•••♡🌹♡•••
🍁 بسم الله الرحمن الرحیم 🍁
قرار بود عملياتي در نزديكي شهر مهاباد انجام شود
بدين منظور ، جلسه اي با شركت تعدادي از فرماندهان منطقه برگزار شد.
هر يك از آن ها ، در مورد انتخاب محور عملياتي ، نظر مي دادند.
وقتي نتيجه اي گرفته نشد ، شهيد بروجردي رو به قبله كرد و با حالت عرفاني گفت : خدايا خودت فرجي حاصل كن.
بچه ها نقشه را جمع كردند.
نزديكي هاي صبح با صوت قرآن "محمد" از خواب بيدار شدم.
او از من نقشه خواست، سپس به من گفت : با دقت در نقشه نگاه كن تا روستاي "قره داغ" را پيدا كني.
هرچه گشتيم ، پيدا نكرديم.
بالاخره با تلاش بسيار ، توانستيم در نقشه ي ديگري آن را پيدا كنيم و او بسيار خوشحال شد و گفت كه ديگر مسئله حل است.
بعد توضيح داد كه : وقتي همه خوابيديم ، بعد از يك ساعت من بيدار شدم ، توسلي كردم و دو ركعت نماز خواندم و از خدا طلب ياري نمودم.
مجدداً كه خوابيدم ، افسري به خوابم آمد و گفت : فلاني ، چرا اين قدر معطل مي كنيد؟ برويد و "قره داغ" را بگيريد.
در آن جا مسئله حل است.
👱🏻 راوي : همرزم شهيد (محمد بروجردي)
#کرامات_شهدا
╭━═━⊰❀ 🌺 ❀⊱━═━╮
@parastohae_ashegh313
╰━═━⊰❀ 🌺 ❀⊱━═━╯
#رمز_موفقیت
#شهید_ابراهیم_امیرعباسی
#حیا
✍این خط قرمز است
بعضی زنهای همسایه، گاهی حرصشان در میآمد میگفتند: این آقا ابراهیم هم خیلی خودش را میگیرد! میدانستم دردشان چیست! میگفتم: شما اشتباه میکنید. او فقط میخواهد خودش را از گناه حفظ کند. برای همین نه به نامحرم نگاه میکند نه با نامحرم حرف میزند. من که خواهرش هستم بعضی وقتها توی خیابان از کنارش رد میشوم امّا او متوجّه نمیشود. ابراهیم توی فامیل و آشنا هم همین طور مراعات میکند. همیشه یک خط قرمز بین خودش و نامحرم میکشید.
┄┅═✧❁🖤❁✧═┅┄
@parastohae_ashegh313
┄┅═✧❁🖤❁✧═┅┄
•••♡🌴♡•••
🍁شهیدے که صورتش زیبا سیرتش زیباتر بود...
به قمر فاطمیون شهرت داشت
یکے از شروط عقدش این بود که مدافع حرم باقے بماند.
#کلام_شهیدحسین_هریری : من حاضرم مثل علی اکبرِ امام حسین اِرباً اِربا بشم ولی ناموس شیعه حفظ بشه.
آخرشم این شهید درحال خنثی کردن بمب بود که منفجر شد و قسمتی از بدنش تیکه تیکه شد .
#شهید_حسین_هریری
#سالروز_شهادت
@parastohae_ashegh313
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
•••♡🌴♡••• 🍁شهیدے که صورتش زیبا سیرتش زیباتر بود... به قمر فاطمیون شهرت داشت یکے از شروط عقدش این ب
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌹
یا زهرا ✨♥️
ضمن عرض سلام و ارادت خدمت همه ی کاربران شهدای گمنام .
سومین مصاحبه آنلاین کانال شهدای گمنام با حضور همسر بزرگوار #شهیدحسین_هریری فردا شب ساعت ۲۲:۳۰ برگزار میشود .
☆ لبیک یا زینب ☆
#شهیدحسین_هریری
@parastohae_ashegh313
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
✨﷽✨ #داستان_واقعی #رمان_عاشقانهای_برای_تو 💖═══════💖═══════💖 #قسمت_هجدهم 《بی پناه》 📌اون شب خیلی
✨﷽✨
#داستان_واقعی
#رمان_عاشقانهای_برای_تو
💖═══════💖═══════💖
#قسمت_نوزدهم
《زندگی در ایران》
📌به عنوان طلبه توی مکتب پذیرش شدم ... از مسلمان بودن، فقط و فقط حجاب، نخوردن شراب و دست ندادن با مردها رو بلد بودم ... .😳
همه با ظرافت و آرامش باهام برخورد میکردن ... اینقدر خوب بودن❤️ که هیچ سختیای به نظرم ناراحت کننده نبود ... .
سفید و سیاه و زرد و ... همه برام یکی شده بود ... مفاهیم اسلام، قدم به قدم برام جذاب میشد ... .🍃
تنها بچه اشراف زاده و مارکدار👸 اونجا بودم ... کهنهترین وسایل من، از شیکترین وسایل بقیه، شیکتر بود ... اما حالا داشتم با شهریه کم طلبگی زندگی میکردم ... اکثر بچهها از طرف خانواده ساپورت مالی میشدن و این شهریه بیشتر کمک خرج کتاب و دفترشون بود📚 ... ولی برای من، نه ... .😔
با همه سختیها، از راهی که اومده بودم و انتخابی که کرده بودم خوشحال بودم ... .😊
دو سال بعد ... من دیگه اون آدم قبل نبودم ... اون آدم مغرور پولدار مارکدار ... آدمی که به هیچی غیر از خودش فکر نمیکرد و به همه دنیا و آدمهاش از بالا به پایین نگاه میکرد ... تغییر کرده بود ... اونقدر عوض شده بودم که بچههای قدیمی گاهی به روم میاوردن ... .🍃✨
کم کم، خواستگاریها💞 هم شروع شد ... اوایل طلبههای غیرایرانی ... اما به همین جا ختم نمیشد ... توی مکتب دائم جلسه و کلاس و مراسم بود ... تا چشم خانمها بهم میافتاد یاد پسر و برادر و بقیه اقوام میافتادن ... .😁
هر خواستگاری که میاومد، فقط در حد اسم بود ... تا مطرح میشد خاطرات امیرحسین😍 جلوی چشمم زنده میشد ... چند سال گذشته بود اما احساس من تغییری نکرده بود ... .
✍ #این_داستان_ادامه_دارد ...
#نویسنـــــده⇩↯⇩
#شهید_سیدطاهـــــا_ایمانی
💖═══════💖═══════💖
┄┅═✧❁🎼❁✧═┅┄
@parastohae_ashegh313
┄┅═✧❁🎼❁✧═┅┄
✨﷽✨
#داستان_واقعی
#رمان_عاشقانهای_برای_تو
💖═══════💖═══════💖
#قسمت_بیستم
《نذر چهل روزه》
📌همه رو ندید رد میکردم ... یکی از اساتید کلی باهام صحبت کرد تا بالاخره راضی شدم حداقل ببینمشون ... حق داشت ... زمان زیادی میگذشت ... شاید امیرحسینم ازدواج💞 کرده بود و یه گوشه سرش به زندگی گرم بود ... اون که خبر نداشت، من این همه راه رو دنبالش اومده بودم ... .😔
رفتم حرم و توسل🍃 کردم ... چهل روز، روزه گرفتم ... هر چند دلم❤️ چیز دیگهای میگفت اما از آقا خواستم این محبت رو از دلم بردارن ... .
خواستگارها💞 یکی پس از دیگری میومدن ... اما مشکل من هنوز سر جاش بود ... یک سال دیگه هم همین طور گذشت ... .
اون سال برای اردوی نوروز🎊 از بچهها نظرسنجی کردن ... بین شمال و جنوب ... نظر بچهها بیشتر شمال بود اما من عقب نشینی نکردم ... جنوب بوی باروت💣 میداد ... .
با همه بچهها دونه دونه حرف زدم ... اونقدر تلاش کردم که آخر، به اتفاق آراء رفتیم جنوب ... از خوشحالی توی پوست خودم نمیگنجیدم ... .😍😃
هر چند امیرحسین از خاطرات طولانی اساراتش زیاد حرف نمیزد که ناراحت نشم ... اما خیلی از خاطرات کوتاهش توی جبهه برام تعریف کرده بود ... رزمندهها، زندگیشون، شوخیها، سختیها، خلوص و ... تمام راه از ذوق خوابم💤 نمیبرد ...
حرفهای امیرحسین و کتابهایی📚 که خودم خونده بودم توی سرم مرور میشد ... .
وقتی رسیدیم ... خیلی بهتر از حرف راویها و نوشتهها بود👌 ... برای من خارجی تازه مسلمان، ذره ذره اون خاکها حس عجیبی داشت ... علیالخصوص طلائیه ... سه راه شهادت🌷 ... .
از جمع جدا شدم رفتم یه گوشه ... اونقدر حس حضور شهدا🌷 برام زنده بود که حس میکردم فقط یه پرده نازک بین ماست ... همون جا کنار ما بودن ... .😭😔
اشک میریختم😭 و باهاشون صحبت میکردم ... از امیرحسینم براشون تعریف کردم و خواستم هر جا هست مراقبش باشن ...
✍ #این_داستان_ادامه_دارد ...
#نویسنـــــده⇩↯⇩
#شهید_سیدطاهـــــا_ایمانی
💖═══════💖═══════💖
┄┅═✧❁🎼❁✧═┅┄
@parastohae_ashegh313
┄┅═✧❁🎼❁✧═┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸زیبایی چهره شهید حسین هریری باعث شده بود در جبهه مقاومت اسلامی به قمر فاطمیون معروف شود . شهید حسین حریری با نام جهادی سید عمار از بسیجیان مشهدالرضا بود که بنا به دلایلی از طریق لشکر فاطمیون (س) به سوریه اعزام شد و در جبهه مقاومت فرمانده تخریب قرارگاه فاطمیون (س) در حلب را بر عهده داشت ایشان در 20 آبان ماه 1395 در سن 27 سالگی به خیل شهدای مدافع حرم پیوست . او که به تازگی نامزد کرده بود، دوست نداشت ازدواجش مانعی برای دفاع از حریم اهل بیت شود. بنابراین با همسرش شرط کرد همچنان رزمنده مدافع حرم باشد و مدتی پس از نامزدی به سوریه رفت و قدم به حجله شهادت گذاشت.
شهید حسین هریری
#شهید_مدافع_حرم
#پرواز_از_حلب
📆مناسبت مرتبط :
تاریخ شهادت
#08_22
┄┅═✧❁🖤❁✧═┅┄
@parastohae_ashegh313
┄┅═✧❁🖤❁✧═┅┄
همسر شهید حسین هریری:
من و شهید 20 تیرماه سال 95 رسماً به عقد یکدیگر درآمدیم. بعد از یک ماه قصد رفتن به سوریه را کرد که حتی دوستانش به او گفتند شما تازه عقد کردی برای چه میخواهی بروی. در همین حین از تهران پرونده اعزامیاش برگشت خورد، چون چهره حسین در سوریه نزد تروریستها شناخته شده بود. برای اعزام مجددش به او اجازه ندادند که برود تا اینکه با تلاش بسیار موفق شدند. 10 آبانماه 95 با نام مستعار قمر فاطمیون و از طریق لشکر فاطمیون توانست اعزام داشته باشد. 22 آبانماه هم به شهادت رسیدند کلاً چهارماه دوران نامزدی ما با هم طول کشید و در اصل خدا خواسته بود در کنار شهید بیشتر باشم تا از او بیشتر درس بگیرم
لحظهای که سر سفره عقد نشسته بودم این باور قلبی را داشتم که حسین روزی به شهادت میرسد، ولی به خودم میگفتم هرچه خدا بخواهد.
شهید حسین هریری
#شهید_مدافع_حرم
#نقل_از_همسر_شهید
📆مناسبت مرتبط :
تاریخ شهادت
#08_22
┄┅═✧❁🖤❁✧═┅┄
@parastohae_ashegh313
┄┅═✧❁🖤❁✧═┅┄
《بسم رب الشهداء و الصدیقین》
تخریب چی شهید حسین هریری، متولد سال ۶۸ بود و کارشناسی حقوق را از دانشگاه قوه قضاییه دریافت کرد و در قطار شهری مشهد مشغول به کار بود؛ از کودکی در پایگاه بسیج مسجد هجرت حوزه یک عمار حضور و فعالیت داشت و در برپایی تمامی برنامههای قرآنی، نماز جماعت، نماز جمعه پیش قدم میشد.
پیش از شهادت نیز به سوریه اعزام شده بود ولی قسمت بود در اربعین حسینی پیکر مطهرش در زادگاهش تشییع شود؛ عشق به جهاد و دفاع از حرم اهل بیت(ع) را داشت و نیت کرده بود که برای دفاع از حرم بی بی زینب(س) به سوریه برود.
زیبایی چهره شهید حسین هریری باعث شده بود در جبهه مقاومت اسلامی به «قمر فاطمیون» معروف شود.
شهید حسین هریری
#شهید_مدافع_حرم
#زندگی_نامه
📆مناسبت مرتبط :
تاریخ شهادت : ۸/۲۲
┄┅═✧❁🖤❁✧═┅┄
@parastohae_ashegh313
┄┅═✧❁🖤❁✧═┅┄
#سیره_شهدا
#اخلاق_شهید
رفتار ایشان خیلی مورد پسند دوستان و آشنایان بود. شهید از بنیانگذاران سه هیئت از جمله عشاق الزهرا در مشهد بودند که با مدیریت وی اداره میشد و از شروع روز اول محرم تا پایان صفر برای شهید استراحت معنایی نداشت و بیشتر وقتها در حرم امامرضا(ع) با هم بودیم و همیشه حرف شهید این بود اگر میخواهیم مصیبت اهل بیت(ع) را درک کنیم نباید راحتطلبی را در زندگی برای خود اختیار کنیم. بیشتر وقتها نذرهای هیئت را میبرد در محلههای فقیرنشین مشهد بین نیازمندان پخش میکرد. از کارهای خیر دیگری که انجام میدادند به صورت مخفی به افراد نیازمند کمک میکردند.
🌷نقل از همسر شهید
شهید حسین هریری
#شهید_مدافع_حرم
#سیره_شهدا
📆مناسبت مرتبط :
تاریخ شهادت : ۸/۲۲
┄┅═✧❁🖤❁✧═┅┄
@parastohae_ashegh313
┄┅═✧❁🖤❁✧═┅┄
•••♡🍁♡•••
#همسرانه_شهدا
#قمر_فاطمیون
منت خدای را که به من افتخار داد
مرا ز خاندان #شهیدان قرار داد
داغ همسرم گر چه سخت بود
ولی از خون همسر شهیدم به من اعتبار داد
(شاعر : زهرا رستمی)
شهید حسین هریری
#عاقبتتون_شهدایی
┄┅═✧❁♥️❁✧═┅┄
@parastohae_ashegh313
┄┅═✧❁♥️❁✧═┅┄
•••♡🍁♡•••
بعضی ها را هر چقدر بخوانی
خسته نمی شوی!
بعضی ها را هر چقدر گوش دهی
عادت نمیشوند!
بعضی ها هر چه تکرار شوند
باز بکرند و دست نخورده!
مثل شهدا ...
☆°|صبحتون شهدایی|°☆
شهید حسین هریری
@parastohae_ashegh313
احادیثی درموردوحدت.ppsx
1.7M
✳️ #پاورپوینت احادیثی درباره هفته وحدت
#هفته_وحدت
┄┅═✧**❁🍂❁**✧═┅┄
@parastohae_ashegh313
┄┅═✧**❁🍂❁**✧═┅┄
#زیارت_عاشورا
#شهید_نوید_صفری
تصویری از توصیه شهید نوید صفری به خواندن زیارت عاشورا: «زیارت عاشورا را بخوانید و ازطرف من به ارباب ابراز ارادت کنید.حتما هرکجا باشم خود را در کنار شما خواهم رساند.»
┄┅═✧❁🖤❁✧═┅┄
@parastohae_ashegh313
┄┅═✧❁🖤❁✧═┅┄
📚 #سیره_شهدا
◽️به #غیبت کردن خیلی حساس بود،
میگفت: هر صبح در جیبتان مقداری سنگ بگذارید، برای هر غیبت یک سنگ بردارید و در جیب دیگرتان بگذارید،
شب این سنگها را بشمارید، این طوری تعداد غیبتها یادمان نمیرود و سعی میکنیم تعداد سنگها را کم کنیم ...
● فرمانده گردان تخریب
°•{سردار #شهید_علیاکبر_جـــــوادی}•°
╭━═━⊰❀🍂🌷🍂❀⊱━═━╮
@parastohae_ashegh313
╰━═━⊰❀🍂🌷🍂❀⊱━═━╯
❣✨ ولادت ✨❣
🌹✨حضرت محمد✨🌹
❣✨ مصطفى ✨❣
🌹✨ رسول الله ✨🌹
❣✨ پيامبر اكرم ✨❣
🌹✨ خاتم الانبياء ✨🌹
❣✨ وامام صادق(ع) ✨❣
🌹✨ بر همگي ✨🌹
❣✨ مبارك باد ✨❣
@parastohae_ashegh313
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
❣✨ ولادت ✨❣ 🌹✨حضرت محمد✨🌹 ❣✨ مصطفى ✨❣ 🌹✨ رسول الله ✨🌹 ❣✨ پيامبر اكرم ✨❣ 🌹✨ خاتم الانبياء ✨🌹 ❣✨
•••♡🍁♡•••
تو « اَلَم نَشرَح » یاری که تماشا داری
«آنچه خوبان همه دارند تو یک جا داری»
عشق در چشم تو این آینه را تک میدید
و در این پرده « رَفَعنا لَکَ ذِکرَک » میدید
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
✨﷽✨ #داستان_واقعی #رمان_عاشقانهای_برای_تو 💖═══════💖═══════💖 #قسمت_بیستم 《نذر چهل روزه》 📌همه رو
✨﷽✨
#داستان_واقعی
#رمان_عاشقانهای_برای_تو
💖═══════💖═══════💖
#قسمت_بیستویکم
《دعوتنامه》
📌فردا، آخرین روز بود ... میرفتیم شلمچه ... دلم گرفته بود💔 ... کاش میشد منو همون جا میگذاشتن و برمیگشتن ... تمام شب رو گریه کردم ... .😭
راهی شلمچه شدیم ...برعکس دفعات قبل، قرار شد توی راه راوی رو سوار کنیم ... ته اتوبوس🚎 برای خودم دم گرفته بودم ... چادرم رو انداخته بودم توی صورتم ... با شهدا🌷 حرف میزدم و گریه میکردم توی همون حال خوابم برد ... .😴
بین خواب و بیداری ... یه صدا توی گوشم👂 پیچید ... چرا فکر میکنی تنهایی و ما رهات کردیم؟ ... ما دعوتتون کردیم ... پاشو ... نذرت قبول ... .🍃✨
چشمهام رو باز کردم ... هنوز صدا توی گوشم میپیچید ... .😳
اتوبوس🚎 ایستاد ... در اتوبوس باز شد ... راوی یکی یکی از پلهها بالا میومد ... زمان متوقف شده بود ... خودش بود ... امیرحسین من😍 ... اشک مثل سیلابی از چشمم پایین می اومد ... .😭😭
اتوبوس🚎 راه افتاد ... من رو ندیده بود ... بسم الله الرحمن الرحیم ... به من گفتن ...
شروع کرد به صحبت کردن و من فقط نگاهش👀 میکردم ... هنوز همون امیرحسین سر به زیر من بود ... بدون اینکه صداش بلرزه یا به کسی نگاه کنه ...👌
✍ #این_داستان_ادامه_دارد ...
#نویسنـــــده⇩↯⇩
#شهید_سیدطاهـــــا_ایمانی
💖═══════💖═══════💖
┄┅═✧❁🎼❁✧═┅┄
@parastohae_ashegh313
┄┅═✧❁🎼❁✧═┅┄
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
✨﷽✨ #داستان_واقعی #رمان_عاشقانهای_برای_تو 💖═══════💖═══════💖 #قسمت_بیستویکم 《دعوتنامه》 📌فردا،
✨﷽✨
#داستان_واقعی
#رمان_عاشقانهای_برای_تو
💖═══════💖═══════💖
#قسمت_آخر
《غروب شلمچه》
📌اتوبوس توی شلمچه ایستاد ... خواهرها، آزادید. برید اطراف رو نگاه کنید ... یه ساعت دیگه زیر اون علم ...🏴
از اتوبوس🚎 رفت بیرون ... منم با فاصله دنبالش ... هنوز باورم نمیشد ... .
صداش کردم ... نابغه شاگرد اول، اینجا چه کار میکنی⁉️ ... .
برگشت سمت من ... با گریه گفتم:😭 کجایی امیرحسین⁉️... .
جا خورده بود ... ناباوری توی چشمهاش موج میزد😳😳 ... گریهاش گرفته بود ... نفسش در نمیاومد ... .
همه جا رو دنبالت گشتم ... همه جا رو ... برگشتم دنبالت ... گفتم به هر قیمتی رضایتت رو میگیرم که بیای ... هیچ جا نبودی ... .😔
اشک میریخت😭 و این جملات رو تکرار میکرد ... اون روز ... غروب شلمچه🌅 ... ما هر دو مهمان شهدا🌷 بودیم ... دعوت شده بودیم ... دعوتمون کرده بودن ... .
✍ #پایـــــان
#نویسنـــــده⇩↯⇩
#شهید_سیدطاهـــــا_ایمانی
💖═══════💖═══════💖
┄┅═✧❁🎼❁✧═┅┄
@parastohae_ashegh313
┄┅═✧❁🎼❁✧═┅┄
4_5938375646358013375.mp3
6.82M
🔊 ای شور تو در دلها مولا یا ابا الزهرا
🎤 حاج محمود کریمی
#مولودی
#میلاد_پیامبر_اکرم_صلی_الله_علیه_و_آله
#هفته_وحدت
┄┅═✧❁🎼❁✧═┅┄
@parastohae_ashegh313
┄┅═✧❁🎼❁✧═┅┄
🔴اعمال شب و روز هفدهم ربیع الاول
🌻شب هفدهم:
شب ولادت حضرت خاتم انبيا صلّى اللّه و عليه و آله و شب بسيار مباركى است، و سيّد نقل كرده كه در چنين شبى يك سال پيش از هجرت، معراج آن حضرت واقع شد.
🌻روز هفدهم:
بنا بر مشهور بين علماى اماميّه، روز ولادت با سعادت حضرت خاتم انبيا محمّد بن عبد اللّه صلّى اللّه و عليه و آله است، و معروف است كه ولادت با سعادتش در مكّه معظمه، در خانه خود آن حضرت، در روز جمعه هنگام طلوع فجر در #عام_الفيل در ايام سلطنت انوشيروان واقع شد
و همچنين در اين روز شريف در سال هشتاد و سه ولادت حضرت صادق عليه السّلام اتفاق افتاد، و باعث فزونى فضل و شرافت اين روز گرديد.
📝 اين روز، روز بسيار شريفى است و براى آن چند عمل وارد است:
💐ا وّل: غسل.
💐 دوم: روزه گرفتن كه براى آن فضيلت بسيارى است، و روايت شده هركه اين روز را، روزه بدارد، خدا #ثواب_روزه يك سال را براى او بنويسد، و اين روز، يكى از چهار روزى است، كه در تمام سال به فضيلت روزه ممتاز است.
💐 سوّم: زيارت حضرت رسول صلّى اللّه و عليه و آله از نزديك و دور.
💐 چهارم: زيارت امير المؤمنين عليه السّلام به همان زيارتى كه حضرت صادق عليه السّلام زيارت كرده، و به محمّد بن مسلم تعليم دادند، باب زيارات (مفاتیح)
💐 پنجم: هنگامیكه روز بالا آمد، دو ركعت نماز بجا آورد كه در هر ركعت، پس از سوره حمد ده مرتبه سوره قدر و ده مرتبه سوره توحيد بخواند
💐 ششم: لازم است مسلمانان اين روز را بزرگ بدارند، و تصدّق و خيرات بنمايند، و مؤمنان را مسرور كنند، و به زيارت مشاهد مشرّفه روند.
سيّد در «اقبال» شرحى از لزوم بزرگداشت اين روز ذكر نموده، و فرموده است:
من طايفه اى از نصارى و جمعى از مسلمانان را يافتم كه بزرگداشت فوق العاده اى از روز #ولادت_عيسى عليه السّلام داشتند، و تعجّب كردم كه مسلمانان روز ولادت پيامبرشان را كه بزرگترين همه انبياست، و به اين مرتبه از عظمت است، چگونه رضايت دهند كه آنرا بسيار بى مايه تر از بزرگداشت نصارى، نسبت به ولادت مسيح برگزار كنند!
📚مفاتیح الجنان
┄┅═✧❁🎼❁✧═┅┄
@parastohae_ashegh313
┄┅═✧❁🎼❁✧═┅┄