ایتا - 『 پَــروانگے‌ ! 🇵🇸 』

بوی این مرداب را گر خوش نمی‌انگاشتند
در لجن سرمستْ نی‌ها قد نمی‌افراشتند

603 مشاهده14:00

در قفس وقتی عقابی را غمِ پرواز کُشت
بر زمین مُشتی کبوتر دانه بر می‌داشتند

607 مشاهده14:01

اُف بر این دنیا که از تشییعِ هر پروانه‌ای
مورها در حفره‌ها آذوقه می‌انباشتند

602 مشاهده14:01

شاخه‌های زخمیِ نخلی به خاک افتاده را
خلق می‌کندند و دور از یکدگر می‌کاشتند

597 مشاهده14:02

ما پرستوهای ناچار از ملالِ کوچ را
مرغ‌های خانگی آزاد می‌پنداشتند

615 مشاهده14:03

ای قلم! تقديرِ ما قدری غلط تحریر شد خوشنویسان نقطهٔ آواز را نگذاشتند... :)

633 مشاهده14:04

ای خنده‌ات تجلیِ غم، بی‌امان بخند...
.مجید‌ترکاباد.

598 مشاهده08:50

ای خنده‌ات تجلی غم، بی‌امان بخند
آری بخند، یکسره با این و آن بخند

586 مشاهده09:28

چون بادبادکی که نخش دست کودکی است
سرگرم کن مرا و خود از آسمان بخند

584 مشاهده09:29

تا بغض در صدای من این بار بشکند 
خاموش باش با من و با دیگران بخند

604 مشاهده09:29

مانند آنچه زلزله با شهر می‌کند 
یک دم به من نگاه کن و ناگهان بخند

1 مشاهده09:30

وقتی تمام اهل زمین عاشقت شدند
ابلیس وار رو به تمام جهان بخند...

1 مشاهده09:30

مطالب بعدی