💠نوشته ای از یک کتاب
🔻هنگام خوردن شامی که مادر یانگ نام تدارک دیده بود، دوباره بغضم را فرو خوردم. او با افتخار توضیح می داد که چطور توانسته بود به من، مهمانش، نصف کاسه برنج بدهد._از هر وعده غذایی ده دانه برنج ذخیره کرده بود...._از یانگ نام پرسیدم، ذخیره آن برنج چقدر زمان برده، جواب داد: سه ماه. باورم نمی شد آنان برنج را دانه ای می خوردند نه کیلویی!
♦️کتاب رهبر عزیز. خاطرات جنگ جین سونگ. ص۸۳.
#کتاب_باز
#تحریم
#کره_شمالی
#خودکامگی
#بیچاره_مردم
@masaelepazuheshi