✨✨ندایی از غیب!✨✨
🐪🐫🐪 پدر خسته بود، راهی طولانی پیموده بودند. و کاروان در دل سیاه شب آرام آرام به جلو می رفت.
🌠از فرط خستگی روی اسبش، به حالت نشسته، به خواب رفته بود پسر جوان مراقب پدرش بود.
👌ناگهان پدر از خواب بیدار شد و کلمه #استرجاع (١) را بر زبان جاری کرد.
🌷 علی پرسید: پدر جان، چه شده؟
🌹فرزندم، در حال حرکت خواب خفیفی به سراغم آمد و اندکی پلک هایم روی هم افتاد، صدایی شنیدم که می گفت:
✨این قافله که در این شب ظلمانی حرکت می کند مرگ در تعقیبش است. برای من مسلم شد که این ندا خبر از شهادت و مرگ می دهد.
⏳هر دو لحظه ای سکوت کردند.
🌷 #علی_اکبر (آن جوان خوش قد و قامت) از پدرش پرسید:
❓پدر جان، مگر ما در این راه بر حق نیستیم؟
🌹چرا، به خدا سوگند که حق با ماست و ما به جز راه حق قدم در راه دیگری ننهاده ایم.
⏳و دوباره سکوت بین آن دو حاکم شد.
🌹این بار #امام_حسین (علیه السلام) سکوت را شکست:
❓علی جان، از این که به سمت مرگ می رویم ناراحت نیستی؟
❓می دانی که مرگ در کمین ماست، نمی ترسی؟
🌷 حال که ما بر حق هستیم از مردن چه باک؟ از مرگ نمی ترسم، (٢) بارها از شنیدم که می گفتید جدتان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده است:
🔅«اشرف الموت قتل الشهادة»:
🔅بهترین و شرافتمندانه ترین مرگ، کشته شدن در راه خداست. (٣)
▪اگر باشد قرار آخر بمیرم
▪نمی خواهم که در بستر بمیرم
▪نمی خواهم که در ایام پیری
▪گنهکار و سیه دفتر بمیرم
▪دلم خواهد که در فصل جوانی
▪دلاور وار در سنگر بمیرم
📚 پی نوشت ها:
١. استرجاع: انا لله و انا الیه راجعون.
٢. بحارالانوار، ج ٩۷، ص ۸.
۳. سیره امام حسین (علیه السلام)، ص ۱۵۴.
📗حیات پاکان ٢، داستان هایی از زندگی امام حسن مجتبی، امام حسین و امام سجاد (علیهم السلام)، مهدی محدثی.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
#روایت
#داستان_کوتاه
#ماه_محرم
#سـیـره_اهـل_بیـٺ