#کیک_موز
براي درست كردن اين كيك اول چهار تا تخم مرغ رو با يه ليوان شكر و مقدار كمي وانيل و ( چند قطره اسانس موز) ،با همزن خوب زدم تا پوك شد و بعد در سه مرحله ، يك پيمانه سرخالي روغن مايع، يك پيمانه سرخالي شير و سه پيمانه ارد و سه ق چ بيكن پودر كه قبلاً سه بار الك كرده بودم، به تخم مرغ و شكر همزده شده اضافه كردم و در حد مخلوط شدن همه مواد ، فولد كردم ..كف قالب رو كاغذ روغني گذاشتم و موادبدست اومده رو ريختم توش و سطحش رو صاف كردم و رفت تو فر از قبل گرم شده با دماي صدوهشتاد به مدت تقريبي سي دقيقه .. اين قسمت كمي حساسه يعني بسته به دماي فرتون بايد چك كنيد كه كيك پف كرده باشه ولي خام نباشه وهنوز زمان براي پخت كامل داشته باشه . وقتي به اين مرحله رسيد از فر در اوردم ( اين قسمت رو بايد سريع انجام بدين ) و موزها رو كه از طول برش داده بودم روي سطح كيك چيدم و روش پرك بادام پاشيدم و دوباره يه ربع رفت توي فر تا موزها كمي نرم شده و كمي هم در سطح كيك فرو برن ودر واقع فرايند پخت كامل بشه بعد از اين مرحله چند دقيقه حرارت بالا رو روشن كردم كه سطح كيك خوشرنگ بشه ... و بعد از اينكه از فر دراوردم روش رو باعسل رقیق رومال کردم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روزی عقاب به خورشيد گفت
چرا بی دريغ به هر بيغوله و خرابه ای می تابی؟
تو فقط بايد بر بلندای كوه ها،بر روی برف ها و زيبايی ها بتابی...
خورشيد دست عقاب را گرفت و او را پيش خود برد و از او خواست بگويد كه به كجا بتابد و به كجا نتابد!
ناگهان عقاب از آن بالا ديد كه هيچ كس و هيچ چيز از اين كره ی خاكی حتی ديده نمی شود!چه برسد به اينكه بتوان بيغوله ها را از زيبايی ها تشخيص داد...
از آن بالا هيچ فرقی بين اينها ديده نمی شود...
از آن بالا همه ی اينها هيچ اند...
هرچه پايين تر می آييم می توانيم
تفاوت ها را ببينيم.
بگذار روحت همچو خورشيد اهل
نواحی بالايی شود كه
جز مهر، نورزی
و جز عشق، نكاری
و تنها کاری که بتوانی کنی
انعکاس نور باشد...
💖 مهـربان باشیـم 💖
❄️گران باش ؛
گاهی برای خودت هم خط و نشان بکش ،
رژیمِ ارزشمندی و غرور بگیر ،
به دلت اجازه نده هر کار که دلش خواست بکند و با منتِ هرکس را کشیدن ، تمامِ هویت و ارزشت را لگد مال کند .
خودت را تحمیل نکن ، بگذار انتخابت کنند !
یاد بگیر اگر کسی تو را نادیده گرفت ؛
بی هیچ حرف و سوالی ، مسیرت را جدا کنی .
خودت را از دوست داشتن و احترام هایِ یک طرفه تحریم کن .
آدم هایِ این زمانه ظرفیتِ بیش از حد دوست داشته شدن را ندارند ،
آدم هایِ این زمانه ، عجیبند ،
هرچقدر متواضع تر باشی ، بیشتر تو را لِه می کنند !
با ارزش باش ،
بگذار شبیهِ یک گنجینه ، دنبالت بگردند ،
خودت را پشت هیچ ویترینی عرضه نکن ،
اگر هم کردی ، لااقل ؛ گران باش !
─┅─═इई ❄️☃❄️ईइ═─┅─
خداوندا
نه آنقدر پاکم که مرا کمک کنی
و نه آنقدر بدم که رهایم کنی
میان این دو گم شده ام
هم خودم و هم تو را آزار میدهم
هر چه تلاش کردم نتوانستم
آنی شوم که تو میخواهی
و هرگز دوست ندارم
آنی شوم که تو رهایم کنی
خدایا دستم به آسمانت نمیرسد
اما تو که دستت به زمین میرسد بلندم کن
❄️🌨☃🌨❄️
✨﷽✨
#داستانک
✍پادشاهي تصمیم گرفت پسرش را جای خود بر تخت بنشاند، اما بر اساس قوانین کشور پادشاه می بایست متاهل باشد. پدر دستور داد یکصد دختر زیبا جمع کنند تا برای پسرش همسری انتخاب کند. آنگاه همه دخترها را در سالنی جمع کرد و به هر کدام از آنها بذر کوچکی داد و گفت: طی سه ماه آینده که بهار است، هر کس با این بذر زیباترین گل را پرورش دهد عروس من خواهد شد. دختران از روز بعد دست به کار شدند و در میان آنها دختر فقیری بود که در روستا زندگی می کرد. او با مشورت کشاورزان روستایش بذر را در گلدان کاشت، اما در پایان 90 روز هیچ گلی سبز نشد. خیلی ها گفتند که دیگر به جلسه نهایی نرو، اما او گفت: نمی خواهم که هم ناموفق محسوب شوم و هم ترسو! روز موعود پادشاه دید که 99 دختر هر کدام با گلهایی زیبا آمدند، سپس از دختر روستایی دلیل را پرسید و جواب را عیناً شنید. آنگاه رو به همه گفت عروس من این دختر روستایی است! قصد من این بود که صادق ترین دختر بيابم! تمام بذر گل هایی که به شما داده بودم عقیم و نابارور بود، اما همه شما نیرنگ زدید و گلهایی دیگر آوردید، جز این دختر که حقیقت را آورد.
💥زیباترین منش انسان راستگویی است!
❄️🌨☃🌨❄️
#داستانآموزنده
داستانی واقعی و زیبا از یک دختر پاکدامن
🌃 شبی دخترک مسلمان از نیویورک آمریکا از دانشگاه به سمت خانه می رفت که پس از مدتی متوجه شد مردی با ژاکت کلاه دار که سعی در پنهان نمودن چهره اش مینمود او را تعقیب می کند.
🔻 دختر بسیار وحشت زده بود
و شروع کرد به خواندن آیت الکرسی
و به الله سبحان و تعالی توکل کرد...
🔸الحمدالله بخیر گذشت و دختر به سلامت به خانه رسید.
ولی فردای آن شب در اخبار شنید که دیشب به دختری در همان محل و همان ساعت تجاوز شده و جسد دختر را در میان دو ساختمان پیدا نموده اند.
🔹پلیس از مردم خواست که اگر کسی شاهد بوده و یا چیزی دیده به اداره پلیس برود تا قاتل را شناسایی کنند.
🚨 دختر به اداره پلیس رفته و ماجرا را به پلیس گفته و از بین مردهایی که صف کشیده بودند از پشت آینه قاتل شناسایی کرد.
پلیس از قاتل می پرسد
که در آن شب یک دختر با حجاب را تعقیب میکردی چرا به او حمله نکردی؟
💥 قاتل گفت من ترسیدم چون دو مرد هیکل دار با او راه میرفتند.
♦️این است عظمت🍃توکل به خداوند.❤️
❄️🌨☃🌨❄️
🌷 حضرت آیتاللّٰه #بهجت:
کتاب #نهجالبلاغه با این عُلُوّ مرتبهاش شایسته است حفظ و تدریس شود و خطبههای آن بر بالای منبرها تبیین گردد.
📚#رحمت_واسعه، ص٢٩۵