🍉 یلدایی با رنگ و بوی شهدا
سفره، فقط با انار و آجیل چیده نشد.
با دستان هنرمندِ مامانهای عضو گروه تربیتی پایگاه مائده #زاهدان و در بلندترین شب سال، به یک اثر جذاب تبدیل شد. تک تکِ قابها را این مادران با وسواس کنار هم چیدهاند؛ هر عکس، خود نماد میوه شیرینِ شهادت است.
رومیزی سرخ را پهن کردند تا هم نمادِ یلدا باشد و هم حدیثِ خون. همه چیز را کنار عکسها با وسواس گذاشتند تا بگویند: «شما میزبانید، ما مهمان.»
اینجا یلدا، جشنِ تولدِ دوبارهی یک عهد است. عهدی که آن را در طولانیترین شب سال، با نورِ روشنِ خاطرات شهیدان، برای نسل بعد، گرم و ماندگار نگه میدارند.
این یلدا، ثمره تلاش مادرانهای است که نمیگذارند نورِ حقیقت خاموش شود.
#سیستان_و_بلوچستان
🆔 ••✾@peickesaba✾••
••✾پاتوقِصالحینِبصیرِایران✾••
حاجآقا گُلی، امام جماعت مسجد، از هفتهی قبل قرار بود دربارهی رسانه حرف بزنه. چون جلسه به یلدا خورد، حاجی خواست یک تیر و دونشون بزنه و یلدای فجازی برگزار کردیم!
بحث که شروع شد، بچهها مشارکت کردن. علی گفت: «تو عصر تکنولوژی یلدا رو هم میشه مجازی برگزار کرد.» محمد معتقد بود: «یلدا قشنگه، ولی نباید کلی خرج اضافه درست کنیم.»
حاجآقا هم با همون جمله معروف گاهی وسط بحثها وارد میشد؛ «مهم دورهم بودنه، نه تجمل.»
کمکم صحبت کشیده شد به اسراف و هرکی از مصداقهای عینی اسراف میگفت. همین حرفهای ساده، جلسه رو واقعیتر کرده بود.
آخر جلسه، کنار هم نمازجماعت خوندیم و بعدش هم برای تعجیل در فرج آقا صاحبالزمان عجلاللهفرجه دعا کردیم.
حلقهی شهید حیاتی پایگاه شهدای سادات #مشگین_شهر این هفته هم با حرفهای خودِ بچهها جلو رفت؛ هم شنیدیم، هم فکر کردیم، هم یاد گرفتیم.
#اردبیل
🆔 ••✾@peickesaba✾••
••✾پاتوقِصالحینِبصیرِایران✾••
📚 دانشآموزان روستای باغچله، گرد مربی دلسوز خود جمع بودند تا در دنیای شگفتانگیز کتاب و کتابخوانی غرق شوند.
📚 هر یک از دانشآموزان با دقت و اشتیاق گوش فرا میدادند و چشمانشان از زیباییهای دنیای کلمات و مفاهیم، پر از نور میشد. مربی کتابها را نه تنها به عنوان ابزارهای علمآموزی، بلکه به عنوان دروازهای به دنیای نو، جایی که افکار و ایدهها به پرواز در میآیند، معرفی کرد.
#کتاب_بخوانیم
#کردستان
🆔 ••✾@peickesaba✾••
••✾پاتوقِصالحینِبصیرِایران✾••
🍉 یلدایی که با قرآن روشن شد
دخترهای کلاس حفظ قرآن در پایگاه رسالت #آران_و_بیدگل با همان ذوق کودکانه و دلهای قرآنیشان، دور هم جمع شدند تا بلندترین شب سال را جور دیگری جشن بگیرند.
میز یلدایی ساده اما دلنشین چیده شد؛ انار و هندوانه کنار قرآن، شمعهای کوچک، لبخندهایی که از هیجان برق میزد. اینبار یلدا فقط شبِ خوردن خوراکی نبود، شبِ باهمبودن بود.
میان جشن، مسابقه شروع شد؛ سؤالها که مطرح میشد، دستها بالا میرفت و جوابها با ذوق گفته میشد. حرفهای مربی کوتاه اما از دل، درباره نور قرآن و گرمایی که به دل میدهد بود.
#اصفهان
🆔 ••✾@peickesaba✾••
••✾پاتوقِصالحینِبصیرِایران✾••
🔹پسرهای پایگاه شهید محمد حسنی #کوهبنان آماده بودند تا با استادیار، مدیر تعلیم و تربیت بسیج شهرستان دیدار کنند. چشم به در بودن که با رسیدن مهمانها، صدای صلوات بلند شد.
🔹جلسه با یک آیه و یک پرسش ساده شروع شد؛ پرسشی که هر کدام از بچهها را به فکر فرو برد. پس از گفتوگوها و بازی و رقابت، وقت نماز رسید. بچهها دستها رو به آسمون بلند کردن و دلهاشونو با خدا صاف کردن.
#کرمان
🆔 ••✾@peickesaba✾••
••✾پاتوقِصالحینِبصیرِایران✾••
بزرگترها دور تا دور روی مبلها نشسته بودند و بچهها وسط این حلقهی بزرگ. دورهمی شب یلدای پایگاه امام حسن مجتبی علیهالسلام بود. جمعی صمیمی و بیریا با پذیرایی ساده شلغم و چای. اما گرمای جمع، یخ سرمای بلندترین شب سال را میشکست.
در نصیحتهای پدرانه، یاد شهدا و قدیمیهایی که سالها برای مسجد المهدی عجلالله فرجه #زرقان زحمت کشیده بودند زنده شد.
#فارس
🆔 ••✾@peickesaba✾••
••✾پاتوقِصالحینِبصیرِایران✾••
6.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 در رابطه نیستیم!
یک زمانی، دلی داشت که اگر در شرق و غرب عالَم، کسی گرفتار بود در دلش، رنجی میآمد... یک زمانی، از خیلی چیزها به راحتی میگذشت. اما حالا از سر یک پوست پیاز هم نمیگذرد!
چنین آدمی اگر سوختهی امامش را هم ببیند برایش مهم نیست.
استاد علی صفائی حائری رحمةاللهعلیه
#شاه_کلید
🆔 ••✾@peickesaba✾••
••✾پاتوقِصالحینِبصیرِایران✾••