#قسمت24
نگاهم افتاد به دخترها که گویی منتظر کلامی از جانب من بودند، هیچ دلم نمی خواستب ی دلیلح رفچ ندلحظهق بلمر ان قض کنم،ب هه مینخ اطر گفتم: «پدرتان بود، می گفت شــرایط اصلاً خوب نیســت و باید توی طبقۀ بالا بمونیم!» بــدون چون وچــرا راه آمــده را بازگشــتند، بــه طبقــۀ خودمــان کــه رســیدیم، باقی توصیه هــای پدرشــان را هــم برایشــان گفتــم. آن ها هم کامــلاً منطقی همه چیز را پذیرفتند. کف اتاق، پشت مبلی که نزدیک دیوار و از پنجره ها دور بود شانه به شانۀ هم نشستیم. فضا پر بود از صدای تیر و انفجار، هرازگاهی فریادهایی به زبان عربی به گوش می رســید. لحظات پر واهمه ای بود، از طرفی نگران حســین بودم که حالا هیچ نمی دانستم کجاست و چکار می کند و از طرف دیگر نگران جان دخترهــا کــه بــاز هــم هرچــه به آن هــا دقت می کردم اثری از ترس در چهره شــان نمی دیدم. هر دو، با هیجان تمام گوش تیز کرده بودند برای شــنیدن صدای درگیری ها. انگار آن ها در دنیایی و من در دنیایی دیگر بودم اما نقطۀ مشترکی داشتیم و آن هم سکوت بود.
🥀خاطرات همسر شهید سردار حسین همدانی🥀
@parastohae_ashegh313
27.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#بخش_چهاردهم_زندگی_نامه_شهید
🎥((لباس های خیس را پوشید😔))
#شهیدمجیدقربانخانی
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
⏪ ادامه در پست بعدی 👇🏻👇🏻
#بخش_چهاردهم_زندگی_نامه_شهید
((لباس های خیس را پوشید😔))
مجید روزهای آخر در جواب تمام سؤالهای مادر تکرار میکند که نمیرود؛ اما مادر مجید از ترس رفتن مجید از کنارش تکان نمیخورد. حتی میترسد که لباسهایش را بشوید: «روزهای آخر از کنارش تکان نمیخوردم. میترسیدم نا غافل برود. مجید هم وانمود میکرد که نمیرود. لباسهایش را داده بود بشویم؛ اما من هر بار بهانه میآوردم و درمیرفتم. چند روزی بود که در لگن آب خیس بود. فکر میکردم اگر بشویم میرود. پنجشنبه و جمعه که گذشت وقتی دیدم مجیدم گفت دوستانش رفتند اما فقط این را وانمود کرد که دوستانش رفتند این منصرف شده ومجید نرفته گفتم لابد نمیرود.
من در این چند سال زندگی یکبار خرید نرفتم؛ اما آن روز از ذوق اینکه باهم صبحانه بخوریم رفتم تا نان تازه بخرم. کاری که همیشه داداش مجید انجام میداد و دوست داشت با من صبحانه بخورد. وقتی برگشتم دیدم چمدان و لباسهایش نیست. فهمیدم همهچیز را خیس پوشیده و رفته است. 😔همیشه به حضرت زینب میگویم. مجید خیلی به من وابسته بود. طوری که هیچوقت جدا نمیشد. شما با مجید چه کردید که آنقدر سادهدل کند؟ یکی از دوستان مجید برایش عکسی میفرستد که در آنیک رزمنده کولهپشتی دارد و پیشانی مادرش را میبوسد. میگفت مجید مدام غصه میخورد که من این کار را انجام ندادهام.» مجید بدون خداحافظی از مادر رفت اما در خانه با خواهرش خداحافظی میکند. سرش را پایین میگیرد و اشکهایش را از چشمهای خواهرش میدزدد بیآنکه سرش را بچرخاند دست تکان میدهد و میرود. وحالا جدی جدی راهی میشود.
#شهیدمجیدقربانخانی
#اللهمعجللولیکالفرج
─━━━⊱❅✿•🌹•✿❅⊰━━━─
#بخشسیزدهم 👇🏻
https://eitaa.com/parastohae_ashegh313/25385
میگفت: کار کردن تو مملکت #امام_زمان عجل الله رو عشقه!
هر جا لازم باشه حاضرم کار کنم.
چه فرماندهی در جنگ، چه کارگری در کارخانه
#شهید_شکری_پور🕊🌹
@parastohae_ashegh313
#کتاب_گویای « #نیمه_پنهان_ماه » روایتگر بخشهایی از زندگی سردار #شهیدمحمدعبادیان است. شهیدی که فاصلهای میان رفتار و عملش نبود. شنیدن این کتاب را به شما پیشنهاد میکنیم.
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
اروند....
هرچیزی را که در مسیرش باشد میبرد
حتی دل را💔
💌@parastohae_ashegh313
#ای_شهید...
🔸 دستم را بگیر و به من یاد بده تو چگونه از حلالش گذشتی و من نمیتوانم از حرامش بگذرم؟
🔸 دستم را بگیر و بگو تو چه کردی که خدا خریدارت شد و من هنوزم در ترک یک گناه مانده ام؟
🔸 دستم را بگیر و یادم بده نشانی آسمان را و کمکم کن بیراهه نروم...
#شهیدحاجحسینخرازی
#شبتونشهدایی
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
#نکات_کلیدی #جزء_هفدهم17
1- ای مردم مراقب رفتارتان باشید که زلزله دنیا و شروع قیامت حادثهای هولناک است. (حج: 1)
2- قربانی کنید و از گوشت آن به فقیران آبرومند و نیازمند هم بدهید. (حج: 36)
3- در حوادث ناگوار صبور باشید، نماز بخوانید، در راه خدا انفاق کنید و دست دیگران را بگیرید. (حج: 35)
4- برای بچهدار شدن دعا کنید که اگر خدا بخواهد حتی به زنان نازا هم فرزند عطا میکند. (انبیاء: 89)
5- سرعت در انجام کار خیر و درخواست از خدا با امید و تواضع در استجابت دعا مؤثر است. (انبیاء: 90)
6- خدا را برای منفعتطلبی و رسیدن به امکانات مادی نپرستید تا اگر دچار بلا شدید به دین پشت نکنید. (حج: 11)
7- ذکر یونسیه «لا اله الا انت سبحانک انّی کنت من الظالمین» نسخهای برای نجات مؤمنین از مشکلات است. (انبیاء: 87 و 88)
8- کسانی که جنگ به آنها تحمیل شده اجازه جهاد دارند؛ چون به آنان تجاوز شده و خدا کمکشان میکند. (حج: 39)
9- اگر ظلم کردن به همدیگر در جامعهای رواج پیدا کند، خدا مردمش را مجازات میکند و شهرهایشان را در هم میکوبد. (انبیاء: 11)
#ماه_مبارک_رمضان
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
#شرحدعایروزهفدهم #ماهمبارکرمضان
🔹أللَّهُمَّ اهْدِنی فیهِ لِصَالِحِ الْأعْمالِ وَ اقْضِ لی فیهِ الْحَوائِجَ وَ الآمالَ یا مَنْ لایَحْتَاجُ إلیَ التَّفْسیرِ وَ السُّؤالِ یا عالِماً بِما فی صُدُورِ الْعالَمینَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِین
🔸 خدایا! مرا در این روز به اعمال شایسته راهنمایی کن و حاجتها و آرزوهایم را برآورده ساز. ای کسی که نیازمند به شرح و سئوال بندگان نیستی! ای خدایی که ناگفته به حاجات و سرائر خلق آگاهی! درود فرست بر محمد و خاندان پاک او
🔰پیامهای دعا
1- درخواست هدایت الهی به سمت اعمال صالح
2- برآوردهشدن حوائج و آرزوها
3- خدا نياز به شرح و سؤال ندارد
4- صلوات در دعا موجب اجابت دعا
🔰پیام منتخب
⚠️ شرط قبولی دعا و برآوردهشدن آرزو ها، این است که امیدمان فقط به خدا باشد. زیرا خدای سبحان به یکی از پیامبرانش فرمود:
«قسم به عزت و جلالم! آرزوی هر آرزوکننده را از غیر خودم قطع میکنم؛ او را مأیوس میکنم، پیش مردم لباس خواری بر تنش میپوشانم و از گشایش و فضل خود، دورش میکنم. آیا بندهام غیر مرا در سختی ها امید دارد؛ درصورتی که سختیها در دست من است! و آیا امید به غیر من دارد؛ در حالی که من بینیاز و جوادم، کلیدهای درهای بسته شده در دست من است و درب رحمتم برای دعاکنندهها باز است.
📚 الکافی،ج ۲،ص ۶۶
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
هدایت شده از گذر عمر به سبک شهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥#کلیپشهدایی خواهرمحترمشهید
🌹مصطفی گفت به ما نگویید #مدافعان_حرم ما زمینه سازان #ظهور امام زمان عج الله هستیم...
#امام_زمان ♥️
#شهیدمصطفینبیلو
#شهیدمسعودعسکری
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
🦋مروری بر #وصیتنامه_سردار_سلیمانی
7⃣1⃣#قسمتهفدهم
🌷🌷🌷
#رهبرعظیمالشان :
" آمریکاییها میخواستند عراق یا شبیه رژیم طاغوت باشد یا شبیه برخی رژیمها مثل سعودی که به تعبیر آن ها نقش گاو شیرده را دارند، اما #حاج_قاسم به کمک عناصر مؤمن و جوانان شجاع عراقی و مرجعیت در عراق رفت و در مقابل این نقشه ایستاد و آن را خنثی کرد.
در لبنان نیز آمریکاییها میخواستند لبنان را از مهمترین عامل استقلالش یعنی حزبالله محروم کنند تا صهیونیستها، لبنان بیدفاع را همچون برخی مقاطع براحتی اشغال کنند اما حزبالله روزبهروز قویتر شد بهگونهای که امروز، هم دست لبنان است و هم چشم لبنان که نقش #شهید_شجاع و با تدبیر ما در این مسئله ممتاز و برجسته بوده است. "
#حاج_قاسم #جان_فدا
#لبیک_یا_خامنه_ای
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
هدایت شده از گذر عمر به سبک شهدا
#سفره_خانه_شهدا
مکانی دنج برای باز کردن سفره دل پیش شهدا
در تعطیلات نوروز و ماه مبارک رمضان میزبان دلهای باصفای عاشقان شهید و شهادت است
#یزد
#یادمان_امیرچخماق
جهت کمک ها ونذورات نقدی
💳۵۸۵۹۸۳۱۰۳۵۲۶۱۷۵۸
و جهت نذورات غیر نقدی به نشانی
@khomool2
مراجعه فرمایید
#نشر_حداکثری
https://eitaa.com/BeSabkeShohada
#امام_خامنهای:
🟠 قطعاً یک نابغه بود؛ این یک خصوصیّتى است. خب، ما آدمهاى بااستعداد در حوزههاى علمیّه کم نداشتیم؛ آدمهایى که فهم داشتند، سلیقه داشتند، پشتکار داشتند و کارهاى بزرگى انجام دادند.
🟡 علماى بزرگ ما مثل همین مراجع بزرگى که در این صدسال اخیر در ایران و عراق وجود داشتند همه مردمان بزرگى بودند. استعداد داشتند منتها نابغه یک خصوصیّاتى دارد که در اغلب این افراد، انسان این نبوغ را احساس نمیکند.
🟢 مرحوم آقاى صدر (رضواناللهعلیه) به نظر بنده قطعاً نابغه بود؛ یعنى کارى که از عهدهى او برمىآمد، از عهدهى خیلى از فقها و علما و متفکّرین حوزههاى ما برنمىآید:
فضاى دید بسیار وسیع، فهم نیازهاى دنیاى اسلام، پاسخگویى سریع و آماده به خواستهها . ایشان واقعاً یک نابغهاى بود، مسائل را میفهمید، مسائل را حدس میزد.
"#شهیدسیدمحمدباقرصدر"
#سالروز_شهادت
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
#قسمت25
حدود ســاعت یازده شــب، تقریباً صداها افتاد. در تمام این مدت دلشــوره و اضطراب لحظه ای رهایم نکرد. البته چیزی نبود که برایم تازگی داشته باشد، بارهــا و بارهــا در طــول ســال ها زندگــی بــا حســین ایــن احســاس را تجربــه کرده بــودم، آن قــدر کــه شــاید بشــود گفــت دیگــر جزیــی از وجودم شــده بــود. هیچ شــکایتی هــم نداشــتم، برعکــس، همیشــه آن را از جملــه هدایــای مخفی خدا برای خودم می دانستم چرا که همیشه بعد از هجوم این دلهره ها و اضطراب ها، پنــاه می بــردم بــه آغــوش گــرم ذکر خدا تا در برابر همۀ آن ناآرامی ها، آرامم کند. شــاید اگر این لحظات و این فشــارهای درونی نبود، هیچ وقت این قدر با ذکر خدا انس پیدا نمی کردم، من این انس را در اصل مدیون یک چیز بودم و آن هم زندگی با حسین بود! زمان زیادی از آرام شدن اوضاع نگذشته بود که حسین سراسیمه و نفس زنان رســید. ســر و رویــش غــرق در خــاک بــود. بــا همۀ ایــن اوصاف از اینکه ســالم و ســرپا می دیدیمش، خوشــحال شــدیم. ســلام که داد، دیدم خیلی خســته و پریشان است.
@parastohae_ashegh313
#قسمت26
هرچند خودم هم دست کمی از او نداشتم اما به رسم همسری و هم سفری همراه جواب سلامش به شوخی و با لبخندی شیطنت آمیز گفتم: «عجب جلسۀ خوب و پرباری داشتید! مث اینکه پذیرایی جلسه هم خیلی عالی بوده، فقط فکر کنم میوه هاشو نشسته بودن چون که بدجوری گرد و خاک، روی سر و صورتت نشسته!» زهرا و ســارا ریز خندیدند اما حســین انگار که اصلاً لبخندم را ندیده و لحن شــوخی ام را نشــنیده باشــد، خیلی جدی پاســخ داد: «اصلاً به جلسه نرسیدیم. اوضــاع خیلــی بهــم ریختــه. از اون لحظــه ای کــه پامون رو از این منطقه گذاشــتیم بیرون، مسلحین ریختن این دور و بر، همه جا رو محاصره کردن. ما هم خیلی سعی کردیم که بیاییم پیش شــما. ســه بار هم تا نزدیک کوچه اومدیم اما هر ســه بار،عقب زدندمون. حتی یه گولّه آر.پی.جی هم طرف ماشــینمون شــلیک کردن که البته به خیر گذشت. الآن اوضاع یه کمی آروم شده اما این آرامش قبل از طوفانه. الآن اونا دیگه همه جا هستن، اعلام کردن تا دوشنبه کل دمشقو می خوان بگیرن، با این شرایط اصلاً صلاح نیست شما اینجا بمونید، باید برگردید!»
🥀خاطرات همسر شهید سردار حسین همدانی🥀
@parastohae_ashegh313