eitaa logo
《راز پلاک سوخته》
131 دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
2.7هزار ویدیو
89 فایل
■کانال #راز_پلاک_سوخته صحیفه #شهید_مدافع_حرم_مهدی_طهماسبی است برگرفته از خاطرات،سبک زندگی و... فرهنگنامه ای از #مربی_شهید که در آسمان دمشق،مشق شهادت کرد ودر دفاع از حریم آل الله #پیکرش_سوخت و با #پلاکی_سوخته برگشت.
مشاهده در ایتا
دانلود
《پسر پای کلاس جنگ پدر》 ♦️ در زمان جنگ هنگامی در _محلاتی مربی و انفجارات بودم،مدام اول صبح بیدار می شد و چکمه های قرمز رنگ خود رابه پایش می کرد و می گفت من هم میخواهم باشما به بیایم و آن زمان هم وسایل آموزشی ها وچاشنی ها وماسوره ها بکلی جنگی بودند، جلوی صف کلاس می نشست وبا دقت مطالب را گوش میداد،اوعلاقه عجیبی به رزمندگان و خصوصا نیروهای داشت. 🔹🔸🔹 💠 @pelak_sokhteh👈
.... ♦️♢ پدر مرد جنگ بود و زندگی اش شده بود ! موشک باران و بمباران هم در دوران جنگ، نُقلی بود برسر شهرها. 🔸پدر مشغول جنگ با دشمنی که سایه افکنده بود برسر مردمان شهر و پسر هم در خانه کمک دست مادر. مرد کوچکی که مادر هر وقت میخواهد از شیرین زبانی اش بگوید با لبخندی می گوید بچه پرشر و شوری بود. 🔸پسری که یک روز صبح زود از خواب بیدار می شود تا می بیند پدر پوتینش را بسته و راهی است ، خیلی سریع را می پوشد و می گوید برویم من آماده ام❗️ ➖ انگار از همان بچگی برای رفتن و جنگیدن آماده بود. 🍃🌺 💠 @pelak_sokhteh👈
《راز پلاک سوخته》
مجموعه رفتارهاش نشون می داد که انسان خودساخته ایه.! وقتی شهید گمنامی رو برای تدفین به می آوردند از تابوت جدا نمیشد.! می دوید و کار می کرد. خلوت که میشد می نشست به نجوای با شهید و عقده های دلش رو باز می کرد رفتاهاش رو زیر نظر داشتم حالاتش برام بود و آموزنده . توی کارهاش که دقت می کردم حق داشتم بهش بگم تو شهید می شی😌 این حرفم رو که می شنید، هر بار میخندید و متواضعانه می گفت : من کجا و کجا؟ من و شهادت دو واژه بیگانه از همیم.! @pelak_sokhteh
.... ♦️♢ پدر مرد جنگ بود و زندگی اش شده بود ! موشک باران و بمباران هم در دوران جنگ، نُقلی بود برسر شهرها. 🔸پدر مشغول جنگ با دشمنی که سایه افکنده بود برسر مردمان شهر و پسر هم در خانه کمک دست مادر. مرد کوچکی که مادر هر وقت میخواهد از شیرین زبانی اش بگوید با لبخندی می گوید بچه پرشر و شوری بود. 🔸پسری که یک روز صبح زود از خواب بیدار می شود تا می بیند پدر پوتینش را بسته و راهی است ، خیلی سریع را می پوشد و می گوید برویم من آماده ام❗️ ➖ انگار از همان بچگی برای رفتن و جنگیدن آماده بود. 🍃🌺 💠 @pelak_sokhteh👈
《پسر پای کلاس جنگ پدر》 ♦️ در زمان جنگ هنگامی در _محلاتی مربی و انفجارات بودم،مدام اول صبح بیدار می شد و چکمه های قرمز رنگ خود رابه پایش می کرد و می گفت من هم میخواهم باشما به بیایم و آن زمان هم وسایل آموزشی ها وچاشنی ها وماسوره ها بکلی جنگی بودند، جلوی صف کلاس می نشست وبا دقت مطالب را گوش میداد،اوعلاقه عجیبی به رزمندگان و خصوصا نیروهای داشت. 🔹🔸🔹 💠 @pelak_sokhteh👈