#سبک_زندگی_شهدا
💢 تقصیر منه، منو ببخش...
🔹 مشغول کار شده بودم و حواسم به حامد نبود. یهو از روی صندلی افتاد و سرش شکست. سریع بردمش بیمارستان و سرش رو پانسمان کردم.🤕
⁉️ منتظر بودم یوسف بیاد و با ناراحتی بگه چرا سهل انگاری کردی؟ چرا حواست نبود؟
🔹 وقتی اومد مثل همیشه سراغ حامد رو گرفت. گفتم: خوابیده.
بعد شروع کردم آروم آروم جریان رو براش توضیح دادن.
فقط گوش داد. آروم آروم چشم هاش خیس شد و لبش رو گاز گرفت.
بعد گفت:
💔تقصیر منه که این قدر تو رو با حامد تنها می زارم، منو ببخش!
من که اصلا انتظار هچنین برخوردی رو نداشتم، از خجالت خیس عرق شدم.🥀
#شهید_یوسف_کلاهدوز
#خاطرات_شهدا
اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
#سبک_زندگی_شهدا
🔘 فراموش نمیکنم یکبار زمستون
خیلی سردی بود و در حال برگشت
به سمت خونه بودیم.
پیرمردی مشغول گدایی بود و از سرما میلرزید. تا دیدش فورا کاپشن گرون قیمتشو درآورد
و به اون پیرمرد داد !
بعدم یه دسته اسکناس بهش داد!
پیرمرد که از خوشحالی نمیدونست چی بگه ، مرتب میگفت:
☑️ جوون خدا عاقبتت رو بخیر کنه.
آخرم عاقبت بخیرشد
#شهید_شاهرخ_ضرغام
الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@parastohae_ashegh313