eitaa logo
《راز پلاک سوخته》
130 دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
1.8هزار ویدیو
68 فایل
■کانال #راز_پلاک_سوخته صحیفه #شهید_مدافع_حرم_مهدی_طهماسبی است برگرفته از خاطرات،سبک زندگی و... فرهنگنامه ای از #مربی_شهید که در آسمان دمشق،مشق شهادت کرد ودر دفاع از حریم آل الله #پیکرش_سوخت و با #پلاکی_سوخته برگشت.
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️♢ همیشه با بود و ترک نمی شد. حافظ چند جز قران بود. کمک به مستضعفان می کرد ، به عشایر ایزه خوزستان کمک می کرد و در اختیار می گذاشت. 🔸 خیلی روی بحث حساس بود، ازسال اول دانشگاه که دانشجوی دانشکده افسری سپاه شد خودش خمسش را می پرداخت. 🔹 در خیلی از روزهای سال برای مهار نفس، بود. در اوان کودکی با اینکه هنوزبه سن تکلیف نرسیده بود،نماز و روزه اش ترک نمی شد. 🍃🌺🍃 💠 @pelak_sokhteh👈 〰〰〰〰〰〰〰〰
✅ شوخی طبعی به 😄☝️ ♦️♢ ماجرای 🍂 💠 شیطنت های زبان زد دوستان بود، معمولا پاتوق او و دوستانش اتاق فرهنگی بود. موقع امتحانات ترم و اکثر دانشجوها مشغول درس خواندن بودند. ولی سید از خوابگاه خود به محل استراحت رفته بود و با تعدادی از دوستان دست به یکی کرد تا به زور موهای را از ته بتراشد. مهدی پسر باظرفیتی بود بیچاره مهدی...😄 🔸من و تعدادی دیگر از همکلاسی ها در خوابگاه مشغول درس خواندن بودیم که ناگهان با همان لهجه شیرین ساروقی اش و در حالی که دستان در دستش بود، خنده کنان وارد شدند و بساط درس خواندن تعطیل شد، آن زمان که فقط من دوربین دیجیتالی داشتم عکسی به یادگار ثبت کردم و این تنها عکس بود که در 13 تیرماه سال 84 با دوربین من گرفته شد. 🔹حالا بعد از آن سال ها وقتی خبر را شنیدم همین عکس که و لب خندان در کنار سید مصطفی دست دردست هم ایستاده بودند؛ میان هزاران عکس دیگر در ذهنم نقش بست . ➖دو شهید کنار هم در یک قاب ، که در 3 فروردین 85 در منطقه اروند کنار با لباس خادم الشهداِء به فیض شهادت رسید و در 16 خرداد 95 درلباس مدافعان حرم به فیض شهادت نائل آمد. ▪️ بارها به دوستان گفته ام سید مصطفی هم مثل آقا مهدی اگر آن روز نرفته بود الان با مهدی در سوریه پر میکشید. هرچند که امروز هر دو کربلایی شدند و روزی خور نزد خدای متعال. 🌸 🍃🌺 💠 @pelak_sokhteh👈
✅ دعای مستجاب 🍂 ♦️♢ چهارشنبه بود و وقت اذان صبح برای بيدار شدم. وضو گرفتم و با نماز خواندم . 🔸به یاد سال گذشته افتادم که به مهدی زنگ زده بودم و گفتم مهدی جان سر نماز برای من دعای ویژه بکن.🙏 و با خنده گفته بود، اگر دعایم میگرفت برای خودم دعا می کردم . 🔸به ياد اين موضوع که افتادم گریه امانم نداد. به گفتم؛ بي معرفت ديدي دعایت گرفت و به آرزویت رسيدي️ 🔸حالا نوبت من است كه برايم دعا كني. همان روز هنوز اذان ظهر را نگفته بودند ، توی خیابان بودم که تلفن زنگ زد و مشكلي كه داشتم حل شد . 🔸از اینکه شهید مهدی برایم دعا کرده بود تا مشکلم حل شود، زدم زیر گریه و گفتم معرفت تو قبلا به ما ثابت شده بود. 🍃🌺 💠 @pelak_sokhteh👈