eitaa logo
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
1.9هزار دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
3.3هزار ویدیو
38 فایل
•❤️|شـهیـد ســید مــرتـضـے آویـنــے: در عالمـ رازےاست کہ جز بـہ بهـای خــون فـــــاش نمـیشـود.💖 ایــنــجــا⇦ 『قـطـعـہ‌اےاز بـهشـ😍ــت』 『شـهـدای گمنـام』(زندگی به سبـ💚ــڪ شهـدا) 🌹°تخریب چی ڪانال ☜ @Khomool2 🌹°بیسیم چی ڪانال ☜ @Hasibaa2
مشاهده در ایتا
دانلود
در بهشت زهرای تهران قطعه ۵۰، شهیدی خوابیده است که قول داده برای زائرانش دعا کند. سنگ قبر ساده او، حرفهای صمیمانه اش و قولی که به زائرانش می دهد دل آدم را امیدوار میکند. 📜بخشی از : ✔️شما چهل روز دائم الوضو باشید. خواهید دید که درهای رحمت خداوند چگونه یک به یک در مقابل شما باز خواهد شد. ✔️نمازهای خود را دقیق و اول وقت بخوانید، خواهید دید درهای به روی شما باز میشود. ✔️سوره را هر شب یک مرتبه بخوانید. خواهید دید که چگونه فقر از شما روی برمی گرداند. از شما بزرگواران خواهشی دارم. بعد از نمازهای یومیه فراموش نشود و تا قرائت نکردید از جای خود بلند نشوید. زیرا امام منتظر دعای خیر شما است. ✔️اگر درد دل داشتید و یا خواستید مشورت بگیرید بیایید سر مزارم. به لطف خداوند حاضر هستم. من منتظر همه شما هستم. دعا می کنم تا هرکسی لیاقت داشته باشد شود. خداوند سریع الاجابه است پس اگر می خواهید این دعا را برای شما انجام دهم شما هم من را با خوشی یاد کنید. خواندن فاتحه و یاد شما بسیار موثر است. 🌷شهید مدافع حرم @parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پیله عشق۵.mp3
37.6M
🎧 📕 پیله_عشق ❺ 🎞 خاطرات شیرزنان ایرانی در نقش پرستار و امدادگر در جبهه‌ی رزم یا پشت جبهه ࿐༅❃📻❃༅࿐ @parastohae_ashegh313
࿐𖥸༄ ‌‌مشتۍ یعنۍ: متفـٰاوت‌بھ‌پـٰایـٰان‌برسیـم! وگرنھ‌مرگ‌پـٰایـٰان‌همہ‌ۍقصہ‌هـٰاست! @parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم 📖 صفحه۱۳ شرکت در ختم قرآن برای فرج @parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
3577608913.mp3
1.5M
«» بسم الله الرحمن الرحیم اَلسَّلامُ عَلَیڪُـــــم یَا اَولِـــــیاءَاللهِ و اَحِبّائَـــــہُ،اَلسَّلامُ عَلَیڪُـــــم یَا اَصـــــفِیَآءَاللهِ وَ اَوِدّآئَـــــہُ، اَلسَّلامُ عَلَیڪُـــــم یا اَنـــــصارَ دیـــــنِ اللهِ، اَلسَّـــــلامُ عَلَیڪُـــــم یا اَنـــــصارَ رَسُـــــولِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیڪُـــــم یا اَنصارَ اَمیرِالمُـــــؤمنینَ، اَلسَّـــــلامُ عَلَیڪُـــــم یا اَنـــــصارَ فـــــاطِمةَ سَیَّدةَ نِســـــآءِالعالَمینَ، اَلسَّـــــلامُ عَلَیڪُـــــم یا اَنـــــصارَ اَبے مَحَمَّدٍ الحَـــــسَنِ بنِ عَلِیًَ الوَلِیَّ النّـــــاصِحِ، اَلسَّلامُ عَلَیڪُـــــم یا اَنصارَ اَبے عَبدِاللهِ، بِـــــاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِـــــبتُم، وَ طابَتِـــــ الاَرضُ الَّتے فیها دُفِـــــنتُم، وَ فُـــــزتُم فَوزًا عَظیمًا، فَیا لَیتَنے ڪُنتُــــــ مَعَڪُـــــم فَاَفُـــــوزَ مَعَڪُـــــم @parastohae_ashegh313
 ۲



🌦 در یکی از روزهای اعزامِ نیرو از پادگان امام حسین علیه السلام که هوا هم بشدت بارانی بود ؛ دیدم شهید عبدالمهدی مغفوری خم شد و پیشانی بندی را از میان گل‌ولای برداشت! روی پیشانی بند عبارت « » نوشته شده بود گفتم حاج آقا از این پیشانی بند ها زیاد داریم![خب غافل بودم و نمی‌دانستم] 
‼️چنان نگاهی به من کرد که جا خوردم! 
گفت:« غفوری زنده باشد و نام امام زمان زیر پا و میان گل‌ولای افتاده باشد؟!»💔

 فوری رفت و پیشانی بند را شست و نزد خود نگه داشت.

✨هدیه به روح این شهید بزرگوار 
 

 
@parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 هنوز وقتش نرسیده است 🔖خاطره از شهید قاسمی دانا 🇸🇾 تو حلب شب­‌ها با موتور، حسن غذا و وسایل مورد نیاز به گروهش می‌رساند. ما هروقت می‌خواستیم شب‌ها به نیرو‌ها سر بزنیم با چراغ خاموش می‌رفتیم. یک شب که با حسن می‌رفتیم تا غذا به بچه‌ها برسونیم، چراغ موتورش روشن می­‌شد. چند بار گفتم چراغ موتور و خاموش کن، امکان داره قناص‌ها بزنند. خندید! من عصبی شدم، با مشت به پشتش زدم و گفتم ما را می‌زنند. دوباره خندید! و گفت ❗️«مگر خاطرات را نخواندی؟ که شب روی خاکریز راه می‌رفت و تیرهای رسام از بین پاهاش رد می‌شد. نیروهاش می‌گفتند فرمانده بیا پایین تیر می­‌خوری». در جواب می­‌گفت «آن تیری که قسمت من باشه هنوز وقتش نشده است». 🕊 حسن می­ خندید و می­‌گفت نگران نباش آن تیری که قسمت من باشد، هنوز وقتش نشده و به چشم دیدم که چند بار چه اتفاق‌هایی برایش افتاد و بعد هم چه خوب به شهادت رسید. 🗞 منبع‌خبرگذارےدفاع‌مقدس @parastohae_ashegh313
حسین وقتی التماس سارا را دید دیگر دلش نیامد بیشــتر سربه ســر او بگذارد، قرآن را دودســتی به او داد. ســارا قرآن را گرفت، بوســید، روی چشــمانش گذاشــت و باعجله شــروع کرد به خواندن یادگاری ســیّد. همه مشــتاق شــنیدن بودیم اما ســارا لب ورچید و توی دلش خواند. لحظاتی بعد اشکش هم سرازیر شد. اولین دانۀ اشکش که روی قرآن افتاد، حسین قرآن را از او گرفت و گفت: «تا سارا خانم با اشک هاش نوشتۀ ســیّد رو به هم نریخته، براتون بخونمش.» می شــد ولع را در صورت تک تکمان به وضوح دید. پیام به عربی نوشته شده بود و حسین شروع کرد به خواندن آن: لِ بِسم اللهِ الّرحمنِ الرّحیم «الاخُت العَزیزهِ سارا همدانی، مَعَ دُعائی لَکِ بالتوفیقِ لِکُّ خَیر وَالسّعادهِ وَ عافیهِ فی الدّینِ والدُنیا والاخِره.» نصرالله 4341 _ه .ق 🥀خاطرات همسر شهید سردار حسین همدانی🥀 @parastohae_ashegh313
پیام که تمام شد، برایمان ترجمه اش کرد: دختر عزیزم سارا همدانی، دعا می کنم برای توفیق تو در هر کار خیر و همراه با سعادت و عافیت در دین و دنیا و آخرت. سیدحسن نصرالله سال 4341 هجری قمری1 امین قرآن را به زهرا داد، او هم گرفت، بوسید و نگاهی به دستخط سید انداخت. کاری که پس از او من هم انجام دادم. با وجود سیدحسن و نیروهای او، لبنان اقتدار و امنیت داشت و حسین گفته بود که می خواهد، حزب الله دیگری در ســوریه راه اندازی کند. او از همان ســال های دفاع مقدس، کارهای نشــدنی، بســیار کــرده بــود امّــا اینجــا شــرایط بســیار متفــاوت بــود. ایــن تفــاوت را حتّــی حاج قاسم هم آخرین بار که سری به ما زد، وقتی داشت از اهمیت کار حسین برایمــان می گفــت، سربســته توضیــح داد: «ما تو جنــگ خودمون به معنی واقعی فرماندهی می کردیم، یه لشکر پشت سرمون بود. با توجه به وجود اونا، برنامه ریزی می کردیــم و می جنگیدیــم؛ امــا تــو ســوریه قضیه خیلی متفاوتــه، فرماندهی که نیرو نداشته باشه و تو دیار غربت باشه فقط خدا از غربتش خبر داره.» 🥀خاطرات همسر شهید سردار حسین همدانی🥀 @parastohae_ashegh313
💔 🌱تاریخ و محل ولادت: سمنان _ ۱۸ اردیبهشت ۱۳۷۲ 🌹تاریخ و محل شهادت: حلب (سوریه) _ ۲۰ خرداد ۱۳۹۵ 🔖 خاطره به نقل از :مهرداد پاکار، همکار شهید ❇️ یک سجاده کوچک دستم بود که چهار طرفش شبیه جیب جمع میشد و به رنگ سپاه بود. و یک مهر کوچک هم روی آن "یاحسین" نقش بسته بود. 💌 عباس که آن را دید، گفت: "سجاده کوچک و جمع و جوریه. می‌شه به من بدی تا همراه خودم به سوریه ببرم؟" برایم جالب بود که عباس به مهر و سجاده اش در سوریه هم فکر می کرد. ❤️ بعد از شهادتش متوجه شدم این سجاده و مهر در موقع شهادت در جیب پیراهن نظامی اش بود و چهار طرف سجاده سوخته است و نام (علیه‌السلام) که روی مهر نقش بسته بوده سالم مانده است. 📔کتاب‌آخرین نماز در حلب، صفحه ۴۸🌱 @parastohae_ashegh313
پیله عشق۶.mp3
36.06M
🎧 📕 پیله_عشق ❻ 🎞 خاطرات شیرزنان ایرانی در نقش پرستار و امدادگر در جبهه‌ی رزم یا پشت جبهه ࿐༅❃📻❃༅࿐ @parastohae_ashegh313
شهید گمنام خوش اومدی به شهر قم صفا دادی به شهر ما عکس ارشیوه https://eitaa.com/parastohae_ashegh313
🤎 ابراهیم میگفت: 🌕 بهتره که شبها زود بخوابیم تا نماز صبح رو و سرحال بخونیم. کسی که نماز ظهر و مغرب رو اول وقت بخونه هنر نکرده چون بیدار بوده. آدم باید نماز صبح هم اول وقت بخونه... 🌹‎‎‌‌‎‎‎سردا دلها شهید ابراهیم هادی 🌹 @parastohae_ashegh313