🗓 📚⏳ #فرازی_از_تاریخ
🌷گروهی از مورخین شیعه قائل به #شهادت #حضرت_ام_البنین (سلام الله علیها) هستند.
🌹حضرت ام البنین (سلام الله علیها) با #فصاحت و بلاغتی که داشت در مقام #افشاگری از ظلم و تعدی #بنی_امیه برآمد و با #اشعار جانسوز و بلیغ و عزارداری های مستمر مردم را متوجه ظلم و بیلیاقتی حکام وقت می نمود.
🍯لذا آن بانو را با عسل زهرآگین مسموم و به شهادت رساندند.
📗چنانکه مورخ نامی حاج #شیخ_علی_فلسفی در #کتاب_زنان_نابغه و جناب عبدالعظیم بحرانی در کتاب ام البنین نگاشته اند که بنی امیه، همسر امیرالمومنین صلوات الله علیه، ام البنین (سلام الله علیها) را مسموم و به قتل رساندند.
📗 وقایع الشیعه / وقایع سیزدهم جمادی الثانی، صفحه ٨۵.
🆔 @partoweshraq
پرتو اشراق
💎 زمام زمين در دست امام
👳🏼♂️ جابر بن عبدالله انصارى گفت؛
🌴 خدمت حضرت باقر(ع) رسيده عرض كردم احتياج دارم به من كمك كنيد.
🌹 فرمود: جابر پول نزد ما نيست!
⏳چيزى نگذشت كه كميت شاعر آمد.
🧔🏻♂✋🏻 گفت: اجازه مي فرمائيد قصيده اى گفته ام برايتان بخوانم؟
🌹فرمود بخوان...
📜 #كميت اشعار خود را خواند...
💰امام به غلامش دستور داد از آن اطاق ديگر يك كيسه پول بياورد و به كميت بدهد.
✋🏻عرض كرد آقا اگر اجازه بفرمائى يك قصيده ديگر گفته ام برايتان بخوانم...
💰 #اشعار خود را خواند باز به غلام دستور داد كيسه ديگرى برايش بياورد...
✋🏻 باز عرض كرد قصيده سوم را اجازه دهيد ميخوانم.
🌹فرمود بخوان...
📜 كميت شعر را خواند...
💰به غلام دستور داد از همان اطاق كيسه ديگرى از پول براى كميت بياورد غلام آورد و به او داد!!!
✋🏻 كميت عرض كرد فدايت شوم محبت من بواسطه مال دنيا نيست و از اين اشعار نظرى جز لطف و عنايت پيغمبر و حقى كه خداوند بر من واجب كرده (و آن عبارت است از احترام به شما خانواده و محبت نسبت به شما) ندارم.
🤲🏻 حضرت باقر (ع) برايش دعا كرده به غلام فرمود اين كيسه ها را برگردان به محل اولش
👳🏼♂️ من در دل با خود گفتم؛ فرمود يك درهم ندارم حالا سى هزار درهم به كميت داد!!!
👣 كميت از جاى حركت كرده رفت
👳🏻♂️✋🏻 عرض كردم فدايت شوم فرمودى يك درهم ندارم بعد به كميت سى هزار درهم دادى؟!!
🌹فرمود جابر حركت كن برو داخل اطاق.
🚪من وارد اطاق شدم اما چيزى نديدم برگشتم...
🌹 فرمود: جابر آنچه ما (از قدرت و نيروى خداداد) از شما پنهان مي كنيم بيشتر است از آنچه مى بينيد...
⚜️ دست مرا گرفت داخل اطاق شديم با پاى مبارك خود بزمين زد ناگاه شمش طلائى چون گردن شتر بيرون آمد.
🌹فرمود: جابر اين را نگاه كن و به كسى نگو مگر دوستانى كه به آنها اعتماد دارى. خداوند به ما قدرت داده، اگر زمام زمين را در اختيار بگيريم و به هر كجا بخواهيم ببريم مي توانيم. (۱)
📚 پی نوشت؛
۱. بصائر الدرجات ج ۸ باب ۲ ص ۱۰۹.
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#روایت
#کرامات
#امام_زمان
#امام_باقر
#داستانک_مهدوی