eitaa logo
《راز پلاک سوخته》
130 دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.8هزار ویدیو
68 فایل
■کانال #راز_پلاک_سوخته صحیفه #شهید_مدافع_حرم_مهدی_طهماسبی است برگرفته از خاطرات،سبک زندگی و... فرهنگنامه ای از #مربی_شهید که در آسمان دمشق،مشق شهادت کرد ودر دفاع از حریم آل الله #پیکرش_سوخت و با #پلاکی_سوخته برگشت.
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️♢ زائر غربت پر از غبار زائر هق هق های درهم شکسته و ساکت بقیع آن هنگام که بقعه ای از اشک را در بقیع با خود آوردی صدای گریه غریبانه آن یار را در بقاع بهشت را هم شنیدی⁉️ 🔸رازهای سربه مُهر کوچه و چاه، درب نیم سوخته و را هم دیدی؟ ؛ وقتی که سر بر پنجره های غربت بقیع گذاشتی و بیاد افتادی ؛چه نجوا کردی⁉️ 🔹وقتی دانه های صبر را با استخوانی در گلو برخاک گرم بقیع به رشته تسبیح در آوردی آیا رد آن پای برهنه ای که هر شب برای دیدار قبری بی نشان کوچه های غریب را می گذشت ، هم دیدی⁉️ ، تو از آن روز که بی شمع و چراغ شدی ، ... که می خواستی برای این غربت ، شمع شوی و بسوزی تا هر که تو را دید بیاد جگر های پاره شده و بگرید.😭 🍃🌺 🏴 @pelak_sokhteh👈
...🍂 ♦️♢ شعر می گفت، می کرد. دلش نمی خواست شعرهایی که برای مداحی یا برای اهل بیت(ع) می سراید به نام خودش خوانده شود. 🔸بارها به او می گفتند این اشعار زمینه خوبی برای چاپ یک کتاب اشعار آیینی می تواند باشد؛ اما او دلش میخواست شعری که برای اهلبیت(ع) میسراید در باشد. او می دانست همه اجرها در است و دلش میخواست _گمنام_باشد. 🍃🌺 💠 @pelak_sokhteh👈
♦️♢ از بس بود، از خدا خواست تا پیکرش هم در باشد. 🔸پیکری که هنوز بعد از چندین ماه برنگشت و در ماند. که رمز شهادت را در با نفس دید و در این نبرد پوزه شیطان را به خاک مالید. 🍃🌺 💠 @pelak_sokhteh👈
♦️♢ برای خانه و‌اهل خانه اش نگران نبود همانطور که در گفته بود ، اما در آخر یک نگرانی را روی کاغذ می آورد . 🔸 که دشمنان ولایت را دشمنان خدا می داند در آخرین وصیتش تاکید می کند؛ ➖ « مواظب باشید با حرکات و رفتارتان نشویم .زیرا دشمن اصلی ما یعنی و (آل یهود) هستند.» 🍃🌺 💠 @pelak_sokhteh👈
🔸 طلبه حوزه است وقتی از او درباره برادر شهیدش میپرسی با لبخند جواب میدهد که من و مهدی 11 سال با هم فاصله سنی داریم . طبعاً همین فاصله سنی باعث می شود. 🔹 اما بعد از آنکه کمی بزرگتر شدم و رفتم به حوزه ؛ دیگر اختلاف هایمان جایش را به احترام داد. برایش سن و سال مهم نبود آنچه باعث می شد برایم سجاده پهن کند، بعنوان به من اقتدا کند، بود. 🔹برادر کوچک همیشه آرزو می کرد کاش مثل بودم، آخر مهدی بود و دلش می خواست مثل او آنقدر خوش خُلق باشد تا دل جمعی را با رفتارش شاد کند. 🍃🌺 💠 @pelak_sokhteh👈
.... ♦️♢ پدر مرد جنگ بود و زندگی اش شده بود ! موشک باران و بمباران هم در دوران جنگ، نُقلی بود برسر شهرها. 🔸پدر مشغول جنگ با دشمنی که سایه افکنده بود برسر مردمان شهر و پسر هم در خانه کمک دست مادر. مرد کوچکی که مادر هر وقت میخواهد از شیرین زبانی اش بگوید با لبخندی می گوید بچه پرشر و شوری بود. 🔸پسری که یک روز صبح زود از خواب بیدار می شود تا می بیند پدر پوتینش را بسته و راهی است ، خیلی سریع را می پوشد و می گوید برویم من آماده ام❗️ ➖ انگار از همان بچگی برای رفتن و جنگیدن آماده بود. 🍃🌺 💠 @pelak_sokhteh👈