eitaa logo
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
1.8هزار دنبال‌کننده
14.1هزار عکس
3.5هزار ویدیو
38 فایل
•❤️|شـهیـد ســید مــرتـضـے آویـنــے: در عالمـ رازےاست کہ جز بـہ بهـای خــون فـــــاش نمـیشـود.💖 ایــنــجــا⇦ 『قـطـعـہ‌اےاز بـهشـ😍ــت』 『شـهـدای گمنـام』(زندگی به سبـ💚ــڪ شهـدا) 🌹°تخریب چی ڪانال ☜ @Khomool2 🌹°بیسیم چی ڪانال ☜ @Hasibaa2
مشاهده در ایتا
دانلود
شلوغ بود ! ، حاجی آمد سمت بچه‌ها ، پرسید چه خبره ؟! یکی امد جلو و گفت ، هرچی بهش گفتیم ، مرگ بر صدام بگه ، نگفت ، به امام توهین کرد ! ، من هم زدم توی گوشش !! حاجی یه سیلی خواباند زیر گوشش و گفت ، کجای اسلام داریم که می توانید اسیر را بزنید !! اگه به امام توهین کرد ، یه بحث دیگه است ، تو حق نداشتی بزنیش !..... 🌷جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان 📚ستارگان خاکی ، ج 22 ┅═ೋ❅✿🌹✿❅ೋ═┅ @parastohae_ashegh313 ┅═ೋ❅✿🌹✿❅ೋ═┅
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
پیرو درخواست مکرر کاربران کانال، خاطرات شهید دکتر #مصطفی_چمران از نگاه #غاده_جابر همسر لبنانی شهید چ
💠بِسم ِ رب الشهداءِ والصِّدیقین💠 به روایت غاده جابر 🍃بابا گفت: خوب اگر خواست شما این است حرفی نیست ،من مانع نمیشوم.باورم نمی شد بابا به این سادگی قبول کرده باشد .حالا چطور باید به مصطفی خبر می دادم ؟نکند مجبور شود از حرفش برگردد !نکند تا پس فردا پدرش پشیمان شود !مصطفی کجا است ؟این طرف وآن طرف ،شهر و دهات را گشتم تا بالاخره مصطفی را پیدا کردم 🍃 گفتم: فردا عقد است ، پدرم کوتاه آمد.مصطفی باورش نمی شد ،و مگرخودم باورم می شد ؟الان که به آن روزها فکر میکنم می بینم آدمی که ازدواج مارا درست کرد من نبودم ،اصلا کار آدم و آدمها نبود.کار خدا بود ودست خدا بود. 🍃جذبه ای بود که از مصطفی و او می تابید بی شناخت. بی هوا خندید ، انگار چیزی دهنش را قلقلک داده باشد ،او حتی نفهمیده بود یعنی اصلاً ندیده بود که سر مصطفی مو ندارد !دو ماه از ازدواجشان می گذشت که دوستش مسئله را پیش کشید؛ غاده !در ازدواج تو یک چیز بالاخره برای من روشن نشد .تو از خواستگارانت خیلی ایراد می گرفتی ، این بلند است ، این کوتاه است؛مثل اینکه میخواستی یک نفر باشد که سر و شکلش نقص نداشته باشد .حالا من تعجبم چطور دکتر را که سرش مو ندارد قبول کردی ؟غاده یادش بود که چطور با تعجب دوستش را نگاه کرد.حتی دلخورشد و بحث کرد که؛مصطفی کچل نیست ، تو اشتباه می کنی . دوستش فکر می کرد غاده دیوانه شده که تا حالا این را نفهمیده . 🍃آن روز همین که رسید خانه ،در را باز کرد و چشمش افتاد به مصطفی ، شروع کرد به خندیدن؛مصطفی پرسید: چرا می خندی ؟و غاده که چشم هایش از خنده به اشک نشسته بود گفت: مصطفی ، تو کچلی؟ ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ╔══════••••••••••○○✿❤️╗ @parastohae_ashegh313 ╚❤️✿○○••••••••••══════╝
🚨 #فوری ورود پیکرهای مطهر شهدای تازه تفحص شده به کشور 🌹 💠سردار باقرزاده فرمانده کمیته جستجوی مفقودین: پیکرهای مطهر ۴۴ شهید تازه تفحص شده دوران دفاع مقدس روز پنجشنبه ۲۰ تیر ماه ساعت ۹ صبح از مرز شلمچه وارد کشور خواهند شد.🕊 🔻 این شهدای والامقام که طی دو ماه اخیر در مناطق عملیاتی شلمچه، کتیبان، شرق دجله و زبیدات کاوش شده اند مربوط به عملیات های رمضان، محرم، خیبر، کربلای پنج و تک دشمن در سال ۶۷ هستند. ❇️ مراسم استقبال از پیکرهای شهدا توسط یگان تشریفات نیروی انتظامی استان خوزستان و با حضور مردم شریف آبادان و خرمشهر در مرز شلمچه برگزار خواهد شد. ╔══════••••••••••○○✿❤️╗ @parastohae_ashegh313 ╚❤️✿○○••••••••••══════╝
🔴 نماز روز های یکشنبه ماه ذی القعده #خود_سازی ╔══════••••••••••○○✿❤️╗ @parastohae_ashegh313 ╚❤️✿○○••••••••••══════╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 حمید قراری، نوجوان ۱۲ ساله، اهل تربت حیدریه 🎤 به زور به جبهه آمدم، زیر صندلی قطار قایم شدم...!!! ▪️ اومدم اینجا با صدام بجنگم... ╔══════••••••••••○○✿❤️╗ @parastohae_ashegh313 ╚❤️✿○○••••••••••══════╝
نیـاز جامعـه‌ ما امــروز ‌بـیش ‌از مهــربانے‌ ڪردن نیــازمند ‌ایثار اسـت...♥️ ┅═ೋ❅✿🌹✿❅ೋ═┅ @parastohae_ashegh313 ┅═ೋ❅✿🌹✿❅ೋ═┅
. .🌹بسمه رب الشهدا🌹 روایت_سیر_عشق . 🌷زندگی نامه شهید علی امرایی🌷 . . . دی ماه 1364برای خانواده اقای غلامرضا امرایی روز مبارک ومیمونی بود زیرا در این روز نوزادی پا به این دنیا گذاشت که سرانجامش این شد که فدایی راهی بشود که و واقعی درآن هست... . . تکرار تاریخ ..عباس زینب(سلام الله علیها) ..همان چیزی که همه از ازل آرزوی پا نهادن در رکاب این شجره_مبارکه را داشته ودارند. . . این نوزاد مبارک را به عشق امیرالمومنین علی نام نهادند😊❤️ . شاید درآن روز ها کسی حتی به ذهنش خطور نمی کرد که روزی اودر عرصه دفاع از اهل بیت امیر المومنین مانند عباس(علیه السلام)سر دهد وپیکرش اربا اربا شود. 💔💔 همانطوری که حضرت علی اکبر (علیه السلام) در راه از حریم امامت وولایت اربا اربا شد. . شاید کسی فکر نمی کرد کسی که چیزی از جنگ به خاطر ندارد به این سرعت خود را به قافله کربلاییان وشهیدان برساند. . ╔══════••••••••••○○✿❤️╗ @parastohae_ashegh313 ╚❤️✿○○••••••••••══════╝ .
صبــح عاشقـانه‌ای‌ ست برای چشمانت ؛ آنگاه که آفتـاب غزل واره‌های عشــق را در نگاهت تداعی می‌کند ... 🌷°|صبـحتون شهـدایـی|°🌷 @parastohae_ashegh313
خاکریز خاطرات قسمت شانزدهم ✍ خاطره ای عجیب و جالب از ای که به رسید جعفر خیلی امام زمانی بود و چهارشنبه‌ها جمکران رفتنش ترک نمی‌شد... یه شب با همدیگه رفتیم گلزار شهدای قم. جعفر تویِ یه قبر خوابید و بهم گفت: سنگ لَحَد رو بذار.... یک ماه و نیم از این قضیه‌گذشت. ظهرِ نیمۀ شعبان تویِ‌طلائیه خمپاره خورد به سنگر و جعفر شهید شد قبرهایِ زیادی تویِ‌گلزار شهدایِ قم حفر شده بود، اما پیکرِ جعفر رو دقیقاً توی همون قبری‌گذاشتند که اون شب توش خوابیده بود. تازه حکمت کارِ جعفر در اون شب رو فهمیدم... 🌷خاطره ای از زندگی شهید جعفر احمدی میانجی( پسر آیت الله احمدی میانجی) 🗣راوی: سردار حاج حسین یکتا ╔══════••••••••••○○✿❤️╗ @parastohae_ashegh313 ╚❤️✿○○••••••••••══════╝
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
پیرو درخواست مکرر کاربران کانال، خاطرات شهید دکتر #مصطفی_چمران از نگاه #غاده_جابر همسر لبنانی شهید چ
‍ 💠بِسم ِ رب الشهداءِ والصِّدیقین💠 به روایت غاده جابر همسر شهید 🍃من این را نمی دانستم و آن وقت مصطفی هم شروع کرد به خندیدن و حتی قضیه را برای امام موسی هم تعریف کرد .از آن به بعد آقای صدر همیشه به مصطفی می گفت: شما چه کار کرده اید که شمارا ندید ؟ممکن است این جریان خنده دار باشد ، ولی واقعاً اتفاق افتاد.آن لحظاتی که با مصطفی بودم و حتی بعد که ازدواج کردیم چیزی از عوالم ظاهری نمی دیدم ، نمی فهمیدم. 🍃 به پدرم گفتم : جشن نمی خواهم فقط فامیل نزدیک ، عمو ، دایی و...پدرم گفت: به من ربطی ندارد؛ هر کار که خودتان میخواهید بکنید.صبح روزی که بعد از ظهرش عقد بود ، آماده شدم که بروم دبیرستان برای تدریس . مادرم با من صحبت نمی کرد ، عصبانی بود .خواهرم پرسید :کجا می روید؟گفتم: مدرسه . گفت: شما الان باید بروید برای آرایش ، بروید خودتان را درست کنید.من بروم ؟ رفتم مدرسه . آنجا همه می گفتند: شما چرا آمده اید ؟ من تعجب کردم .گفتم : چرا نیایم ؟ مصطفی مرا همینطو ر می خواهد .از مدرسه که برگشتم ، مهمانها آمده بودند .مصطفی آنجا کسی را نداشت و از طرف او داماد آقای صدر ، خانواده و خواهرانش و سید غروی آمده بودند .از فامیل خودم خیلی ها نیامدند پس، همه شان مخالف بودند و ناراحت 🍃خواهرم پرسید: لباس چی می خواهی بپوشی ؟گفتم: لباس زیاد دارم.گفت: باید لباس عقد باشد.و رفت همان ظهر برایم لباس عقد خرید همه می گفتند دیوانه است ،همه می گفتند نمی خواهیم آبرویمان جلوی فامیل برود .من شاید اولین عروسی بودم آنجا که دنبال آرایش و اینها نرفتم .عقد با حضور همان معدودی که آمده بودند انجام شد و گفتند داماد باید کادو بدهد به عروس. این رسم ما است ، داماد باید انگشتر بدهد. من اصلاً فکر اینجا را نکرده بودم .... ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ╔══════••••••••••○○✿❤️╗ @parastohae_ashegh313 ╚❤️✿○○••••••••••══════╝
مادری که کوه صبر است و استقامت، عبدالرحیم اکبری ،که بیاد تمام سالهای فراق سر بر روی شهیدش می گذارد و با او خلوت میکند... عبدالرحیم متولد سال ۱۳۴۳ بود ، در عملیات بدر ، شرق دجله سال ۱۳۶۳به شهادت رسید و پیکرش در شمار شهدای مفقود الجسد قرارگرفت و پس از سالها ، خرداد ماه سال۱۳۸۰ پیکر پاکش تفحص و به خاک سپرده شد. ┅═ೋ❅✿🌹✿❅ೋ═┅ @parastohae_ashegh313 ┅═ೋ❅✿🌹✿❅ೋ═┅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برایت یک مشت بوسه میفرستم ازبهشت😘😘 باز هم هست....☺️ از این بوسه های عاشقانه برایت زیاد کنار گذاشته ام😍😔 حلما خانم دردانه ❤️ ♡~♡~♡~♡~♡~♡~♡~ @parastohae_ashegh313 ♡~♡~♡~♡~♡~♡~♡~