3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#سـلام_شـهـید🌹🍃
همـزادِ ڪویـرم🍂
تبِ بـاران دارم 🌨
در سیـنـــہ دلـــے ⚡️
شڪستہ پنهان دارم💔
در دفترِ خاطراٺِ📖
مــن بنویسـیــد 📝
من هر چـہ ڪه دارم🌷
از #شهـیـــدان دارم🕊
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
@parastohae_ashegh313
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
🕊🍃🕊🍃🕊🍃🕊🍃🕊🍃🕊
#کلام_بزرگان_درمورد_شهدا
#شهادت_درکلام_شهید_آوینی🏷
📚 قرنهاست زمین انتظارمردانی اینچنین را میکشد تابیایند وکربلای ایران را عاشقانه بسازند و #زمینه_ساز ظهورباشند...آن مردان آمدند ورفتند،فقط من و تو ماندیم و از جریان چیزی نفهمیدیم.🌹
₪◤~~~~☆🌷☆~~~~◥₪
@parastohae_ashegh313
₪◤~~~~☆🌷☆~~~~◥₪
🕊🍃🕊🍃🕊🍃🕊🍃🕊🍃🕊
#زیارت_عاشورا
#مکتب_الائمه
امام صادق(ع) به صفوان میفرماید: زیارت عاشورا را بخوان و از آن مواظبت کن، به درستی که من چند خیر را برای خواننده آن تضمین می کنم:
اول زیارتش قبول شود.
دوم سعی و کوشش او شکور باشد.
سوم حاجات او هرچه باشد از طرف خداوند بزرگ برآورده شود و نا امید از درگاه او برنگردد
زیرا خداوند وعده خود را خلاف نخواهد کرد.
در روایت دیگر نیزمی فرمایند: اگر مردم می دانستند زیارت امام حسین(ع) چه ارزشی دارد، از شدت شوق و علاقه می مردند و حسرت رسیدن به آن پاداش ها، جسم و روح آنها را پاره پاره می کرد.
@parastohae_ashegh313
❣شهید آوینی:
"بالے نمیخواهم این پوتین هاے ڪهنہ هم میتواند مرا بہ آسمانها ببرد! "
👈من هم بالے نمیخواهم
بے شڪ با چادرم هم
میتوانم مسافر آسمان باشم
#چـادر_مـن_بـال🌷
#پرواز_من_است🕊
┄┅┅✿❀♥️❀✿┅┅┄
@parastohae_ashegh313
┄┅┅✿❀♥️❀✿┅┅┄
#رمز_موفقیت
#شهید_سیّد_ابراهیم_کسائیان
تا ظهر آن روز با دوربین تمام اطراف و اکناف را زیر نظر گرفتم به خودم می گفتم اگر مجروح شده باشد یا از فرط خستگی جایی افتاده باشد، شاید بتوانم او را پیدا کنم. از اینکه نتوانسته بودم او را پیدا کنم، خیلی مکدّر و غمگین شده بودم. بعد از ظهر بود که یک بار دیگر با دوربین منطقه را تحت نظر گرفتم. یک دفعه چشمم به کسی خورد که از دور، از بالای کوه، خودش را به طرف سرازیری می کشاند. او در حالی که به طرف پایین می آمد، با چند تن از بچّه ها به سراغش رفتیم. وقتی به او نزدیک شدیم، دیدم همان روحانی است، پاهایش شکسته بود. او پاهایش را به پشتش گذاشته و با چفیه بسته بود. روی دست ها، تن خسته و زخمی اش را پایین می کشاند؛ با صدای بلند صدایش کردم و گفتم: «حاج آقا، چی شد؟» سرش را بالا گرفت و لبخندی زد و گفت: «کربلا رفتن بس ماجرا دارد» خواستیم بلندش کنیم و روی کولمان به پایین بیاوریم. قبول نکرد و گفت: «شما بروید و من هم پشت سر شما می آیم»
گفتم: «حاج آقا شما زخم هایتان عمیق است و خون زیادی از شما رفته برایتان سخت می شود.»
گفت: «نه! من این جوری راحت ترم و عهد بسته ام که آخرش ادامه دهم.» روحیه ی بالای حاج آقا در آن وضعیت تحسین برانگیز بود و به او غبطه می خوردم. با سماجت و التماس او را برداشتیم و با خودمان آوردیم.
┄┅═✧❁🖤❁✧═┅┄
@parastohae_ashegh313
┄┅═✧❁🖤❁✧═┅┄
⚘﷽⚘
امام علی علیه السلام:
✍تَذِلُّ الْأُمُورُ لِلْمَقَادِيرِ حَتَّى يَكُونَ
الْحَتْفُ فِي التَّدْبِير
کارها چنان در سیطره #تقدیر است
که چاره اندیشی به #مرگ می انجامد.
#نهجالبـلاغـہ📚
#حڪمٺ_شانزدهـم📝
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
@parastohae_ashegh313
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
#حـسـیـن_جانم 🌷
🌾لطفے بِنِما ڪه خاڪِ پایَٺ گردَم
🌿دامن بِتڪان تا ڪه گدایٺ گردَم
🌾دلتنگـــ زیــارٺ تـوأم #اربـابـم
🌿من را بہ حَرم ببر #فدایٺـــ گردَم
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
@parastohae_ashegh313
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
کت و شلوار برادرش را پوشیده بود.
من هم با یک بلوز دامن ساده و یک چادر سفید ،
نشستم سر سفره عقد.
سفره غذاخوری بود؛
تویش فقط یک شاخه نبات گذاشته بودند ،
و یک آیینه با حلقه صد و پنجاه تومانی خرید اسماعیل.
عروسیمان هم هیچ بریز و بپاشی نداشت،
شام دمپخت دادیم
حتى عکس هم نگرفتیم
تازه به جای بزن و بکوبهای معمول هر عروسی ، قرار شد یک خانم جلسهای بیاوریم تا برای مهمانها از محاسن ازدواج صحبت کند.
🦋 شهید اسماعیل دقایقی
📚 کتاب نیمه پنهان ماه ، ج۴،ص۲۷و۲۸
#عاشقانه_شهدا ♥️✨
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
@parastohae_ashegh313
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•