eitaa logo
پلاک ایران | غیرمحرمانه قم
2.1هزار دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
3.6هزار ویدیو
83 فایل
پایگاه خبری پلاک ایران با مدیریت حسین افسر خبرنگار استان قم💁‍♂️ 👈اینجا با اخبار مهم و جامع ایران همراه باشید @pelak_iran ادمین تبلیغات: @pelak_iran
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ 🖋به نام خداوند مهر آفرین ... 📕داستان 🔍 🔶 محمد با من و من صحبت کرد : مادر من ... شما تاج سر منید ، میدونید چقدر دوستتون دارم ... تو این قضیه هم اگه قصه رو نمیدونستم حتما حالم بد میشد ولی حالا که از کل داستان باخبرم چطور میتونم خودخواه باشم . اینم مبارزه با نفس منه دیگه ،خودتون یادم دادید ... میدونید که نفسم به آقا سید بنده ... هرچی دارم بعد از شما و بابا از ایشون دارم . اصلا یه جورایی سید پدر روح و معنویت منه ، مکثی کرد و با لبخند ادامه داد : پس من با کلیت ماجرا مخالفتی ندارم . بقیه اش رو هم به خودتون می‌سپارم . اگه خدا خواست و اتفاق افتاد ... مبارکه ...مهدا و هدا با من ... 🔵 عمه فاطمه هم سریع گفت : راحله و بچه هاش هم با من ... لبخندی زدم و به صندلی تکیه دادم . هم اشک شوق داشتم بابت وجود این دو فرشته در زندگیم ، هم اشک حسرت برای اتفاقی که میدانستم که نمی‌شد . ممنونم از هر دو عزیز ... 🔴 عمه فاطمه ! خوبی رو در حقم تموم کردید . محمدم ! بهت افتخار میکنم که اینهمه بزرگ هستی ... تو کی این همه عاقل شدی آخه ؟؟ بریم بخوابیم ... بهتره همین جا این حرف بمونه ..‌. اگه منو قبول دارید دیگه پیگیری نکنید لطفا ... 🟢 هر دو عزیزم بعد از صحبت‌ها کلی سبک شده بودند . حال محمدم خیلی بهتر شد و وقت بازگشت از روستا خودش پشت فرمان نشست و از خاطرات ماموریتها برایمان تعریف کرد . در بین خاطراتش قهرمانی بود به نام آقا سید که محمد مریدش بود . بزرگی بود به نام سردار سلیمانی که محمد سربازش بود . و رهبری که مقتدایش بود . ⚪️ من عقب نشسته بودم و کیف می کردم از این همه خاطرات قشنگ ... بین راه گوشی را دستم گرفتم . قصد کردم که بروم پی وی مرتضی ... دیدم پیام گذاشته . سلام باید ببینمت... ببینمت ... بازم فرد شده بودم ... 🔸 زدم روی عکس پروفایلش با لباس مشکی وسط بین الحرمین تصویر از جلو گرفته شده بود ،عکسش را زوم کردم . چشم‌های سبزش کلی حرف داشت . 🔻 سلام کی و کجا ؟ ...