتبهخیریبقیههستند..!🙂
حتیوقتیدیگه
#توایندنیافانینیستند..!🙃
#شهیدقاسمسلیمانی✨
@parastohae_ashegh313
بسم رب الشهدا و الصدیقین🍃
سلام علیکم
کانال شهدای گمنام از خواهران بزرگواری
که میتونند در جمع آوری مطالب شهدایی
و فعالیت کانال همکاری کنند خادم افتخاری
می پذیرد
عزیزانی که تمایل به همکاری و خدمت به
عرصه ایثار و شهادت دارند به آیدی زیر
اطلاع دهند 💚
@shahid_khoshnam
🖤
نتوانستم ببوسمش.
فقط كاسهي آب را پشت سرش خالي كردم.
نگاهم هنوز دنبالش بود.
ديدم شانههايش ميلرزد.
پايم جلو نميرفت.
نوهام را فرستادم. پرسيد:« دايي! چرا داري گريه ميكني؟ ».
در حالي كه دستهايش را ديدم كه اشكهايش را پاك ميكرد،
شنيدم كه ميگفت:« دايي جان! گريهي عشق به امام حسينه. ».
همان حرف برايم كافي بود تا مطمئن شوم آخرين باري است كه پسرم را بدرقه ميكنم.
#شهید_حمیدرضا_اسفنجانی
✍منبع فرهنگنامه شهدای سمنان، ج1، ص430
@parastohae_ashegh313
❤️ دوست شهیدت کیه...؟؟؟ ❤️
تا حالا فکر کردی با یه شهید رفیق شی؟؟؟
از اون رفیق فاریکا؟؟
از اونا که همیشه با همن؟؟
خیلی حال میده امتحان کردی؟؟
هرچی ازش بخوای بهت میده!!
آخه خاطرش پیش خدا خیلی عزیزه، میخوای باهاش رفیق شی؟؟؟!!!
گام اول: انتخاب شهید
به آلبوم شهدا نگاه کن، به عکسشون، به لبخندشون
ببین کدوم رو بیشتر دوست داری با کدوم یکی بیشتر راحتی؟!
گام دوم: عهد بستن با دوست شهیدت
یه جایی بنویس: با دوست شهیدم عهد میبندم پای رفاقت او تا لحظه مرگم خواهم بود و از تذکرات دوستانه او به هیچ وجه روی برنمیگردانم.
گام سوم: شناخت شهید
تا میتونی از دوست شهیدت اطلاعات جمع آوری کن. عکس، فیلم،صوت،کتاب و وصیت نامه و ...
گام چهارم: هدیه ثواب اعمال خود به شهید
از همین الان هرکار ثوابی که انجام میدی، « فقط یه جمله بگو: خدایا ثواب این عملم برسه به دوست شهیدم »
طبق روایات نه تنها از ثواب چیزی کم نمیشه بلکه با برکت تر هم میشه!
بچه ها !
شهید اونقدر مقام بالایی داره که نیازی به ثواب کار ما نداشته باشه!
تو با این کار خلوص نیت و علاقت رو به شهید نشون میدید!
گام پنجم: درگیر کردن خود با شهید
سریع همین الان بک گراند گوشیتو عوض کن و عکس دوستتو بذار !!!
در طول روز باهاش درد و دل کن، باهاش حرف بزن. آرزوهاتو بهش بگو...
گام ششم: عدم گناه در حضور رفیق⛔️
روح شهید تا گام پنجم از شما راضیه ولی آیا در حضور دوست معنویت میتونی گناه کنی؟؟ حجابمون، رابطمون با نامحرم، چت با نامحرم، غیبت،دروغ، نمازامون و ...
گام هفتم: اولین پاسخ شهید
کمی صبر و استقامت در گام ششم، آنچنان شیرینی برای شما خواهد داشت که در گام بعدی گناه کردن براتون سخت میشه!!
خواب دوست شهیدتو میبینی،
دعایی که کرده بودی برآورده میشه،
دعوت به قبور شهدا و راهیان نور و ...
گام هشتم: حفظ و تقویت رابطه تا شهادت ( مرگ )
گام های سختی رو انجام دادید، درسته؟
اما مطمئنا با شیرینی قلبی همراه بوده...
راستی!!!
#اسم_دوست_شهیدت_چی_بود؟؟
@parastohae_ashegh313