#ارسالی_کاربر
خواب یکی ازهمرزمان #شهید_مهدی_طهماسبی و #شهید_حسین_جوینده
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#قربة_الی_الله
صدای درگیری از همه جای شهرک شنیده می شد.فشار دشمن بیشتر و بیشتر شده بود. نمی شد از خیابونها رد شد.خونه ها رو دیوار به دیوار و سقف به سقف به عقب برمیگشتم.
مهدی هم با من بود. مثل همیشه کلاه خود به سر و جلیقه به تن.عقب تر از ما هم عمار داشت میومد.اولین نفری که به معرکه وارد می شد و آخرین نفری که از اون خارج می شد.از سقف آخرین خونه با مهدی پریدیم و پایین و نفس راحتی کشیدم. انگار که همه چیز آرومتر و امن تر شده بود.
تعریف کرد که:
شونه به شونه با مهدی راه میرفتیم.
میدونستم که چند روز پیش شهید شده، برای همین بهش گفتم مهدی کار من چی شد پس؟کی کارم راه میافته؟
مهدی ازم شرم داشت، با مِنّ و مِن گفت درست میشه ان شاءالله، حالا وقت هست و ازین حرفا.
تعریف کرد که:
دیدم مهدی درست جواب نمیده، باید از عمار میپرسیدم. عمار با من تعارف نداشت درست جوابم رو میداد.
کمی سرعتم رو کم کردم تا عمار بهمون رسید.سینه ستبر و محکم راه میرفت.همون لباس پلنگیِ همیشگی به تنش بود نیم پوتش به پا. خاک و خولی بود و عرق کرده.موهاش پریشون بود و هر چند لحظه با دست راستش موهای تازه کاشته شده اش رو مرتب میکرد.
دیدم حسین هم سر به زیر آروم داره پشت سر عمار میاد.
گفتم: عمار شما که دارید میرید پس کار من کی درست میشه؟
عمار با غضب برگشت به من نگاه کرد و با تشر و محکم گفت:
چیه این وضعی که واسه خودت درست کردی؟ جمع کن خودتو، میفهمی داری چی کار میکنی؟ با این اوضاع هنوز نوبتت نیست. الان وقت تو نیست.
تعریف کرد:
از تشر عمار جا خوردم...بغضم ترکید...با زانو خوردم زمین... التماسشون کردم منم ببرن...عمار همونطور محکم داشت میرفت...مهدی از خجالت من بدون هیچ حرفی پشت سر عمار راه افتاد... جلوتر دری از نور باز شده بود و عمار و مهدی به سمت در میرفتند و من زار میزدم و التماشسشون میکردم... دیدم حسین هم پشت سر عمار و مهدی به طرف در میره...داد زدم عمار...عمار...پس حسین کجا میاد؟
جواب داد حسین با ما میاد...و سه نفری از در نورانی رد شدند و من....
تعریف کرد:
چشمام رو که باز کردم، غم عالم به دلم بود...صدای اذان از پنجره ی اتاق وزیدن گرفت....با خودم گفتم حسیــــــــن.
تعریف کرد:
هر جوری بود با منطقه تماس گرفتم و از بچه ها سراغ حسین رو گرفتم. گفتم هواش رو داشته باشید حسین خیلی داره بو میده؛
گوشی رو به حسین دادن...
گفتم سلام ابویاسین...نتونستم جلوی خودم رو بگیرم و خوابم رو براش تعریف کردم...با خنده بهش گفتم داداش تو رو خدا مواظب خودت باش، نوش جونت هر اتفاقی که واست میفته ولی مهدی و کمیل تازه شهید شدن فعلا کفایت میکنه تو بذار چند وقت دیگه.
خنده ی آروم و شرم آلودی زد و چشم خیالت راحتی گفت و .....
امروز، یک اردیبهشت نود و هشت،
روز نیمه شعبان،
چهل روزه که حسین هم با بالهای خونی پرکشیده و به عمار و مهدی رسیده...
میگم:
دمت گرم که...
#رؤیای_صادقه
#عمار
#مهدی
#ابویاسین
#کمیل
#چهلم
#اینجا_تیپ_سیدالشهداء
#سربازان_آخرالزمانی_امام_زمان_عج
#فداییان_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شهیدعباس_دانشگر
#شهیدمحمدحسین_محمدخانی
#شهیدمهدی_طهماسبی
#شهیدحسین_جوینده
@pelak_sokhteh
🍃قدم به حرم گذاشتی. میدانستی حاجتت را باید از این خانومِ مطهر بگیری و او را میان خود و خدا واسطه قرار دهی. خواهر #شاه_خراسان؛ مادری میکند برای نوکرهایش و میداند زواری که می آیند همه عاشق و دلباخته ی برادر غریبش هستند.
🍃همانجا اذن دفاع از حرم را از خواهر ابالجواد گرفتی و همسرت نیز عهد بست تا بیقراری نکند. میان دلنوشته اش می گوید که فدای توسل جمکرانی ات بشود؛ فدای همان امامی که غایب است و پدرت تورا نذر او کرده بود.
🍃نامت را هم به همین سبب #مهدی نهادند تا تورا فدایی راه عزیز نرجس خاتون(س) بکنند. یقین دارم که تو خود نیز پسرانت را فدایی این راه میکنی تا آن ها نیز قدم بر جای #پدر بگذارند و راه حسینی وار زیستن را ادامه دهند.
🍃روانه ی #سوریه شدی تا نگذاری حریم عباس بن علی خدشه دار شود و غیرتت محال بود طاقت بیاورد؛ محال بود بی تفاوت باشی و همین بود که دعوت #جهاد را لبیک گفتی و دلاورانه میان میدان نبرد کردی. #ولی_فقیه تمام وجودت بود و نگران تنهایی نایب #امام_زمان بودی؛ خود سرباز او بودی و فرزندانت را نیز سفارش کردی تا مبادا لحظه ای از یاریش دست بردارند.
🍃 مادرت بیقراری میکند از فرط دلتنگی اما میداند نهایت این راه ختم میشود به نگاه رضایتمندانه دختر پیامبر(ص) و سعی میکند با شنیدن صدایت #دلتنگی هایش را سرپوش بگذارد هرچند هنوز هم حسرت یک خداحافظی با پیکرت بر دلش مانده.
🍃حرف زدن آسان است؛ نوشتن آسان است اما عمل؛ مرد میخواهد. مردی استوار همچون تو، همچون تمامی #مدافعین_حرم که نوای "نحن صامدون" آنها لرزه بر اندام دشمن می اندازد. قدم هایمان را استوار کنید؛ دعایمان کنید تا برسیم به قافله ی #کربلا و در زیر این علم جان بدهیم برای دست بی جان #علمدار کربلا.
✍نویسنده: #اسماء_همت
🌸به مناسبت سالروز #تولد
#شهید_مهدی_طهماسبی
📅تاریخ تولد : ۱۴ آبان ۱٣۶٢
📅تاریخ شهادت : ۱۶ خرداد ۱٣٩۵
📅تاریخ انتشار : ۱٣ آبان ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : روستای القراصی _حلب_سوریه
🥀مزار شهید : قم_گلزار شهدای علی بن جعفر علیه السلام
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🕊🕊🕊
🍃قدم به حرم گذاشتی. میدانستی حاجتت را باید از این خانومِ مطهر بگیری و او را میان خود و خدا واسطه قرار دهی. خواهر #شاه_خراسان؛ مادری میکند برای نوکرهایش و میداند زواری که می آیند همه عاشق و دلباخته ی برادر غریبش هستند.
🍃همانجا اذن دفاع از حرم را از خواهر ابالجواد گرفتی و همسرت نیز عهد بست تا بیقراری نکند. میان دلنوشته اش می گوید که فدای توسل جمکرانی ات بشود؛ فدای همان امامی که غایب است و پدرت تورا نذر او کرده بود.
🍃نامت را هم به همین سبب #مهدی نهادند تا تورا فدایی راه عزیز نرجس خاتون(س) بکنند. یقین دارم که تو خود نیز پسرانت را فدایی این راه میکنی تا آن ها نیز قدم بر جای #پدر بگذارند و راه حسینی وار زیستن را ادامه دهند.
🍃روانه ی #سوریه شدی تا نگذاری حریم عباس بن علی خدشه دار شود و غیرتت محال بود طاقت بیاورد؛ محال بود بی تفاوت باشی و همین بود که دعوت #جهاد را لبیک گفتی و دلاورانه میان میدان نبرد کردی. #ولی_فقیه تمام وجودت بود و نگران تنهایی نایب #امام_زمان بودی؛ خود سرباز او بودی و فرزندانت را نیز سفارش کردی تا مبادا لحظه ای از یاریش دست بردارند.
🍃 مادرت بیقراری میکند از فرط دلتنگی اما میداند نهایت این راه ختم میشود به نگاه رضایتمندانه دختر پیامبر(ص) و سعی میکند با شنیدن صدایت #دلتنگی هایش را سرپوش بگذارد هرچند هنوز هم حسرت یک خداحافظی با پیکرت بر دلش مانده.
🍃حرف زدن آسان است؛ نوشتن آسان است اما عمل؛ مرد میخواهد. مردی استوار همچون تو، همچون تمامی #مدافعین_حرم که نوای "نحن صامدون" آنها لرزه بر اندام دشمن می اندازد. قدم هایمان را استوار کنید؛ دعایمان کنید تا برسیم به قافله ی #کربلا و در زیر این علم جان بدهیم برای دست بی جان #علمدار کربلا.
✍نویسنده: #اسماء_همت
🌸به مناسبت سالروز #تولد
#شهید_مهدی_طهماسبی
📅تاریخ تولد : ۱۴ آبان ۱٣۶٢
📅تاریخ شهادت : ۱۶ خرداد ۱٣٩۵
📅تاریخ انتشار : ۱٣ آبان ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : روستای القراصی _حلب_سوریه
🥀مزار شهید : قم_گلزار شهدای علی بن جعفر علیه السلام
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🕊🕊🕊
« #دیدار_آخر »
♦️دستم را حلقه کردم دور گردنش، پیشانی اش را بوسیدم خیره شدم به چشمانش و گفتم : ان شاء الله این دفعه هم به سلامت می روی و به سلامت برمی گردی.
سرش را پایین انداخت و چیزی نگفت.
دختر کوچکی که در چند قدمی ما روی صندلی نشسته بود، آمد جلو و روبروی ما ایستاد.
اشاره کرد به #مهدی و گفت: تو #شهید می شوی❗️
انگار دخترک حرف دلش را زده بود، لبخندی زد و گفت: ان شاء الله پیروز بر می گردم.
دخترک دوباره گفت: نه! تو حتما #شهید می شوی.
با همان لبخند گفت: اگر #شهید شوم ،پیروزم.
صدایی در سالن انتظار پیچید، مسافران پرواز ۵۷۰۶۲ #سوریه به درب شماره۸ مراجعه کنند.
#روایت_پدر_شهید
#شهید_مهدی_طهماسبی
#راز_پلاک_سوخته
💠 @pelak_sokhteh👈
♦️ یک هفته بعد از #شهادت_مهدی ، #شهید_عباس_دانشگر -جوانترین مدافع حرم آل الله -که همرزم #شهید_مهدی بود ؛ قرار بود #نحوه_شهادت_مهدی را برای پدرش شرح دهد.
🔸اما بعد از چهار روز همانند #مهدی با اصابت موشک تاو دشمن، به اصحاب آخرالزمانی سیدالشهدا (ع) پیوست و همچون #شهید_مهدی، کربلایی شد.
#روای_پدر_شهید_مهدی_طهماسبی🌺
#شهید_عباس_دانشگر
#شهید_مهدی_طهماسبی
#راز_پلاک_سوخته
💠 @pelak_sokhteh👈
✅ روایت #پدر_شهید از #شب_تولد_مهدی؛
♦️♢ پسری که #نذر امام زمان(عج) شد
➖ دل توی دلم نبود. در چنین شبی عقربه های ساعت 10 شب را نشان میداد.
و من منتظر بودم تا اولین فرزندم به دنیا بیاید. همچنان که نفس انتظار پا به پای دل شوره ام به شمارش افتاده بود ؛ خبر آوردند مشکلی هنگام #تولد_نوزاد بوجود آمده.
🔸 در آن لحظه دست روی دست #توسل به امام زمان (عج) گذاشتم و رفتم نمازخانه بیمارستان دو رکعت #نماز_حاجت خواندم.
🔸 حضرت حجت(اروحنا له فداه) را واسطه قرار دادم تا ازدرگاه خداوندطلب یاری وکمک نمایند و من هم نام نوزاد را بنام آقا امام زمان (عج)، مهدی و نذر ایشان کنم تا بشود #سرباز_امام_عصر(عج).
🔹ساعت به نیمه شب رسیده بود و همان طور که مشغول ذکر ودعا بودم خبر آوردند که مشکل برطرف شده و نوزاد صحیح و سالم به دنیا آمد .😊
➖ ۱۴ آبان سال ۱۳۶۲ اولین گل باغ زندگی ام #مهدی با توسل به امام عصر(اروحنا له فداه)درساعت ۱:۱۵بامدادبه دنیا آمد و حالا من به داشتن پسری مثل مهدی افتخار میکنم.
پسری که با #شهادتش مدال افتخاری برگردنم انداخت.
#تولدت_مبارک_مهدی_جان 🌸
#روایت_پدر_شهید
#شهید_مدافع_حرم_مهدی_طهماسبی
#راز_پلاک_سوخته
🍃🌺
💠 @pelak_sokhteh👈
〰〰〰〰〰〰〰〰
✅ روایت #پدر_شهید از #شب_تولد_مهدی؛
♦️♢ پسری که #نذر امام زمان(عج) شد
➖ دل توی دلم نبود. در چنین شبی عقربه های ساعت 10 شب را نشان میداد.
و من منتظر بودم تا اولین فرزندم به دنیا بیاید. همچنان که نفس انتظار پا به پای دل شوره ام به شمارش افتاده بود ؛ خبر آوردند مشکلی هنگام #تولد_نوزاد بوجود آمده.
🔸 در آن لحظه دست روی دست #توسل به امام زمان (عج) گذاشتم و رفتم نمازخانه بیمارستان دو رکعت #نماز_حاجت خواندم.
🔸 حضرت حجت(اروحنا له فداه) را واسطه قرار دادم تا ازدرگاه خداوندطلب یاری وکمک نمایند و من هم نام نوزاد را بنام آقا امام زمان (عج)، مهدی و نذر ایشان کنم تا بشود #سرباز_امام_عصر(عج).
🔹ساعت به نیمه شب رسیده بود و همان طور که مشغول ذکر ودعا بودم خبر آوردند که مشکل برطرف شده و نوزاد صحیح و سالم به دنیا آمد .😊
➖ 14 آبان سال 62 اولین گل باغ زندگی ام #مهدی با توسل به امام عصر(اروحنا له فداه)به دنیا آمد و حالا من به داشتن پسری مثل مهدی افتخار میکنم.
پسری که با #شهادتش مدال افتخاری برگردنم انداخت.
#تولدت_مبارک_مهدی_جان 🌸
#روایت_پدر_شهید
#شهیدمدافعحرممهدیطهماسبی
•┈┈••✾❀🍃🥀🍃❀✾••┈┈•
#عارفان_مجاهد #مدافع_حرم
#شهید_عشریه #شهید_طهماسبی
🌐 | www.aref-e-mojahed.ir
📧 | info@aref-e-mojahed.ir
✅ عضو شوید👇
🔗 | @arefanemojahed
✅ #آماده_ام....
♦️♢ پدر مرد جنگ بود و زندگی اش شده بود #جبهه!
موشک باران و بمباران هم در دوران جنگ، نُقلی بود برسر شهرها.
🔸پدر مشغول جنگ با دشمنی که سایه افکنده بود برسر مردمان شهر و پسر هم در خانه کمک دست مادر.
مرد کوچکی که مادر هر وقت میخواهد از شیرین زبانی اش بگوید با لبخندی می گوید #مهدی بچه پرشر و شوری بود.
🔸پسری که یک روز صبح زود از خواب بیدار می شود تا می بیند پدر پوتینش را بسته و راهی #پادگان است ، خیلی سریع #چکمه_قرمزش را می پوشد و می گوید برویم من آماده ام❗️
➖ انگار از همان بچگی برای رفتن و جنگیدن آماده بود.
#راز_پلاک_سوخته
#شهید_مدافع_حرم_مهدی_طهماسبی
🍃🌺
💠 @pelak_sokhteh👈
ما از آتش خاطرات خوبی نداریم
🔥💔😔😭💔🔥
همرزمان شهید میگویند آن روزمهدی درحال خودش بود ودائم به دوردست خیره میشد ومیگفت من امروزشهیدمیشوم درآن لحظات چه می دیدخدامیداند!
برای اینکه ازآن حال وهواخارج شود،فرمانده #مهدی رابه خط فرستاد.
دقایقی بعدخبر رسیدکه ماشینی مورد اصابت2 #موشک_تاو شده است
#مهدی بین در و دیوار مانند مادرمان زهرا سوخت و نارنجکهایی که به پهلویش هم بود منفجر شد .
ای جانم #مهدی!😭😭 چه گذشت میان تو وحضرت زهرا(س) خوشا بحالت میدانم بالای سر تو زینب کبری (س) با مادرش آمد...
#شهید_مدافع_حرم_
مهدی_طهماسبی
@pelak_sokhteh
« #دیدار_آخر »
♦️دستم را حلقه کردم دور گردنش، پیشانی اش را بوسیدم خیره شدم به چشمانش و گفتم : ان شاء الله این دفعه هم به سلامت می روی و به سلامت برمی گردی.
سرش را پایین انداخت و چیزی نگفت.
دختر کوچکی که در چند قدمی ما روی صندلی نشسته بود، آمد جلو و روبروی ما ایستاد.
اشاره کرد به #مهدی و گفت: تو #شهید می شوی❗️
انگار دخترک حرف دلش را زده بود، لبخندی زد و گفت: ان شاء الله پیروز بر می گردم.
دخترک دوباره گفت: نه! تو حتما #شهید می شوی.
با همان لبخند گفت: اگر #شهید شوم ،پیروزم.
صدایی در سالن انتظار پیچید، مسافران پرواز ۵۷۰۶۲ #سوریه به درب شماره۸ مراجعه کنند.
#روایت_پدر_شهید
#شهید_مهدی_طهماسبی
#راز_پلاک_سوخته
💠 @pelak_sokhteh👈
✅ علاقه ویژه #مهدی به #حضرت_زهرا(س)🍂
♦️♢ #مهدی بخاطر علاقه ویژه ای که به حضرت زهرا سلام الله علیها داشت.
گریه های #مهدی برای مادر پهلوشکسته عجیب جگرسوز بود و پر از حرارت.
#شهید_طهماسبی دوست داشت خدا فرزند دختری به او عطا کند تا اسمش را #زهرا بگذارد.
👈 #پی_نوشت:
➖ می گویند هر کدام از شهداء را مقامی است که با آن برانگیخته می شوند؛ یکی را مقام #حضرت_قاسم میدهند و " اربا اربا" می شود و دیگری #دل_سوخته_حضرت زهرا(س) می شود و نشان از #سینه_سوخته بی بی دو عالم را در روز حشر با خود به همراه دارد.
از دلسوخته اهل بیت جز سوختن برای اهل بیت انتظاری نیست❗️
▪️ #مهدی، زهرایی زندگی کرد و زهرایی #شهید شد.
🔻🔻
#راز_پلاک_سوخته
#شهید_مدافع_حرم_مهدی_طهماسبی
#پیکر_سوخته
🔸🌺🔹
💠 @pelak_sokhteh👈
➖〰〰〰〰〰〰➖
✅ علاقه ویژه #مهدی به #حضرت_زهرا(س)🍂
♦️♢ #مهدی بخاطر علاقه ویژه ای که به حضرت زهرا سلام الله علیها داشت.
گریه های #مهدی برای مادر پهلوشکسته عجیب جگرسوز بود و پر از حرارت.
#شهید_طهماسبی دوست داشت خدا فرزند دختری به او عطا کند تا اسمش را #زهرا بگذارد.
👈 #پی_نوشت:
➖ می گویند هر کدام از شهداء را مقامی است که با آن برانگیخته می شوند؛ یکی را مقام #حضرت_قاسم میدهند و " اربا اربا" می شود و دیگری #دل_سوخته_حضرت زهرا(س) می شود و نشان از #سینه_سوخته بی بی دو عالم را در روز حشر با خود به همراه دارد.
از دلسوخته اهل بیت جز سوختن برای اهل بیت انتظاری نیست❗️
▪️ #مهدی، زهرایی زندگی کرد و زهرایی #شهید شد.
🔻🔻
#راز_پلاک_سوخته
#شهید_مدافع_حرم_مهدی_طهماسبی
#پیکر_سوخته
🔸🌺🔹
💠 @pelak_sokhteh👈
➖〰〰〰〰〰〰➖