✅ روایت #پدر_شهید از #شب_تولد_مهدی؛
♦️♢ پسری که #نذر امام زمان(عج) شد
➖ دل توی دلم نبود. در چنین شبی عقربه های ساعت 10 شب را نشان میداد.
و من منتظر بودم تا اولین فرزندم به دنیا بیاید. همچنان که نفس انتظار پا به پای دل شوره ام به شمارش افتاده بود ؛ خبر آوردند مشکلی هنگام #تولد_نوزاد بوجود آمده.
🔸 در آن لحظه دست روی دست #توسل به امام زمان (عج) گذاشتم و رفتم نمازخانه بیمارستان دو رکعت #نماز_حاجت خواندم.
🔸 حضرت حجت(اروحنا له فداه) را واسطه قرار دادم تا ازدرگاه خداوندطلب یاری وکمک نمایند و من هم نام نوزاد را بنام آقا امام زمان (عج)، مهدی و نذر ایشان کنم تا بشود #سرباز_امام_عصر(عج).
🔹ساعت به نیمه شب رسیده بود و همان طور که مشغول ذکر ودعا بودم خبر آوردند که مشکل برطرف شده و نوزاد صحیح و سالم به دنیا آمد .😊
➖ 14 آبان سال 62 اولین گل باغ زندگی ام #مهدی با توسل به امام عصر(اروحنا له فداه)به دنیا آمد و حالا من به داشتن پسری مثل مهدی افتخار میکنم.
پسری که با #شهادتش مدال افتخاری برگردنم انداخت.
#تولدت_مبارک_مهدی_جان 🌸
#روایت_پدر_شهید
#شهید_مدافع_حرم_مهدی_طهماسبی
#راز_پلاک_سوخته
🍃🌺
💠 @pelak_sokhteh👈
〰〰〰〰〰〰〰〰
✅ شوخی طبعی به #سبک_شهدا😄☝️
♦️♢ ماجرای #سر_تراشیده_شهید_مهدی 🍂
💠 شیطنت های #سید_مصطفی زبان زد دوستان بود، معمولا پاتوق او و دوستانش اتاق فرهنگی بود. موقع امتحانات ترم و اکثر دانشجوها مشغول درس خواندن بودند. ولی سید از خوابگاه خود به محل استراحت #شهید_مهدی رفته بود و با تعدادی از دوستان دست به یکی کرد تا به زور موهای #مهدی را از ته بتراشد.
مهدی پسر باظرفیتی بود
بیچاره مهدی...😄
🔸من و تعدادی دیگر از همکلاسی ها در خوابگاه مشغول درس خواندن بودیم که ناگهان #سید_مصطفی با همان لهجه شیرین ساروقی اش و در حالی که دستان #آقا_مهدی در دستش بود، خنده کنان وارد شدند و بساط درس خواندن تعطیل شد، آن زمان که فقط من دوربین دیجیتالی داشتم عکسی به یادگار ثبت کردم و این تنها عکس #شهید_مهدی بود که در 13 تیرماه سال 84 با دوربین من گرفته شد.
🔹حالا بعد از آن سال ها وقتی خبر #شهادت_مهدی را شنیدم همین عکس که #سرش_با_زور_تراشیده و لب خندان در کنار سید مصطفی دست دردست هم ایستاده بودند؛ میان هزاران عکس دیگر در ذهنم نقش بست .
➖دو شهید کنار هم در یک قاب ، #شهید_سید_مصطفی_محمدی که در 3 فروردین 85 در منطقه اروند کنار با لباس خادم الشهداِء به فیض شهادت رسید و #شهید_مهدی_طهماسبی در 16 خرداد 95 درلباس مدافعان حرم به فیض شهادت نائل آمد.
▪️ بارها به دوستان گفته ام سید مصطفی هم مثل آقا مهدی اگر آن روز نرفته بود الان با مهدی در سوریه پر میکشید. هرچند که امروز هر دو کربلایی شدند و روزی خور نزد خدای متعال.
#شهید_مدافع_حرم_مهدی_طهماسبی
#تولدت_مبارک_مهدی_جان 🌸
#راز_پلاک_سوخته
#خاطره
🍃🌺
💠 @pelak_sokhteh👈
✅ دعای مستجاب #شهید_مهدی🍂
♦️♢ چهارشنبه بود و وقت اذان صبح برای #نماز بيدار شدم.
وضو گرفتم و با #سجاده_شهید_مهدی نماز خواندم .
🔸به یاد سال گذشته افتادم که به مهدی زنگ زده بودم و گفتم مهدی جان سر نماز برای من دعای ویژه بکن.🙏
و #شهید_مهدی با خنده گفته بود، اگر دعایم میگرفت برای خودم دعا می کردم .
🔸به ياد اين موضوع که افتادم گریه امانم نداد.
به #مهدي گفتم؛ بي معرفت ديدي دعایت گرفت و به آرزویت رسيدي️
🔸حالا نوبت من است كه برايم دعا كني.
همان روز هنوز اذان ظهر را نگفته بودند ، توی خیابان بودم که تلفن زنگ زد و مشكلي كه داشتم حل شد .
🔸از اینکه شهید مهدی برایم دعا کرده بود تا مشکلم حل شود، زدم زیر گریه و گفتم #آقا_مهدی معرفت تو قبلا به ما ثابت شده بود.
#خاطره
#شهید_مدافع_حرم_مهدی_طهماسبی
#راز_پلاک_سوخته
🍃🌺
💠 @pelak_sokhteh👈
✅ #مهدی خیال همه را در #داوری راحت می کرد🍂
♦️♢ زمانی که #مسابقات_فوتسال برگزار می شد از جشنواره های ورزشی دانشجویی، پایوری، سربازی، بازی های نیمه نهایی تا فینال همه این مسابقات را به آقا #مهدی زنگ میزدیم که برای #داوری بیاید.
🔸 یکبار جواب منفی از او برای نیامدن در داوری نشنیدیم. در حالی که هیچ #منفعت_مالی یا پاداشی هم در کار نبود. اما خیالمان از #داوری_فینال ها راحت بود.
#داوری_فوتبال
#شهید_مدافع_حرم_مهدی_طهماسبی
#راز_پلاک_سوخته
🍃🌺
💠 @pelak_sokhteh👈
✅ هر روز باید تمرین کرد #دل_کندن از زندگی را...🍂
♦️♢ لحظه آخر خداحافظی پدر منتظر بود تا #مهدی بیاید.
در آسانسور باز بود و پدر همچنان منتظر...
مهدی سه بار رفت و آمد تا حسین فرزند کوچکش را ببیند.
پدر هم میگفت مهدی زودتر بیا تا دیرت نشود.
🔸مهدی بار سوم آمد...😔
انگار با همین چندبار رفتن و برگشتن داشت #تمرین_دل_کندن می کرد، و چه مظلومانه دل از تعلقات برداشت و پر کشید.
#شهید_مدافع_حرم_مهدی_طهماسبی
#راز_پلاک_سوخته
🍃🌺
💠 @pelak_sokhteh👈
✅ #مهدی_خوش_اخلاق_بود
🔸 طلبه حوزه است وقتی از او درباره برادر شهیدش #مهدی میپرسی با لبخند جواب میدهد که من و مهدی 11 سال با هم فاصله سنی داریم .
طبعاً همین فاصله سنی باعث #اختلاف_سلیقه می شود.
🔹 اما بعد از آنکه کمی بزرگتر شدم و رفتم به حوزه ؛ دیگر اختلاف هایمان جایش را به احترام داد.
#مهدی برایش سن و سال مهم نبود آنچه باعث می شد برایم سجاده پهن کند، بعنوان #پیشنماز به من اقتدا کند، #ایمان_و_اعتقاد بود.
🔹برادر کوچک همیشه آرزو می کرد کاش مثل #مهدی بودم، آخر مهدی #خوش_اخلاق بود و دلش می خواست مثل او آنقدر خوش خُلق باشد تا دل جمعی را با رفتارش شاد کند.
#شهید_مدافع_حرم_مهدی_طهماسبی
#خوش_رفتاری_مهدی
#راز_پلاک_سوخته
🍃🌺
💠 @pelak_sokhteh👈
✅ #آماده_ام....
♦️♢ پدر مرد جنگ بود و زندگی اش شده بود #جبهه!
موشک باران و بمباران هم در دوران جنگ، نُقلی بود برسر شهرها.
🔸پدر مشغول جنگ با دشمنی که سایه افکنده بود برسر مردمان شهر و پسر هم در خانه کمک دست مادر.
مرد کوچکی که مادر هر وقت میخواهد از شیرین زبانی اش بگوید با لبخندی می گوید #مهدی بچه پرشر و شوری بود.
🔸پسری که یک روز صبح زود از خواب بیدار می شود تا می بیند پدر پوتینش را بسته و راهی #پادگان است ، خیلی سریع #چکمه_قرمزش را می پوشد و می گوید برویم من آماده ام❗️
➖ انگار از همان بچگی برای رفتن و جنگیدن آماده بود.
#راز_پلاک_سوخته
#شهید_مدافع_حرم_مهدی_طهماسبی
🍃🌺
💠 @pelak_sokhteh👈
♦️♢ هر دو شهیدند، هم اسم شان #مهدی است و هم راه و رسم شان .
آن یکی #فرمانده بود و این یکی #مربی، و هر دو تابع محض #ولایت_مطلقه_فقیه.
🔸آن یکی سرباز امام خمینی(ره) بود و در راه دفاع از انقلاب و اسلام و برای حفظ وجب به وجب خاک این وطن ، پیکرش در کرانه دجله با آتش دشمن سوخت و برنگشت.
🔹این یکی هم سرباز امام خامنه ای(حفظه الله) بود که در دفاع از انقلاب و اسلام و برای حفظ خاک وطن و #حریم_حرم پیکرش در صحرای شام با آتش دشمن سوخت و جز #پلاک از او چیزی باقی نماند.
🔸اینجاست که رهبر انقلاب جوانان امروز را هم ردیف جوانان دوران دفاع مقدس برمیشمارند و می فرمایند:
《جوانهای مؤمنِ امروز ما و كسانی كه دل در گرو انقلاب دارند، كه نه امام را دیدند، نه انقلاب را درك كردند، نه دوران دفاع مقدس را دیدند، انگیزهشان، همتشان از جوانهای دورهی دفاع مقدس بیشتر نباشد، كمتر نیست؛ این را بنده از روی علم و اطلاع عرض میكنم؛ تحلیل و حدس نیست.》🌸
#شهید_مدافع_حرم_مهدی_طهماسبی
#شهید_مهدی_باکری
#راز_پلاک_سوخته
🍃🌺
💠 @pelak_sokhteh👈
《راز پلاک سوخته》
🌸شهید من #مهدی جان....
💚شما کسی هستی که هر موقع دلم گرفت،دلگیر و خسته شده ام
صبورانه و بی منت نشستی پای درد دلم
و بعد آرامشی از جنس خدایی نشاندی کنج قلبِ شکسته ام....
😔طولانی میشوند روزها وقتی به انتظار دیدارت مینشینم
🌸گلزار
🌻حرم
😔تنها پناهگاه من میشود...
😢اشک چشم هایم وقتی به خانه ابدیت نگاه میکنند نمیدانم از چیست..
از دلتنگی...
یا شاید هم....
از شرمندگی.......
😔شرمندگی از اینکه باعث شرمندگیت میشوم...
و گاهی فکر میکنم با تمام بی لیاقتی چقدر خوشبختم که شهیدی انتخابم کرده برای رنگ و بوی شهدایی گرفتن...
😔عکست را که نگاه میکنم
حس میکنم چشم هایت چه حرف ها که با من ندارند...
🙂وقتی ازت کمک میخواهم و دستم را میگیری و میرسانی بخدا پر از حس خوش آرامش میشوم...
🌸برادر شهیدم این روزها بیشتر از هر زمانی دلم خدا میخواهد..
دعا کن برای قلب گنه کار و سیاهم....
🌷مبادا رهایم کنی که رهایی شما از من یعنی اوج فاصله گرفتن از خدای عزیزی که شما شهدا از بهترین بندگانش هستید...
کاش من هم برسم به شما
کاش مثل شما برسم بخدا
کاش من هم شهید شوم....
#شهید_مهدی_طهماسبی
@pelak_sokhteh
🌷 #شهید_مهدی_زین_الدین
🍃ولادت : ۱۳۳۸ - تهران
🍂شهادت : ۶۳/۸/۲۷ - سردشت
🍁آرامگاه : قم - گلزار شهدای علی ابن جعفر
🌸وقتی رسیدیم دزفول و وسایلمان را جابه جا كردیم، گفت «می روم #سوسنگرد
🌺گفتم منو نمی بری اون جلوها رو ببینم؟
🌼گفت: اگه دلتون خواست، با ماشین های بین راهی بیایید. این ماشین مال #بیت_المال هست.
🔰سالروز شهادت شهیدان #مهدی و #مجید زین الدین گرامی باد.
@pelak_sokhteh
《راز پلاک سوخته》
ما از آتش خاطرات خوبی نداریم
🔥💔😔😭💔🔥
همرزمان شهید میگویند آن روزمهدی درحال خودش بود ودائم به دوردست خیره میشد ومیگفت من امروزشهیدمیشوم درآن لحظات چه می دیدخدامیداند!
برای اینکه ازآن حال وهواخارج شود،فرمانده #مهدی رابه خط فرستاد.
دقایقی بعدخبر رسیدکه ماشینی مورد اصابت2 #موشک_تاو شده است
#مهدی بین در و دیوار مانند مادرمان زهرا سوخت و نارنجکهایی که به پهلویش هم بود منفجر شد .
ای جانم #مهدی!😭😭 چه گذشت میان تو وحضرت زهرا(س) خوشا بحالت میدانم بالای سر تو زینب کبری (س) با مادرش آمد...
#شهید_مدافع_حرم_مهدی_طهماسبی
@pelak_sokhteh