•°|♥️🍃
شناخت و مبارزه با جریانهایی که
بین مسلمین سعی در به انحراف
کشیدنِ انقلاب از خط اصلی و
مکتبی آن را دارند به مراتب
حساس تر از مبارزه با صدام و
آمریکا ست !
#شهید_محمد_بروجردی
@parastohae_ashegh313
#خاکریز_خاطرات
عارف بزرگ آیت الله حق شناس نقل می کردند:
در عالم رویا شهید نیری رو دیدم و ازش پرسیدم:
چه خبر؟
احمد علی فرمود: تمام مطالبی که از برزخ می گویند حق است.
شب اول قبر، سوال قبر و ... حق است، اما من را بی حساب و کتاب به بهشت بردند.
آیت الله حق شناس مکثی کرده و گفتند:
رفقا!
آیت الله بروجردی هم حساب و کتاب داشت، اما من نمی دانم این شهید #احمد_علی_نیری چه کرد به این مقام رسید !!!
@parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مرا_دریاب
همه با هم برای فرج حضرت صاحبالزمان عجلالله تعالی فرجه و دفع بلا از مسلمین عالم .
بخوان دعای فرج را دعا اثردارد .
┄┅═══🍃🕊🍃═══┅┄
@parastohae_ashegh313
┄┅═══🍃🕊🍃═══┅┄
✨✨✨الهی...✨✨✨
الهی چون حاضری
چه جویم؟
و چون ناظری
چه گویم؟
الهی از من دعایی🤲
از تو نگاهی❤️
#سلام_صبح_بخیر✋
@parastohae_ashegh313
❣❣❣
#عاشقانه
#شهید_احمد_علی_نیری
احمد آقا شنیده ام که گفتید:
«خدا را شکر، مقام بالایی نزد ام الائمه حضرت زهرا دارم»🤲
یعنی مِنّا اهل بیت هستید✨
پس مجرای افعال و خیرات حضرت زهرا، مادر مهربان امتید...
نشون به نشون سلام آخرتون بر امام حسین ع در لحظه شهادت🥀
پس الان هم در محضر ابا عبدالله حضور دارید🌱
حال که مجرای نور✨ اهل بیت هستید اون هم بیش از قبل شهادتون،
به لیاقت ما نگاه نکنید و رحیمانه دستگیرمون باشید🌟
@parastohae_ashegh313
#طنز_جبهه🤭😉😄
#پلنگ_صورتي
شب عمليات پشت خط ميخ کوب منتظر رمز عمليات بوديم.
يکي از بچه ها زير لب ذکري📿 مي خوند.
با خودم گفتم حتما ديگه رفتنيه.
جلو تر رفتم ببينم چه ذکري مي خونه.
ديدم زير لب آهنگ پلنگ صورتي🤦🏻♂ رو زمزمه مي کنه: ديرن ديرن😂
@parastohae_ashegh313
مقام معظم رهبری :
توصیه میکنم دعای هفتم صحیفه سجادیه
را که در مفاتیح هم هست با توجه به معنای
آن بخوانند🌱
قرائت دعای هفتم صحیفه سجادیه جهت شفای همه ی بیماران و نابودی ویروس منحوس کرونا
@parastohae_ashegh313
🍃🌸🍃🌸🍃
يك شال مشكي انداخته بود گردنش.
هيچ وقت اين قدر زيبا✨ نديده بودمش.
چند روزي بود كه مهدي به دنيا آمده بود و او تازه خبر شده بود.
شب از نيمه گذشته بود.
آمد و كنارمان نشست.
تا خود صبح با هم گفتيم و خنديديم😄
بچه را بغل گرفت و دو زانو كنار علاءالدين نشست.
از مهدي چشم برنمي داشت.
توي گوشش اذان گفت و شروع كرد به حرف زدن با او؛
انگار با يك مرد طرف بود.
بعضي وقت ها چه قدر دل تنگ آن لحظه مي شوم🌱
يادگاران، جلد 2 كتاب شهيد محمد ابراهيم همت ، ص 47
@parastohae_ashegh313
🕊می گفت:
اگر میگویید الگویتان
حضرت زهرا "س" است ؛
باید کاری کنید ایشان از شما
راضی باشند و حجاب
شما فاطمی باشد.
"شهیدابراهیم هادی"
@parastohae_ashegh313
پدر مهربانم
صبحی که شروعش تو باشی
خورشید🌞 دیگر اضافی ست
#سلام_باران_بی_پایان🍃
#تشنه_جواب_توام🌱
@parastohae_ashegh313
🎈🎈🎈🎈🍃🍃🍃🍃
#جشن_نیمه_شعبان
یکی از اسرای اردوگاه تکریت، از ناحیه ی دو پا فلج شده بود و به هیچ وجه قدرت حرکت نداشت؛
بنابراین، دوستان برای بردنش به بهداری، دستشویی و دیگر کارها کمکش می کردند.
او در آسایشگاه 16 زندگی می کرد.
این اسیر جانباز، به دلیل آن که با بچه های آسایشگاه 3 بیشتر هم زبان بود، برای افزایش روحیه ی او، با وساطت ارشد قاطع به آن آسایشگاه که همجوار آسایشگاه ما بود، انتقال یافت.
هنگام آمار گرفتن، دیگر مأموران عراقی به حضور او در کنار دیوار عادت کرده بودند
تا آن که روزی یکی از مأموران آمار مشاهده می کند که وی سر جای همیشگی اش کنار دیوار خروجی آسایشگاه حضور ندارد؛
اما تعداد اسیران کامل است.
خیلی تعجب می کند و از روی فهرست اسامی، نام او را می خواند و می بیند که او در سلامت جسمی کامل در صف ایستاده است.
ما که در آسایشگاه کناری به سر می بردیم و تازه از جریان باخبر شده بودیم، علت خوب شدن ناگهانی او را جویا شدیم
و فهمیدیم که برادرمان در شب واقعه بسیار بی قرار بوده است و زودتر از سایرین به خواب می رود؛
ولی ناگهان بلند می شود و گریه کنان به طرف پنجره می دود.
همه از این موضوع حیرت می کنند. وقتی ماجرا را از او می پرسند،
می گوید:
در خواب دیدم دو آقای بزرگوار از سمت پنجره ی آسایشگاه وارد شدند.
یکی از آن ها دستش را بر پاهایم کشید و فرمود: « تو سالم هستی. شما جشن بزرگی در پیش دارید که باید سعی کنید هر چه باشکوه تر برگزار شود.
از هیچ کس هم جز خدا ترسی به دل راه ندهید ما پشتیبان شما هستیم. »
سپس آن بزرگواران از همان سمت پنجره رفتند.
با شنیدن این سخنان از زبان آزاده ی جانباز، بچه ها لباس هایش را به نشانه ی تبرّک تکه تکه کردند و با خود بردند.
پانزده روز بعد، جشن نیمه ی شعبان سال 1368 بود و به یُمن آن روز بابرکت و شفای آزاده ی عزیزمان، در سراسر اردوگاه بدون هیچ ترس و واهمه ای از عراقی ها، جشن های مختلفی برپا ساختیم.
✍ منبع: کتاب درهای همیشه باز، صفحه:30
@parastohae_ashegh313
MiladImamHadi1395[01].mp3
7.5M
🔹 ای جان جانان، یا مولا یا هادی (سرود)
🎙 بانوای: #حاجمیثممطیعی
─┅═ঊঈ🌺ঊঈ═┅─
@parastohae_ashegh313
─┅═ঊঈ🌺ঊঈ═┅─
✨🍃✨🍃
#متن دعای هفتم صحیفه که رهبر انقلاب، خواندن آن را توصیه کردند...
@parastohae_ashegh313
عباس جان،
درس نور و روشنایی
ما فرزندان انقلابی هستیم که نور پروازت روشنگر را شبهایمان خواهد بود
نوری که هرگز بی فروغ نمی ماند و راهی که هرگز پایانی نخواهد داشت.
۱۵ مرداد، سالروز #شهادت خلبان سرلشکر #شهید_عباس_بابایی
#شهادتت_مبارک❣
@parastohae_ashegh313
#تلنگــر💫
💢آیٺ الله جـاودان مےفرمـودند:
اگہ کسےدرجنگ
#شهـیدبشہ یڪبارشهـیدشده
اماکسے اگہ
باهواےِ نفـس خودش بجنگه
هروز شهید میشه
@parastohae_ashegh313
❣❣❣
#فــــرازےازوصیتنـــــامہ
#شهید_احمد_علی_نیری
خوشا به حال کسانی که شناختند وجود خویشتن را در این دنیا
و عمل میکنند به وظایف خود به امید تزکیه نفس و ترفیع درجه و لذت عبادت و خشوع قلب.
قرآن قرآن را فراموش نکنید. بدانید که بهترین وسیله برای نظارت بر اعمالتان قرآن است.
@parastohae_ashegh313
🍃🌱🌿
شهید علی ابراهیمی که در عملیات کربلای 5 بر اثر ترکش خمپاره به شهادت رسید،
جنازه اش را به قرارگاه بردیم و از آنجا با چند برادر دیگر عقب ماشین گذاشتیم تا به مشهد بیاوریم.
یکدفعه جنازه حرکت نمود و دیدیم که روی زمین افتاده است!
فوراً جنازه مطهر را بلند نموده و روی ماشین گذاشتیم اما هنوز مقدار کمی راه نیامده بودیم که باز دیدیم جنازه روی زمین افتاده است!
این بار که جنازه را بلند کرده و عقب ماشین می گذاشتیم روی جنازه رفتم و شهید را به مادرش فاطمه زهرا (س) قسم دادم و گفتم که می خواهیم در بهشت رضا (ع) دفنت کنیم.
چرا که شهید علی ابراهیمی گفته بود من می خواهم مثل جدم اباعبدالله در میدان کربلای 5 به خاک سپرده شوم.
و در وصیت نامه اش هم نوشته بود من عاشق الله هستم و هیچ جا به خدا نزدیکتر نیست. لذا جبهه را انتخاب نمودم.
بعد از اینکه وی را چنین قسمی دادم آرام گرفت و جنازه را به مشهد آوردیم و با حاج ابراهیم شریفی در یک محل دفن نمودیم.
✍ منبع: اطلاعات دریافتی از کنگره سرداران و 23000شهید استانهای خراسان
@parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مرا_دریاب
همه با هم برای فرج حضرت صاحبالزمان عجلالله تعالی فرجه و دفع بلا از مسلمین عالم .
بخوان دعای فرج را دعا اثردارد .
┄┅═══🍃🕊🍃═══┅┄
@parastohae_ashegh313
┄┅═══🍃🕊🍃═══┅┄
🌞🌞🌞
السلام علی الحسین
و علی علی بن الحسین
و علی اولاد الحسین
و علی اصحاب الحسین
#سلام_صبحتون_معطر_
#به_یاد_اهل_بیت
@parastohae_ashegh313
#شهیدانهــ ↓🌱
اونایے که حس شهادٺ دارن
بے دلیل نیستـا!
خدا یہ گوشـہ از سرنوشتشون
براشون شہادت رو نوشته
ولے...
اون دیگه با توعه ڪه
چجورے بهش برسے
یا ڪِے بهش برسے..! (:
#شہادت
@parastohae_ashegh313
✨🍃✨🍃
#متن دعای هفتم صحیفه که رهبر انقلاب، خواندن آن را توصیه کردند...
@parastohae_ashegh313
🌱🌿
#خمس
#شهید_محمد_عطار_خراسانی
یادم هست یک شب به خانه ی عموی محمد رفته بودیم.
عموی او خمس و زکات نمی داد.
محمد هم از این موضوع باخبر بود و آن شب هم که به خانه آنها رفته بودیم هر چه به او تعارف کردند که چای و میوه بخورد اونخورد و حتی نماز هم نخواند
بعد از اینکه از خانه بیرون آمدیم علت را از او پرسیدم
او گفت: چون خمس و زکات نمی دهند به همین دلیل چیزی نخوردم.
بعد از اینکه محمد شهید شد به عمویش ماجرای آن شب را گفتم و آنها هم از آن به بعد خمس و زکات خود را دادند.
✍منبع: اطلاعات دریافتی از کنگره سرداران و 23000شهید استانهای خراسان
@parastohae_ashegh313
🌿❣
چند ماهی از جنگ گذشته بود
و صدام حسین برای تحقیر کردن خلبانان ایرانی در تلویزیون عراق دریک مصاحبه مطبوعاتی گفت:
به هر جوجه کلاغ " خلبان " ایرانی که بتواند به پنجاه مایلی نیروگاه بصره نزدیک شود حقوق یک سال نیروی هوایی عراق را جایزه خواهم داد.
تنها صد و پنجاه دقیقه پس از این مصاحبه ، دلیر مردان ایرانی:
خلبان عباس دوران ، خلبان کیومرث حیدریان و خلبان علیرضا یاسینی نیروگاه بصره را با فرماندهی شهید عباس دوران بمباران کردند.
با این عملیات پاسخ گستاخی صدام داده شد و خود او را تحقیر کردند.
غروب همان روز همان خبرنگار بی بی سی اعلام کرد :
هنوز فرصتی پیش نیامده که من از صدام حسین سوال کنم که چگونه جایزه خلبانان ایرانی را تحویل خواهند داد.
@parastohae_ashegh313
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
┄┅┅✿❀🌙❀✿┅┅┄
@parastohae_ashegh313
┄┅┅✿❀🌙❀✿┅┅┄
السلام علیک یا اباصالح المهدی
الهم عجل لولیک الفرج
┄┅┅✿❀🌙❀✿┅┅┄
@parastohae_ashegh313
┄┅┅✿❀🌙❀✿┅┅┄
#ما_براى_دادن_سر_میرويم...!!
آمده بود مرخصی ، سر نماز بود
که صدای آخ شنیدم،نمازش قطع
شده، پرسیدم: چی شد؟ 😳
گفت: چیزی نیست. توی حمام باندهای
خونی بود، نگرانش شدم، فهمیدم پایش
گلوله خورده 😔 زخمی است، دکتر گفته
باید عمل شود تا یک هفته هم نمیتوانی
باندش را باز کنی. باند را باز کرده بود
تا وضو بگیرد🌱
گریه کردم و گفتم: با این وضع به جبهه
میروی؟🥀
رفیقش که دنبالش آمده بود ، گفت:
نگران نباش خواهر ، من مواظبشم🙃
با عصبانیت😠 گفتم اشکالی ندارد،
بروید جبهه، انشاءالله پایت قطع
میشود، خودت پشیمان میشوی
و برمیگردی .
علی بهم نگاه کرد و گفت : ما برای
دادن سر میرویم ، شما ما را از دادن
پا میترسانی؟!💔
هیچ وقت حرفش از یادم نمیرود
دوباره مرا شرمنده کرده بود. علی
میگفت: خدا کند که جنازه من به
دستتان نرسد، دوست ندارم حتی
به اندازه یک وجب هم که شده، از
این خاک را اشغال کنم. همان طور
شد که میخواست....🥀
🌹خاطره ای به ياد شهید عـلے تـجـلـایـے
با روایــت همسر شهید معزز
@parastohae_ashegh313