هدایت شده از واحد ریحانهٔ لبیک
مگر میشود به بچهها فقط گفت:
«صبور باش!»
«مسئولیتپذیر باش!»
«قانونمدار باش!»
مگر با گفتن یاد میگیرند؟
✨ زبانِ ارتباط با بچهها، بازی است. اگر قرار است صبر، نظم، دقت و هر مهارت دیگری در بچهها رشد کند، باید این مفاهیم را ازطریق بازی و غیرمستقیم به آنها یاد داد، تا بهطور عملی تمرین کنند و نتایج خوبش را ببینند.
🔸 خانهٔ بازی و تربیت کودک لبیک با همین مبنا، در تلاش است که مفاهیم ارزشمند را در قالب بازی دربیاورد و آن را برای کودکان نهادینه کند.
🌐 پیوند ثبتنام و اطلاعات بیشتر:
https://survey.porsline.ir/s/DMtsPcu
☎️ تلفن راهنما:
۰۹۱۵۷۱۰۳۶۰۸🌐 کانال خانهٔ بازی و تربیت لبیک @khanebaziyelabbayk 🌐 کانال طرح نخبگانی لبیک @tarhelabbayk
پلاک ۱۳
مگر میشود به بچهها فقط گفت: «صبور باش!» «مسئولیتپذیر باش!» «قانونمدار باش!» مگر با گفتن یاد می
ما بچهها رو توی مهد و مدرسه، به امانت میذاریم
فکر میکنم همینقدر کافیه که بگم اینجا امانتدارهای خیلی خوبی هستند 😇🥲
مراقب و پرورشدهندهٔ روح و ذهن کوچولوهامون... 💛
@pelak13
حالا شاید شما بچهٔ این سنی نداشته باشید.
خببب... ولی میتونید این فراخوان رو بفرستید به کسی که بچهٔ این سنی داره دیگه 🦦 به نظرم هر یه دونه بچهای که بتونیم جذب کنیم، یه دنیا سرمایهست.
اگه شک داشتید که این کارو بکنید یا نه، برید توی کانالشون و از این مطلب به قبل رو ببینید و یه چرخ بزنید اونجا! 💙🦋
@pelak13
پلاک ۱۳
✨ @pelak13
امامهای عزیز ما، هم حاجتهای خوبی از خدا میخوان و هم این حاجتها رو به بهترین شکل ممکن بیان میکنن...
بعضی وقتها که دارم یکی از ادعیه رو میخونم، یهو محو این میشم که چه عشقی بین امام و خدا وجود داره...
@pelak13
بستهست همه پنجرهها رو به نگاهم
چندیست که گمگشتهٔ در نیمهٔ راهم
حس میکنم آیینهٔ من تیرهوتار است
بر روی مفاتیح دلم گردوغبار است
از بس که مناجات سحر را نسرودم
سجادهٔ بارانی خود را نگشودم
پای سخنِ عشق، دلم را ننشاندم
یعنی چه سحرها که ابوحمزه نخواندم
ایکاش کمی کم کنم این فاصلهها را
با خمسهعشر طی کنم این مرحلهها را
بر آن شدهام تا که صدایت کنم امشب
تا با غزلی عرض ارادت کنم امشب
ای زینت تسبیح و دعا زمزمههایت!
در حیرتم آخر بنویسم چه برایت؟
اعجاز کلام تو مزامیر صحیفهست
جوشیده زبور از دل قرآن به دعایت
در پردهٔ عشاق تو یک گوشه نشستهست
صد حنجره داوود در آغوش صدایت
از بس که ملک دوروبرت پر زده گشتهست
«پیراهن افلاک پر از عطر عبایت»
تنها نهفقط آینه در وصف تو حیران
باشد حجرالاسود الکن به ثنایت
من کمتر از آنم که به پای تو بیفتم
عالم شده سجاده و افتاده به پایت...
@pelak13
نه فقط به ما، چون دوستتان داریم، شهادت شما و پدرانتان را باید به تمام جهانیان تسلیت گفت. آری باید جهان را تسلّا داد، چون ضربهای که از فقدان شما خورده، بینهایت است. اگر شما و پدرانتان میماندید و زمام امور جوامع به دست شما بود، کِی ما اینچنین سرگشته و خسته و دور از مسیر افتاده بودیم؟ حالا ایکاش بتوانیم در مسیر انتقام خون شما قدم برداریم... که این همان تسلّای حقیقی دل ماست... 🖤
✨ أَیْنَ الطّالِبُ بِذُحُولِ الْأَنْبِیاءِ وَ أَبْناءِ الأَنْبِیاءِ
✨ كجاست آن منتقمى كه خون پيغمبران و اولاد پيغمبران را مطالبه میکند؟
@pelak13
از دل و دیده، گرامیتر هم
آیا هست؟
- دست!
آری، ز دل و دیده گرامیتر:
«دست»!
زین همه گوهر پیدا و نهان
در تن و جان،
بیگمان دست گرانقدرتر است.
هرچه حاصل كنی از دنیا،
دستاوردست!
هرچه اسباب جهان باشد، در روی زمین،
دست دارد همه را زیر نگین!
سلطنت را كه شنیدهست چنین؟!
شرف دست همین بس كه نوشتن با اوست!
خوشترین مایهٔ دلبستگی من با اوست.
در فروبستهترین دشواری،
در گرانبارترین نومیدی،
بارها بر سر خود، بانگ زدم:
- هیچت ار نیست مخور خون جگر،
دست كه هست!
بیستون را یاد آر،
دستهایت را بسپار به كار،
كوه را چون پرِ كاه از سر راهت بردار!
وه چه نیروی شگفت انگیزیست،
دستهایی كه به هم پیوستهست!
به یقین، هركه به هر جای، در آید از پای
دستهایش بستهست!
دست در دست كسی،
یعنی پیوند دو جان!
دست در دست كسی،
یعنی پیمان دو عشق!
دست در دست كسی داری اگر،
دانی، دست،
چه سخنها كه بیان میکند از دوست به دوست...
لحظهای چند كه از دست طبیب،
گرمی ِمهر به پیشانی بیمار رسد؛
نوشداروی شفابخشتر از داروی اوست!
دست، گنجینهٔ مهر و هنر است:
خواه بر پردهٔ ساز،
خواه در گردن دوست،
خواه بر چهرهٔ نقش،
خواه بر دندهٔ چرخ،
خواه بر دستهٔ داس،
خواه در یاری نابینایی
خواه در ساختن فردایی...
~ فریدون مشیری | بخشهایی از شعر
@pelak13
خلاصه گاهی آن گردوغبار غمی که از دنیا به دلت مینشیند، برایت زنگ خطری است که نشان میدهد نیتت بهاندازهٔ کافی خالص نبوده، وگرنه نباید زور دنیا میرسید که به دلت غم بنشاند. زنگ خطرها را قدر بدان، همهٔ مربیها چون مربی تو، اینچنین صبور نیستند که بارها امتحانی را از تو بگیرند و رد شوی و باز برای رشدت صبر کنند. از آن غم بگذر، با سکوتی و غزلی و قطرهٔ اشکی، بعد خوب فکر کن که نیت را چطور باید خالص کرد، دنیا را چطور باید کنار زد و از دل اینهمه خاکوگلی که اطراف را گرفته است، چطور میتوان جوانه زد و رو به نور آورد.../
@pelak13
پلاک ۱۳
ظرفی رو که توش براش غذا ریخته بودم بهم برگردونده، بازش میکنم میبینم توش یه کاپوچینو برام گذاشته. من شیفتهٔ این محبتهای ضمنیام. اینطور بگم که اگه یه بستهٔ کامل کاپوچینو بهم میداد، بهاندازهٔ این یه دونهای که گذاشته توی ظرف و در ظرف رو بسته، بهم نمیچسبید.
چرا؟ خب معلومه! اینکه رفتارمون پر از محبتهای ریزریز باشه ولی محبت همیشه حاشیهای باشه به متن رفتارها، خیلی شیرینتره تا اینکه بوم! یه محبت بزرگ و اساسی بکنیم و بره تا فصل بعد.
معتقدم پایههای روابط عمیق رو محبتهای کوچولوی مستمر میسازه، نه محبتهای یهویی بزرگ. حتی اون چیزی که خلوص محبت بزرگ رو اثبات میکنه، باز همین کوچولوهاست.
بلاتشبیه اما، در روایت اومده کار نیک اندکی که مداوم باشه برای خدا محبوبتر از کار نیک بزرگ مقطعی هست... روزی ۲۰ تا استغفار کنی بهتر از اینه که یه ماه خبری ازت نباشه و یهو ۱۰۰۰ تا استغفار کنی. ارتباط مستمر هرچند کم، انس میاره و حکایت از توجه مستمر داره...
@pelak13