« #دیدار_آخر »
♦️دستم را حلقه کردم دور گردنش، پیشانی اش را بوسیدم خیره شدم به چشمانش و گفتم : ان شاء الله این دفعه هم به سلامت می روی و به سلامت برمی گردی.
سرش را پایین انداخت و چیزی نگفت.
دختر کوچکی که در چند قدمی ما روی صندلی نشسته بود، آمد جلو و روبروی ما ایستاد.
اشاره کرد به #مهدی و گفت: تو #شهید می شوی❗️
انگار دخترک حرف دلش را زده بود، لبخندی زد و گفت: ان شاء الله پیروز بر می گردم.
دخترک دوباره گفت: نه! تو حتما #شهید می شوی.
با همان لبخند گفت: اگر #شهید شوم ،پیروزم.
صدایی در سالن انتظار پیچید، مسافران پرواز ۵۷۰۶۲ #سوریه به درب شماره۸ مراجعه کنند.
#روایت_پدر_شهید
#شهید_مهدی_طهماسبی
#راز_پلاک_سوخته
💠 @pelak_sokhteh👈
✅ روایت #پدر_شهید از #شب_تولد_مهدی؛
♦️♢ پسری که #نذر امام زمان(عج) شد
➖ دل توی دلم نبود. در چنین شبی عقربه های ساعت 10 شب را نشان میداد.
و من منتظر بودم تا اولین فرزندم به دنیا بیاید. همچنان که نفس انتظار پا به پای دل شوره ام به شمارش افتاده بود ؛ خبر آوردند مشکلی هنگام #تولد_نوزاد بوجود آمده.
🔸 در آن لحظه دست روی دست #توسل به امام زمان (عج) گذاشتم و رفتم نمازخانه بیمارستان دو رکعت #نماز_حاجت خواندم.
🔸 حضرت حجت(اروحنا له فداه) را واسطه قرار دادم تا ازدرگاه خداوندطلب یاری وکمک نمایند و من هم نام نوزاد را بنام آقا امام زمان (عج)، مهدی و نذر ایشان کنم تا بشود #سرباز_امام_عصر(عج).
🔹ساعت به نیمه شب رسیده بود و همان طور که مشغول ذکر ودعا بودم خبر آوردند که مشکل برطرف شده و نوزاد صحیح و سالم به دنیا آمد .😊
➖ 14 آبان سال 62 اولین گل باغ زندگی ام #مهدی با توسل به امام عصر(اروحنا له فداه)به دنیا آمد و حالا من به داشتن پسری مثل مهدی افتخار میکنم.
پسری که با #شهادتش مدال افتخاری برگردنم انداخت.
#تولدت_مبارک_مهدی_جان 🌸
#روایت_پدر_شهید
#شهید_مدافع_حرم_مهدی_طهماسبی
#راز_پلاک_سوخته
🍃🌺
💠 @pelak_sokhteh👈
〰〰〰〰〰〰〰〰
« #دیدار_آخر »
♦️دستم را حلقه کردم دور گردنش، پیشانی اش را بوسیدم خیره شدم به چشمانش و گفتم : ان شاء الله این دفعه هم به سلامت می روی و به سلامت برمی گردی.
سرش را پایین انداخت و چیزی نگفت.
دختر کوچکی که در چند قدمی ما روی صندلی نشسته بود، آمد جلو و روبروی ما ایستاد.
اشاره کرد به #مهدی و گفت: تو #شهید می شوی❗️
انگار دخترک حرف دلش را زده بود، لبخندی زد و گفت: ان شاء الله پیروز بر می گردم.
دخترک دوباره گفت: نه! تو حتما #شهید می شوی.
با همان لبخند گفت: اگر #شهید شوم ،پیروزم.
صدایی در سالن انتظار پیچید، مسافران پرواز ۵۷۰۶۲ #سوریه به درب شماره۸ مراجعه کنند.
#روایت_پدر_شهید
#شهید_مهدی_طهماسبی
#راز_پلاک_سوخته
💠 @pelak_sokhteh👈
✅ روایت #پدر_شهید از #شب_تولد_مهدی؛
♦️♢ پسری که #نذر امام زمان(عج) شد
➖ دل توی دلم نبود. در چنین شبی عقربه های ساعت 10 شب را نشان میداد.
و من منتظر بودم تا اولین فرزندم به دنیا بیاید. همچنان که نفس انتظار پا به پای دل شوره ام به شمارش افتاده بود ؛ خبر آوردند مشکلی هنگام #تولد_نوزاد بوجود آمده.
🔸 در آن لحظه دست روی دست #توسل به امام زمان (عج) گذاشتم و رفتم نمازخانه بیمارستان دو رکعت #نماز_حاجت خواندم.
🔸 حضرت حجت(اروحنا له فداه) را واسطه قرار دادم تا ازدرگاه خداوندطلب یاری وکمک نمایند و من هم نام نوزاد را بنام آقا امام زمان (عج)، مهدی و نذر ایشان کنم تا بشود #سرباز_امام_عصر(عج).
🔹ساعت به نیمه شب رسیده بود و همان طور که مشغول ذکر ودعا بودم خبر آوردند که مشکل برطرف شده و نوزاد صحیح و سالم به دنیا آمد .😊
➖ ۱۴ آبان سال ۱۳۶۲ اولین گل باغ زندگی ام #مهدی با توسل به امام عصر(اروحنا له فداه)درساعت ۱:۱۵بامدادبه دنیا آمد و حالا من به داشتن پسری مثل مهدی افتخار میکنم.
پسری که با #شهادتش مدال افتخاری برگردنم انداخت.
#تولدت_مبارک_مهدی_جان 🌸
#روایت_پدر_شهید
#شهید_مدافع_حرم_مهدی_طهماسبی
#راز_پلاک_سوخته
🍃🌺
💠 @pelak_sokhteh👈
〰〰〰〰〰〰〰〰
✅ روایت #پدر_شهید از #شب_تولد_مهدی؛
♦️♢ پسری که #نذر امام زمان(عج) شد
➖ دل توی دلم نبود. در چنین شبی عقربه های ساعت 10 شب را نشان میداد.
و من منتظر بودم تا اولین فرزندم به دنیا بیاید. همچنان که نفس انتظار پا به پای دل شوره ام به شمارش افتاده بود ؛ خبر آوردند مشکلی هنگام #تولد_نوزاد بوجود آمده.
🔸 در آن لحظه دست روی دست #توسل به امام زمان (عج) گذاشتم و رفتم نمازخانه بیمارستان دو رکعت #نماز_حاجت خواندم.
🔸 حضرت حجت(اروحنا له فداه) را واسطه قرار دادم تا ازدرگاه خداوندطلب یاری وکمک نمایند و من هم نام نوزاد را بنام آقا امام زمان (عج)، مهدی و نذر ایشان کنم تا بشود #سرباز_امام_عصر(عج).
🔹ساعت به نیمه شب رسیده بود و همان طور که مشغول ذکر ودعا بودم خبر آوردند که مشکل برطرف شده و نوزاد صحیح و سالم به دنیا آمد .😊
➖ 14 آبان سال 62 اولین گل باغ زندگی ام #مهدی با توسل به امام عصر(اروحنا له فداه)به دنیا آمد و حالا من به داشتن پسری مثل مهدی افتخار میکنم.
پسری که با #شهادتش مدال افتخاری برگردنم انداخت.
#تولدت_مبارک_مهدی_جان 🌸
#روایت_پدر_شهید
#شهیدمدافعحرممهدیطهماسبی
•┈┈••✾❀🍃🥀🍃❀✾••┈┈•
#عارفان_مجاهد #مدافع_حرم
#شهید_عشریه #شهید_طهماسبی
🌐 | www.aref-e-mojahed.ir
📧 | info@aref-e-mojahed.ir
✅ عضو شوید👇
🔗 | @arefanemojahed
« #دیدار_آخر »
♦️دستم را حلقه کردم دور گردنش، پیشانی اش را بوسیدم خیره شدم به چشمانش و گفتم : ان شاء الله این دفعه هم به سلامت می روی و به سلامت برمی گردی.
سرش را پایین انداخت و چیزی نگفت.
دختر کوچکی که در چند قدمی ما روی صندلی نشسته بود، آمد جلو و روبروی ما ایستاد.
اشاره کرد به #مهدی و گفت: تو #شهید می شوی❗️
انگار دخترک حرف دلش را زده بود، لبخندی زد و گفت: ان شاء الله پیروز بر می گردم.
دخترک دوباره گفت: نه! تو حتما #شهید می شوی.
با همان لبخند گفت: اگر #شهید شوم ،پیروزم.
صدایی در سالن انتظار پیچید، مسافران پرواز ۵۷۰۶۲ #سوریه به درب شماره۸ مراجعه کنند.
#روایت_پدر_شهید
#شهید_مهدی_طهماسبی
#راز_پلاک_سوخته
💠 @pelak_sokhteh👈
✅ روایت #پدر_شهید از #شب_تولد_مهدی؛
♦️♢ پسری که #نذر امام زمان(عج) شد
➖ دل توی دلم نبود. در چنین شبی عقربه های ساعت 10 شب را نشان میداد.
و من منتظر بودم تا اولین فرزندم به دنیا بیاید. همچنان که نفس انتظار پا به پای دل شوره ام به شمارش افتاده بود ؛ خبر آوردند مشکلی هنگام #تولد_نوزاد بوجود آمده.
🔸 در آن لحظه دست روی دست #توسل به امام زمان (عج) گذاشتم و رفتم نمازخانه بیمارستان دو رکعت #نماز_حاجت خواندم.
🔸 حضرت حجت(اروحنا له فداه) را واسطه قرار دادم تا ازدرگاه خداوندطلب یاری وکمک نمایند و من هم نام نوزاد را بنام آقا امام زمان (عج)، مهدی و نذر ایشان کنم تا بشود #سرباز_امام_عصر(عج).
🔹ساعت به نیمه شب رسیده بود و همان طور که مشغول ذکر ودعا بودم خبر آوردند که مشکل برطرف شده و نوزاد صحیح و سالم به دنیا آمد .😊
➖ 14 آبان سال 62 اولین گل باغ زندگی ام #مهدی با توسل به امام عصر(اروحنا له فداه)به دنیا آمد و حالا من به داشتن پسری مثل مهدی افتخار میکنم.
پسری که با #شهادتش مدال افتخاری برگردنم انداخت.
#تولدت_مبارک_مهدی_جان 🌸
#روایت_پدر_شهید
#شهید_مدافع_حرم_مهدی_طهماسبی
#راز_پلاک_سوخته
🍃🌺
💠 @pelak_sokhteh👈
〰〰〰〰〰〰〰〰
« #دیدار_آخر »
♦️دستم را حلقه کردم دور گردنش، پیشانی اش را بوسیدم خیره شدم به چشمانش و گفتم : ان شاء الله این دفعه هم به سلامت می روی و به سلامت برمی گردی.
سرش را پایین انداخت و چیزی نگفت.
دختر کوچکی که در چند قدمی ما روی صندلی نشسته بود، آمد جلو و روبروی ما ایستاد.
اشاره کرد به #مهدی و گفت: تو #شهید می شوی❗️
انگار دخترک حرف دلش را زده بود، لبخندی زد و گفت: ان شاء الله پیروز بر می گردم.
دخترک دوباره گفت: نه! تو حتما #شهید می شوی.
با همان لبخند گفت: اگر #شهید شوم ،پیروزم.
صدایی در سالن انتظار پیچید، مسافران پرواز ۵۷۰۶۲ #سوریه به درب شماره۸ مراجعه کنند.
#روایت_پدر_شهید
#شهید_مهدی_طهماسبی
#راز_پلاک_سوخته
💠 @pelak_sokhteh👈