eitaa logo
پیام کوثر
842 دنبال‌کننده
15.2هزار عکس
8.9هزار ویدیو
177 فایل
برنامه های ثابت کانال پیام کوثر : #امام_زمانم ، #یاران_آسمانی، #سبک_زندگی_اسلامی ، #جهاد_تبیین ، #فرزندآوری ، #تربیت_فرزند ، #داستانک ، #مسابقه ، #تلنگر ، #پندانه ، #گزارش و... ارتباط با ما : @Hkosar
مشاهده در ایتا
دانلود
💎⃟🦋 تو‌ خدا‌یی‌ داری‌ که‌ با بودنش‌ ناامیدی‌ معنی‌ نداره☝️🏻 خدا‌یی‌ که‌ با یه‌ بغل‌ معجزه‌‌ منتظره تا تو درست‌ وقتی‌‌ که‌ باید ناامید بشی‌.. امیدوارتر از همیشه‌ به‌ خودش‌ تکیه‌ کنی تا اتفاقات‌ قشنگ‌ روونه‌ زندگیت‌ کنه♥️ 💓⃟🌸¦⇢ 💓⃟🌸¦⇢ 💓⃟🌸¦⇢ @payame_kosar
┊ ┊ ┊ 🌸 ┊ ┊ 🌸 خداجونم ♥️ قربونِ نعمت و برکتت شکرت واسِ هرچی که دادی و ندادی ما یاد گرفتیم قیدِ یه سری چیزارو بزنیم ولی مطمئنیم تو هر دری رو ببندی یه درِ دیگه رو باز میکنی تو خودت هر دری رو که صلاح میدونی برامون باز کن 😊 💓⃟🌸¦⇢ 💓⃟🌸¦⇢ 💓⃟🌸¦⇢ @payame_kosar
🌹اَلَا بِذِکْرِاللهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب 🌹آگاه باشید که با یاد خدا دلها آرام گیرد. 🌹آیه۲۸ سوره رعد 🌹استادی می فرمود: این آیه معنایش این نیست که با ذکر خدا دل آرام می گیرد این جمله یعنی خدا می گوید: 🌹«جوری ساخته ام تو را که جز با یاد من آرام نگیری...» 🌹تفاوت ظریفی است ، اگر بیقراری؛ اگر دلتنگی؛ اگر دلگیری؛ گیر کار آنجاست که هزار یاد، جز یاد او، در دلت جولان می‌دهد... 💔 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 💓⃟🌸¦⇢ @payame_kosar
8.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ میگن: فقط خدا را قبول داریم، ولی هیچ دین و پیامبری را قبول نداریم پاسخ: مرتضی کهرمی 🍀@payame_kosar🍀
یک چیز را در زندگیت عوض کن تا زندگیت زیبا شود.. بجای ترس از خدا اعتماد و عشق به خدا را جایگزین کن. به این باور برس که روزی همه دست خداست نه بنده اش. ~~~~ 💫@payame_kosar
زندگی دو نفره با خدا 😍 ✘ دنیا فقط برای حشر با آفریده شده است و لاغیر! هر نفر واجب است با خدا زندگی دونفره داشته باشد! برنامه خلوت دونفره! گپ و گفت دونفره! هم آغوشی دونفره! بدون حضور هیچ کس دیگری ... شما چقدر برای زندگی دونفره با خدا وقت میگذارید؟ ___________🍃🇮🇷🌹 @payame_kosar
🌷بِسْـمِـ الّلهِ النُّور 🍁رمان هیجانی و فانتزی 🌷 🍁قسمت از لودگی جمع کلافه شده بودم.😣 کردن و به خرج دادن بیفایده بود. از سر جایم بلند شدم. با جدیت و صدای بلند گفتم : + فکر می کنم هر آدمی خودش باید برای کارهاش بگیره. من نه ازمشروب و نه از شما. دلم نمیخواد بخورم. این منه و دلیلش هم به خودم مربوط میشه!!!😐☝️ نگرانی را در چشم های مادرم می دیدم که با نگاهش التماس می کرد ادامه ندهم. عمو مهرداد که هرگز چنین لحنی را از من نشنیده بود با خشم 😠و تعجب😳 به من خیره شد. خطاب به پدرم گفت : _ تربیت یاد بچت ندادی ؟😠 گفتم : + اگه تربیت یادم نداده بودند این همه سال در برابر طعنه هایی که هر دفعه به میزنید نمی کردم.😐✋ _ اگه دوبار توی گوشِت زده بودن اینجوری تو روی بزرگترت نمی موندی و گستاخی نمی کردی.😠 پدرم هول کرده بود و سعی کرد بحث را عوض کند : _"بابا این رضا قد کشیده ولی هنوز دهنش بوی شیر میده.😥 این چیزا بهش نمیسازه. بذارین راحت باشه هرچی میل داره بخوره. داداش مهرداد شما حرفاشو نشنیده بگیر. بزرگی کن و ببخش."😒🙏 عمو مهرداد تا حرفش را به کرسی نمی نشاند کوتاه نمی آمد. یک لیوان مشروب🍷 دستش گرفت و به سمت من حرکت کرد... سعی کرد به زور مجبور به نوشیدنم کند. همه ساکت و نگران بودند. من به زمین خیره شده بودم و نگاهش نمی کردم. گفت : _"اینو بگیر. همین الان بخور."😠🍷 بدون اینکه سرم را بالا بیاورم گفتم : _"نمیگیریم."😐 دستش را زیر چانه ام آورد و به زور سرم را رو به بالا گرفت. در چشمهایم خیره شد. 👀😠بوی سیگارش🚬 داشت خفه ام می کرد. لیوان را جلوی صورتم گرفت و گفت : _"بگیر! ... بخور!! "😠🍷 چند ثانیه در چشم هایش خیره شدم. همه نگران😧 و مستاصل😯 شده بودند. صدای نفس های جمع را می شنیدم. با جدیت😐 و عصبانیت😠 دستش را به شدت کنار زدم... بدون مکث ناگهان چنان کشیده ای😡👋 به صورتم زد که گوشم سوت کشید. درحالی که دستم روی صورتم بود در چشمانش خیره شدم و گفتم : _"به شما هیچ ربطی نداره من چیکار میکنم. جای خودت رو با اشتباه گرفتی. برات متاسفم که دنیات انقدر کوچیکه."😠 در خانه را محکم کوبیدم و جمع را ترک کردم. 😠 آن شب دلم میخواست به هرجایی بروم بجز خانه. تحمل روبرو شدن با پدر و مادرم را نداشتم.😠 حالم بد بود. باران شدیدی می بارید.⛈ به سمت خانه ی محمد حرکت کردم.🚶 ماشین🚙 را سر کوچه شان پارک کردم. چراغ شهرداری سر کوچه اتصالی داشت و مدام خاموش و روشن می شد. کاپشن چرمی قهوه ای ام را روی سرم گرفتم. ضربه هان باران تند و شلاقی بود. تا به در خانه برسم خیس خیس شده بودم.🌧 چند بار زنگ خانه را زدم اما کسی باز نکرد. 😒نا امید شدم. 😔 برگشتم تا به سمت ماشین بروم. چند قدم دور نشده بودم که در باز شد. کوچه تاریک بود. چهره ی جلوی در را درست نمی دیدم. نزدیک تر رفتم... ادامه دارد.... ‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌ ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ @payame_kosar
♡...🦋 فاصله ما تا فقط یک صدا زدن است! یک صفحه ! یک ! یک ! یک ! ویک ! وگاهی با کنار گذاشتن همین یکی ها، چقدر دور میشویم از تو ای مهربان!! 🪴@payame_kosar
♡...🦋 فاصله ما تا فقط یک صدا زدن است! یک صفحه ! یک ! یک ! یک ! ویک ! وگاهی با کنار گذاشتن همین یکی ها، چقدر دور میشویم از تو ای مهربان!! 🪴@payame_kosar
پســـر به ❤️مـــــادر گفــــت: تو نـماز میخونی و روزہ میگـیری بهت هیچی نمیدہ ولی من: نه نماز میخونم ، نه روزہ میگیرم هرچی خواستم خُـــدا بهم دادہ!! 🔺پسر نمیدانست مـــادر فقط از خدا میخواست هرچه میخــواهد به او بــدهد. 🪴@payame_kosar
‌ 🔹وقتی خیالت از روزی رسون بودن جمع باشه؛ درِ مغازه رو میبندی و اینجوری غرق در خدای خودت میشی/ محمدجوادم @payame_kosar
نمازِ امروزتو چطوری خوندی؟❓ ۱) عجله ای 🏃 ۲) آروم 🌹 ۳) عاشقونه ❤️ حالا خودتو بذار جای به نمازهای امروزت نمره بده ⭕️❌💯 @payame_kosar