فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #ببینید
🔺گفتگو با نویسنده جنجالی «راز قطعنامه» و «حسن روحانی در یک نگاه»
غضنفری: روحانی اگر تایید صلاحیت نمیشد کشور را به آشوب میکشاند...
🌐 @partoweshraq
🕠 📚 #داستان_دنباله_دار
#جان_شیعه_اهل_سنت؛
💚 ☪ عاشقانه ای برای مسلمانان
✒ نویسنده: فاطمه ولینژاد
🔗 قسمت صد و پنجاه و یکم
🌅 نماز مغربم را خوانده و به انتظار آمدن مجید، لوبیا پلو را دم کرده بودم که اشتیاقم به سر رسید و باز نگاه گرم و صدای دلنشین همسر عزیزم در خانه پیچید.
🍋🍒 پاکت پسته و کیسه لیمو شیرین در یک دست و یک عدد نارگیل هوسانگیز در دست دیگرش بود و کنار کیسه لیمو شیرین، پاکت کوچک ذغال اخته هم به رویم چشمک میزد که ویار امروزم بود و از صبح سفارشش را داده بودم!!
لحظههای بودن در کنار وجود مهربانش، به قدری شیرین و دلانگیز بود که می توانستم ناخوشیهای جسمی و دلخوریهای روحیام را از یاد برده و تنها از حضور دلنشینش لذت ببرم.
🏴 کاپشن نازکش را در آورد و به سمت چوب لباسی رفت که تازه متوجه شدم شب شهادت امام رضا (علیهالسلام) فرا رسیده و مجید پیراهن مشکی به تن دارد.
💭 به یاد نوریه افتادم و مراسم سختی که ناگزیرم کرده بود برای امشب تدارک ببینم و در قدم اول بایستی از مجید میخواستم لباس عزایش را در بیاورد و چطور میتوانستم چنین چیزی بخواهم که چشمانش هنوز از عزا در نیامده و نگاهش همچنان رنگ ماتم داشت.
🍽 سرِ میز غذا که نشستیم، نتوانستم پریشانیام را بیش از این پنهان کنم که با صدایی گرفته آغاز کردم:
⁉ مجید! میشه ازت یه خواهشی کنم؟
از آهنگ غمگین صدایم فهمید خبری شده که نگاهش به نگرانی نشست و با اشاره سر پاسخ مثبت داد تا با لحنی معصومانه تمنا کنم:
⁉ میشه امشب بیای یه سر بریم پایین؟
از درخواستم تعجب کرد و پرسید:
⁉خبریه؟
لبخندی زدم و پاسخ دادم:
- نه، خبری نیس. فقط گفتم خُب ما این چند وقته که نوریه اومده، اصلاً نرفتیم به بابا سر بزنیم.
👁 از چشمانش میخواندم که این رفتن خوشایندش نیست و باز دلش نیامد دلم را بشکند که سعی کرد ناراحتیهای مانده در دلش را پنهان کند و با لبخندی لبریز محبت پاسخ داد:
✋باشه الهه جان! من که حرفی ندارم.
ولی همه چیز همین نبود و همانطور که سرم پایین بود و با سرانگشتم لبه رومیزی را به بازی گرفته بودم، گفتم:
👌آخه یه چیز دیگه هم هست... و در برابر نگاه پرسشگرش، با صدای ضعیفی ادامه دادم:
آخه اگه نوریه ببینه تو مشکی پوشیدی، شک میکنه. بابا بهش گفته تو از اهل سنت تهرانی، ولی انگار نوریه شک داره... از سکوت سنگینش که حتی صدای نفسهایش هم شنیده نمیشد، ترسیدم ادامه دهم و سرم را بالا آوردم تا در مقابل آیینه چشمان بیریایش که از غم غربت و داغ غیرت به خون نشسته بود، مظلومانه خواهش کنم:
⁉ مجید جان! نمیشه لباست رو عوض کنی؟!
سرش را پایین انداخت تا خشم جوشیده در چشمانش را نبینم و با سکوت صبورانهاش، اجازه داد تا ادامه دهم:
خودت میدونی اگه نوریه بفهمه، بابا چی کار میکنه! کار سختی که ازت نمیخوام، فقط میخوام یه لباس دیگه بپوشی!
و دیگر نتوانست ساکت بماند که سرش را بالا آورد و با قاطعیت جواب داد:
☝الهه جان! بحث یه لباس نیس، بحث یه اعتقاده که من باید پنهانش کنم و نمیفهمم چرا باید این کارو بکنم!
نمیخواستم در این وضعیت از نظر اعتقادی بحثی را شروع کنم و فقط میخواستم معرکه امشب به خیر بگذرد که با نگاه درماندهام به چشمان مهربانش پناه برده و التماسش کردم:
☝تو حق داری هر لباسی که دوست داری و اعتقاد داری بپوشی، ولی فکر من باش! اگه نوریه بفهمه که تو شیعهای، بابا زندگیمون رو به آتیش میکشه!
👁 و مردمک چشمم زیر فشار غصه به لرزه افتاد و پرده اشکم پاره شد که جگرش را آتش زد و عاشقانه پاسخ داد:
باشه الهه جان! یه لباس دیگه می پوشم!... و با مهربانی بینظیرش به رویم خندید تا قلب پریشانم آرام بگیرد و باز دلداریام داد:
✋ تو غصه نخور عزیزم! بخدا من طاقت دیدن اشک تو رو ندارم الهه جان!
و باز حرمت عزای امامش را نشکست که یک بلوز سورمهای پوشید تا دل الههاش را راضی کند و با همه نارضایتی، تا خانه پدر همراهیام کرد.
👴 پدر با چهرهای گرفته در را برایمان باز کرد. از چشمان گود رفته و نشسته زیر ابروهای پرپشت و خاکستریاش میخواندم که از آمدن ما به هیچ وجه خوشحال نشد که هیچ چیز را به خلوت با نوریه ترجیح نمیداد.
🚪🛋در برابر استقبال سرد صاحبخانه، روی مبل پایین اتاق کِز کردم که حالا به چشم خودم میدیدم نوریه، زندگی مادرم را زیر و رو کرده و دیگر اثری از خاطرات مادرم به جا نمانده بود.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 برای خواندن داستان های دنباله دار، به ما بپیوندید...
▶🆔: @partoweshraq
🎧 #بشنوید | #شور زیبا
🎼 نفس میکشم من به شوق...
🎤 کربلایی #جواد_مقدم
🌷 تقديم به ارواح پرفتوح شهیدان انقلاب اسلامی و مدافع
🌐 @partoweshraq
👹 شیطان گفت: خود را بازنشسته کردهام، پیش از موعد!
☝گفتم: به راه عدل و انصاف بازگشتهای یا سنگ بندگی خدا را به سینه میزنی؟
👹 گفت: من دیگر آن شیطان توانای پیشین نیستم.
🌆 دیدم آنچه را من شب هنگام به دهها وسوسه پنهانی انجام میدادم، آدمیان روزانه به صدها دسیسه آشکار مرتکب میشوند!!
⁉ حال، اینان را به شیطان چه نیاز...؟!
🌐 @partoweshraq
#داستان_کوتاه
#طنز
#شادمانه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ببینید
✌هشتاد به هشت! ما جلوایم!!
🌐 @partoweshraq
🛡 دانمارک و سوئد در قرن هفده میلادی درگیر جنگ دامنه داری با یکدیگر بودند.
⚔ در یکی از این جنگ ها و پس از عقب نشینی سوئدی ها، یکی از سربازان دانمارکی که جراحت مختصری برداشته بود احساس تشنگی کرد.
👂وقتی دست به قمقه برد تا آب بنوشد، صدایی ضعیف به گوشش رسید. این صدای یک سرباز مجروح سوئدی بود که تقاضای آب می کرد.
💂🏻سرباز دانمارکی به سویش رفت، کنارش زانو زد تا از آب قمقمۀ خود به او بدهد.
‼️ درست در همین لحظه سرباز سوئدی به روی سرباز دانمارکی شلیک کرد؟!
💂🏻گلوله مختصر خراشی در شانه اش ایجاد کرد. او گفت:
☝می خواستم به تو آب بدهم ولی تو خواستی مرا به قتل برسانی. آیا پاداش من این بود؟ من قصد داشتم تمام آب قمقمه را به تو بدهم. ولی حالا که این کار را کردی فقط نصف آن را به تو می دهم.
🏰 یکی از افسران ارتش دانمارک که از نزدیک شاهد این ماجرا بود پادشاه دانمارک را از آنچه دیده بود آگاه ساخت.
👑 پادشاه، سرباز را به حضور طلبید.
- چرا نیمی از آب قمقمه ی خود را به دشمنی دادی که قصد کشتن تو را داشت؟
💂🏻 سرباز پاسخ داد: هر چند او قصد جان مرا کرده بود ولی به هر حال، انسانی مجروح بود و انسانیت به من حکم می کرد که به یک فرد تشنه و مجروح آب برسانم!
👑 پادشاه گفت: آفرین، تو لایق آن هستی که سردار ارتش من باشی.
🌟 نکته: با هر کس مطابق شأن خود رفتار کن نه شأن مخاطبت.
⚠ این اصل که با هر کس مطابق آنچه او عمل کرده رفتار کنید، شما را تبدیل به یک اثرپذیر مطلق و بی اراده می کند.
📘 به دنیا آمده ایم تا آن را تغییر دهیم - مسعود لعلی.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
💠❓📚 ✍💠 #پــرســمــان
❓آیا جن حقیقت داره؟ آیا می تونه به انسان آسیب بزنه؟
✅ پاسخ:
📚 در تفسیر شریف نمونه چنین آمده است:
🔅«جن چنانکه از مفهوم لغوی این کلمه به دست می آید موجودی است ناپیدا که مشخصات زیادی در قرآن برای او ذکر شده، از جمله اینکه:
1⃣ موجودی است که از شعله آتش آفریده شده، بر خلاف انسان که از خاک آفریده شده است.
📖 الرحمن، ١۵.
2⃣ دارای علم و ادراک و تشخیص حق از باطل و قدرت منطق و استدلال است.
📖 آیات مختلف سوره جن.
3⃣ دارای تکلیف و مسؤولیت است.
📖 آیات سوره جن و سوره الرحمن.
4⃣ گروهی از آنها مؤمن صالح و گروهی کافرند، «و انا منا الصالحون و منا دون ذلک».
📖 جن، ۱۱.
5⃣ آنها دارای حشر و نشر و معادند، «و اما القاسطون فکانوا لجهنم حطبا».
📖 جن، ۱۵.
6⃣ آنها قدرت نفوذ در آسمانها و خبرگیری و استراق سمع داشتند، و بعداً ممنوع شدند، «و انا کنا نقعد منها مقاعد للسمع فمن یستمع الان یجد له شهابا رصدا».
📖 جن، ۹.
7⃣ آنها با بعضی انسانها ارتباط برقرار می کردند و با آگاهی محدودی که نسبت به بعضی از اسرار نهانی داشتند به اغوای انسانها می پرداختند، «و انه کان رجال من الانس یعوذون برجال من الجن فزادوهم رهقا».
📖 جن، ۶.
8⃣ در میان آنها افرادی یافت می شوند که از قدرت زیادی برخوردارند، همانگونه که در میان انسانها نیز چنین است:
🔅«قال عفریت من الجن انا آتیک به قبل ان تقوم من مقامک»؛
🔅یکی از گردنکشان جن به سلیمان گفت من تخت ملکه سبا را پیش از آنکه از جای برخیزی از سرزمین او به اینجا می آورم!
📖 نمل ۳۹.
9⃣ آنها قدرت بر انجام بعضی کارهای مورد نیاز انسان دارند، «و من الجن من یعمل بین یدیه باذن ربه... یعملون له ما یشاء من محاریب و تماثیل و جفان کالجواب»؛
🔅گروهی از جن پیش روی سلیمان به اذن پروردگار کار می کردند، و برای او معبدها، تمثالها، و ظروف بزرگ غذا تهیه می کردند.
📖 سبا، ۱۲ - ۱۳.
🔟 خلقت آنها در روی زمین قبل از خلقت انسانها بوده است، «و الجان خلقناه من قبل».
📖 حجر، ۲۷ و ویژگیهای دیگر.
👌بعلاوه از آیات قرآن به خوبی استفاده می شود که بر خلاف آنچه در افواه مردم عوام مشهور است و آنها را از ما بهتران می دانند، انسان نوعی است برتر از آنها، به دلیل اینکه تمام پیامبران الهی از انسانها برگزیده شدند، و آنها به پیامبر اسلام که از نوع بشر بود ایمان آوردند، و از او تبعیت کردند، و اصولاً واجب شدن سجده در برابر آدم بر شیطان که بنا به تصریح قرآن آن روز از (بزرگان) طایفه جن بود (کهف - ۵۰) دلیل بر فضیلت نوع انسان بر جن می باشد.
📖 تا اینجا سخن از مطالبی بود که از قرآن مجید درباره این موجود ناپیدا استفاده می شود که خالی از هر گونه خرافه و مسائل غیر علمی است، ولی می دانیم مردم عوام و ناآگاه خرافات زیادی درباره این موجود ساخته اند که با عقل و منطق جور نمی آید، و به همین جهت یک چهره خرافی و غیر منطقی به این موجود داده که وقتی کلمه جن گفته می شود مشتی خرافات نیز با آن تداعی می شود از جمله اینکه آنها را با اشکال غریب و عجیب و وحشتناک، و موجوداتی دم دار و سم دار موذی و پر آزار، کینه توز و بد رفتار که ممکن است از ریختن یک ظرف آب داغ در یک نقطه خالی، خانه هائی را به آتش کشند! و موهومات دیگری از این قبیل.
👌در حالی که اگر موضوع وجود جن از این خرافات پیراسته شود، اصل مطلب کاملاً قابل قبول است، چرا که هیچ دلیلی بر انحصار موجودات زنده به آنچه ما می بینیم، نداریم، بلکه علماء و دانشمندان علوم طبیعی می گویند:
👁 موجوداتی را که انسان با حواس خود می تواند درک کند، در برابر موجوداتی که با حواس قابل درک نیستند ناچیز است.
📚 تفسیر نمونه، ج ۲۵، ص ۱۵۳.
📗 درباره آزار و اذیت جنیان و ضرر وارد کردن به انسانها، مرحوم شیخ مفید در کتاب «ارشاد» آورده است:
🔅«در آثاری از ابن عباس نقل شده: زمانی که پیامبر اسلام به قصد جنگ با قبیله بنی مصطلق از مدینه خارج شد، هنگام شب به دره وحشتناک و صعب العبوری رسید. اواخر شب جبرئیل بر آن حضرت نازل شد و خبر داد که طایفه ای از جن در وسط دره جمع شده و قصد مکر و شر و آزار و اذیت شما و اصحابتان را دارند».
📚 الارشاد، ج ۱، ص ۳۳۹.
⚠ از این قضیه معلوم می شود که حتی افراد مؤمن و نیکوکار ممکن است مورد آزار و اذیت گروه ها و افرادی از جن قرار گیرند. البته برای انسان این امکان وجود دارد که با اتخاذ شیوه هایی از آزار آنان در امان بماند که در روایات اسلامی به آن اشاره شده است.
📚 بحارالانوار، ج ۹۲، ص ۱۴۸.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #ببینید
تصاویری از طرز برخورد #نیروی_انتظامی جمهوری اسلامی ایران با مردم در #بازار_تهران، تصاویری که هیچ وقت دشمنان این نظام منتشر نخواهند کرد!!
🌐 @partoweshraq