eitaa logo
🇵🇸مجموعه حضرت قائم آل محمد(عج)🇵🇸
231 دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
380 ویدیو
38 فایل
کانال های رسمی مسجدوپایگاه بسیج حضرت قائم آل محمد(عج)درایتااینستاگرام وتلگرام 🌐مجموعه پایگاه: @pghaemh2b_kashan 🌐هیئت قائمیون: @Ghaemionkashan 🌐یه پلاک: @yepelak_kashan 🌐قرارگاه جهادی حضرت قائم(عج) @gharargahghaem 🌐کانون‌ملافتح‌الله @Molla_Fathoallah
مشاهده در ایتا
دانلود
وظیفه ما در تربیت 🍁قال الصادقُ -عليه السلام: 🍁بادِروا اَحْداثَكُمْ بالحَديثِ قَبلَ اَنْ يَسْبِقَكُم إلَيْهِم ُ الْمُرجِئَةُ» 🌿امام صادق عليه السلام فرمودند: اسلامي را به نوجوانان خود بياموزيد و در انجام اين وظيفه ي ،تسريع نماييد پيش از آنكه مخالفين گمراه ،بر شما پيشي گيرند و سخنان نادرست خويش را در ضمير پاك آنان جاي دهند و گمراهشان سازند. «كافي جلد ٦ ،صفحه ٤٧»
مجاهد فرهنگی مجاهد باشید تا شهید شوید! بسیاری از ما خوب می دانیم که در عصر کنونی ، جهاد فرهنگی کار بسیار سخت و طاقت فرسایی است شاید سخت تر از جهاد نظامی. اما این را هم خوب میدانیم که در حال جنگ هستیم ، جنگی که دیگر در ان خبری از فشنگ نیست ، در جنگی هستیم که اگر بخواهند کسی را کنند ، او را نا امید می‌کنند، جنگی که دیگر دشمن مقابلت نیست... نا امیدی در لحظه ی کنونی یک تاکتیک جنگی است، تاکتیکی که دشمن آن را به خوبی اجرا می‌کند، به نظر من جریان نفوذ نیز از همین جا تاثیر میگیرد. قصه ی مختص سیاست یا دولت نیست ، نفوذ در همه جا رخ میدهد‌. و به نظر من الان نفوذ در مساجد بیشتر از سیاست اتفاق می افتد. مثال میزنم که شاید خیلی از فعالان مسجدی با آن مواجه بوده اند. عده ای جوان که احساس و دغدغه ی کار فرهنگی داشتند در دور هم جمع شدند و مجموعه ای تشکیل دادند و شروع به فعالیت کردند. مدتی بعد از سوی هیئت امنای مسجد اذیت شدند و هیئت امنا آن هارا نه تنها همراهی نمیکرد ، بلکه در مقابل آن ها ایستادگی میکرد. جوانان که دیگر به جوش آمده بودند تصمیم به ..... ادامه ی داستان بالا ، با تصورات و تفکرات دینی شما کامل میشود. اگر باشید تصمیم به جهاد گرفته و در هر صورتی از کار فرهنگی خود دست بر نمیدارید چرا که جنگ را احساس کردید و نمیتوانید یک جا بنشینید ، چرا که که فرمانده کل قوا ، شمارا افسر جنگ نرم خوانده و روی شما حساب باز کرده ، اما روی دیگر داستان اینگونه به پایان میرسد که جمع شما از هم متلاشی شده و دیگر تصمیم میگیرید کار فرهنگی نکنید... شما از کدام دسته اید؟! هر چه ریشه ی تفکراتی خویش را در تالیفات رشد داده باشید ، در مقابل هجمه ی دشمن واکنشی سخت نشان خواهید داد. به یاد داشته باشید شما یک مجاهد هستید. مجاهد وقت کم می آورد ولی خسته نمیشود. بسیاری تصور میکنند در کار فرهنگی باید حلوا خیرات کرد یا .... آن ها درک نکرده اند که در حال مبارزه هستند ، در حال جهاد هستند. اگر کسی کمی احساس وظیفه کرد مطمئن باشد دیگر برای خوابش هم برنامه دارد. اگر کسی داشت و مسیر حرکتش با اهل بیت هم مسیر بود ، دیگر به زخم زبان های مردم اهمیت نمیدهد. اگر به او فحش دهند ، نا سزا بگوید برایش مهم نیست. برایش رضایت خدا مهم است و لا غیر‌... و این میشود همان چیزی که موجب رضایت خداست.... از حرکت خود نا امید نشوید ، در مقابل سختی ها ایستادگی کنید و وحدت جمعیِ به وجود آورید و آن را حفظ کنید. خود را در میدان جنگ ببینید و جهاد کنید ... آن وقت اگر روزی روزگاری ، بر گذشته ی خویش نگاه کردید ، از خود احساس رضایت خواهید کرد نه شرمساری... ما هنوز شهادتی بی درد می طلبیم غافل که شهادت را جز به اهل درد نمی دهند... وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِینَ مِنکُمْ وَالصَّابِرِینَ وَنَبْلُوَ أَخْبَارَکُمْ و شما را می آزماییم تا مجاهدان و صابرانتان را بشناسیم و حدیثتان را آشکار کنیم... سوره ی محمد،آیه ۳۱ ✍مصطفی کریمی
کوتاه نوشته های تربیتی 🔸نکته نهم این حرف ها که «فلانی را من جذب کردم»، «فلان کس رو ما آدم کردیم»، «من اگه نبودم فلانی معلوم نبود الان کجا بود؟»، «اینها بچه های منند و من تربیتشان کردم و...» همه رنگ و بویی از شرک و استغناء دارند. ما چه کاره ایم مگر؟ همه کاره خداست. فقط اوست که در عالم موثر است. لاموثر فی الوجود الاالله... از خداست از اوست کار اوست خداست اوست او اگر نبود هیچ چیز نبود و.... ما فقط این وسط به لطف الهی، مکلف به کارها و وظایفی بوده ایم. تازه اگر درست انجامشان داده باشیم! بچه های مردم اگر جذب شدند، آدم شدند، تربیت پیدا کردند، به جایی رسیدند و... همه و همه کار خداست و فعل او و از لطف همیشگی و بی کرانه ی او. ما کاره ای نیستیم! ما هیچیم! ✍حسن مجیدیان @Hamim1377 مربی محور ،نونگاهی اصیل به فرهنگ و تربیت دینی http://eitaa.com/joinchat/1945370624Cb6236abeaf
✅دغدغه ای با الهام از یک حدیث شریف امام صادق علیه‌الصلوة و السلام می‌فرمایند:   «اِذا لَم تَجتَمِعِ القَرابَةُ علی ثلاثةِ اشیاءٍ تَعرَّضوا لِدُخولِ الوَهمِ علیهم و شماتةِ الاعداءِ بهم؛و هیَ ترکُ الحَسَدِ فیما بینهَم لئلّا یَتَحَزَّبوا فَیَتَشَتّتَ أمرُهُم؛وَ التَّواصُلُ لِیَکونَ ذلک حادیاً لَهم علی الأُلفة؛و التَّعاوُنُ لِتَشمِلَهُمُ العزّة  -  تحف العقول/ صفحه322 یعنی در میان یک جمع، اگر سه خصوصیت نباشد، دچار وهم و سستی و شماتت و ملامت دشمنان خواهند شد. آن سه خصوصیت که در هر جمعی باید باشد این‌ها است : 🔹اول اینکه به یکدیگر حسد نورزند زیرا حسد آنها را دسته دسته می‌کند و کار آنها پراکنده می‌شود. 🔹دوم اینکه با یکدیگر ارتباط و رفت و آمد داشته باشند زیرا این کار آنها را به هم نزدیک‌تر می‌کند و میان آنان الفت برقرار می‌کند. 🔹سوم اینکه با یکدیگر همکاری داشته باشند زیرا این موجب می‌شود که عزت همه آنها را در بر بگیرد. اگر به حافظه تاریخی خودمان رجوع کنیم می‌بینیم که منشأ بسیاری از کدورت‌ها و تلخ کامی‌ها و احیانا اختلاف‌ها و افتراق‌ها در جمع‌های مختلف، فقدان یکی از همین موارد ذکر شده در حدیث فوق است. البته بنده در این نوشتار به هر جمعی کار ندارم و بیشتر می‌خواهم درباره جمع‌های ایمانی و الهی و یا به عبارتی جمع بچه حزب اللهی‌ها صحبت کنم از حلقه های صالحین گرفته تا کانون و مجمع و هیئت و ... و با الهام از این حدیث شریف دغدغه‌ای را مطرح نمایم. حسادت اگرچه عامل مهم پراکندگی و تکه تکه شدن بسیاری از اجتماعات است ولی بیایید خوش‌بینانه آرزو کنیم که انشاالله در میان اهل ایمان و اجتماع بچه حزب اللهی‌ها خبری از این سمّ مهلک و زهر قاتل نیست! و اما ادامه ماجرا... به نظر می‌رسد که یکی از ضعف‌های عمده در جمع‌های ما، ضعف در ارتباط و همکاری است. ارتباط و همکاری را دو جور می‌شود فهمید. یکی ارتباط و همکاری میان اعضای داخلی یک مجموعه که فعلا موضوع بحث نیست و دیگری ارتباط و همکاری میان چند مجموعه مختلف که به اصول مشترکی معتقد و پایبندند؛ و سخن در باب همین ارتباط و همکاری نوع دوم است. اما اجازه دهید باز هم کوتاه بیاییم و فعلا راجع به همکاری حرفی نزنیم و انتظار و توقعی را مطرح نکنیم. بنابراین ما می‌مانیم و یک توصیه راهبردی از امام صادق علیه السلام به نام ارتباط، رفت و آمد و یا همان تواصل! دردمندانه باید بگویم که ما به عنوان مجموعه‌هایی با اصول مشترک، رفت و آمد و ارتباط‌مان با هم خیلی کم و حتی نزدیک به صفر است. شاید به همین دلیل است که از الفت و محبتی که باید مثل هوا در میان‌مان جریان داشته باشد خبری نیست. هر کسی در لاک خودش فرو رفته و صرفا جلسه خودش را چسبیده است. نمی‌دانم چه اشکالی دارد اگر بر و بچه‌های جلسه الف، هر از گاه در جلسه ب هم شرکت کنند. گیرم حالا در برخی جزئیات اختلاف سلیقه هم داشته باشند. حدیث را دوباره بخوانیم. تواصل یعنی رفت و آمد؛ همین! قرار نیست بیش از این اتفاقی بیفتد. به نظر شما این کار، خیلی سخت است؟!
چند برای یک مسئول تشکل(گروه): 📌 با باشد : یک وظیفه ی رهبر تشکل(یا مربی) ، این است که علاوه بر بودن در مسایل اخلاقی ، در وجود خود ، یک خود وجودی بیدار ایجاد کند تا نسبت به خود و رسیدگی نسبت به خود، در طول مدت مدیریت تشکل یا گروه ، به خود هشدار دهد. خلاصه تر می توان گفت که ، بایستی رفتار عملی خود را رسیدگی کند تا مبادا دچار گردد. 📌 خود را نسبت به سطح اعضا تشکل یا گروه مسئول بداند. نباید اعضا گروه از نظر سطح و به حال خود رها شوند. 📌 نسبت به نوع رابطه خود با اعضا یا رابطه بین اعضا بی تفاوت نباشد. همیشه تنظیم کننده سیاست ها و جنس رابطه ها در مجموعه خود باشد و برای داشتن یک مجموعه در تشکل و مجموعه ، تمام تلاش خود را انجام دهد. 📌 را تعطیل یا کمرنگ کند: از جمله آفت های موجود در گروه ها و تشکل های مذهبی ، انجام امور با ابزار رفاقت است . البته این ابزار شاید در ابتدای راه پاسخگو و حلال مشکلات باشد اما با ایجاد ساختار و ضوابط اجرایی در مجموعه ، بایستی کمرنگ تر شود . رهبر گروه در صورت تکیه بر این ابزار بایستی منتظر های آن باشد ، از جمله بی انگیزه شده سایر اعضا ، ایجاد ساختاری در مجموعه ، فراموش شدن اهداف تشکل ، شخص محور شدن مجموعه ، طرفداری و و... لذا اگر به ناچار یک رهبر گروه در آغاز راه از این ابزار استفاده می کند ، بایستی به تدریج با تعریف و ، از این ابزار کمتر استفاده نماید.
تشکیلاتی بودن یعنی این یعنی مثل قند در آب تشکیلات حل شویم . اثر گذار باشیم ، اما گمنام ... مثل یک قند حل شده در لیوان آب که شیرینی خود را به آب می دهد اما گمنام است. #تشکیلات #مربی #مربی_محور
به سراغ باید رفت… هر چقدر که چشم و گوش مخاطب زیر بمباران زبان شما قرار گیرد و با هر قالبی از یک همایش تا یک نشریه وی را خطاب قرار دهید، باز هم مخاطب دوست دارد که دنبال کسی بگردد که بیش از "زبان"، "گوش" باشد. دنبال کسی می گردد که حرفهایش را بشنود و در مورد خواسته هایش با وی بحث نماید. سنگینی عمده ای که یک باید روی دوش خود احساس نماید، همینجاست. باید گوش شد و شنید تا مخاطب را به حرف آورد و تخلیه کرد. کسی که تخلیه شده باشد مانند فرد گرسنه ای است که غذا می خواهد. حال اگر توی دغدغه مند فرهنگی حرفت را به این فرد گرسنه و تشنه ی حرف جدید تر و بهتر ارائه دهی، قطعا بهتر و بیشتر می پذیرد.  اما برای این به سراغ رفتن یک آمادگی لازم است؛ و آن آمادگی برای سخن گفتن و حرف زدن است اینبار،‌زبان ما باید انحصارا در زبان تن خلاصه شود و از دهانمان به گوش مخاطب برد. بنابراین مقدمه به سراغ رفتن، آمادگی برای سخنوری و صحبت کردن است. مسئول فرهنگی ای که خود توان سخن گویی و سخن وری نداشته باشد احتمال زیاد در مواجهه با کف مجموعه کُمیتش لنگ خواهد زد. به همین دلیل مسئول فرهنگی خود و کسانی که در مجموعه به کار فرهنگی مشغول هستند را باید روزانه و حتی ساعت به ساعت تغذیه فرهنگی نماید.
✅تربیت به سبک دیوار کشی متربی شما چند سالشه؟ ۱۰ یا ۱۵ یا ۲۰؟ قطعا متربی شما که در سن ۱۵ سالگی است با متربی ای که در سن ۱۷ سالگی است باهم تفاوت هایی دارند؛ موضوع بحث ما نیازهای هر فرد است...  البته تمام افرادی که به کار تربیتی مشغولند بر این امر واقفند که  " یکی " از معیارهای تعیین نیاز هر شخص " سن " اوست. عوامل دیگری همچون خانواده ، محیط زندگی ، سبک ارتباطی او با محیط اطراف ، فاصله او با سن بلوغ و حتی تک فرزند بودن یا نبودن نیز در این مورد مهم است. اما بحث امروز ما " سن " است که شاید بتوان گفت یکی از مهمترین و دم دست ترین شاخص ها برای تعیین نیاز افراد است... خب ؛ بریم سر اصل ماجرا ... همانطور که می دانید نیاز یک نوزاد با نیاز یک کودک 5 ساله باهم فرق می کند... و به همین منوال نیاز فرد 5 ساله با ده ساله ! خیلی اوقات در مدارس و یا در مجموعه های فرهنگی تربیتی "جداسازی سنی" صورت نمی گیرد و خیلی از همکاران ما به دلایلی چون ( غفلت یا عدم حضور مربی به تعداد مورد نیاز ) از این اصل غافلند. باید بدانیم که هر فردی در هر سنی یک نیاز دارد و البته قسمت مهم داستان اینجاست که معمولا نیاز ها به " ضمیر ناخود آگاه " ما بر میگردند و دانستن یا ندانستن ما تاثیری  در آنها ندارد... وقتی من گرسنه ام می شوم و نیاز به غذا دارم دیگر مهم نیست من یک پزشک هستم و سرشار از آگاهی یا یک فردی در اوج غفلت ... وقتی شما یک نوجوان کلاس هشتم را با یک نوجوان کلاس نهم یا دهم در یک محیط جمع کردید و زمینه های دوستی آنان را فراهم کردید طبیعی است که تداخل نیاز به وجود می آید. به داستانواره زیر توجه کنید : سینا و رضا دو دوست هستند. سینا در کلاس دوم دبیرستان (متوسطه دوم) و رضا در کلاس نهم (مقطع متوسطه اول) مشغول به تحصیلند. یکی از نیازهای حیاتی و مهمِ سینا ( بدون آنکه خود بداند ) نیاز به محبت و دوستی است در صورتیکه رضا فعلا در این وادی نیست و بیشتر توجه او به بازی های رایانه ای و فوتبال است. هر دوی آن ها در ضمیر ناخودآگاهشان نیازهایی دارند و مغزشان نیز دستور میدهد که تو باید "شکل" دوستت شوی... طبیعی است که سینا چون سنی از او گذشته نمی تواند شبیه رضا با زیرشلواری در خیابان بیاید یا در خانه پای رایانه بشیند و بازی کند... اینجاست که رضا نقش بیشتری را در تطابق با محیط اجرا می کند و سعی می کند شبیه دوست بزرگترش شود. و از همان لحظه است که شما رفتارهایی را از این دو دوست می بینید که کمی عجیب است : مثلا علی ( به خاطر نیاز شدیدش به محبت و دوستی) به شدت به رضا وابسته می شود و رضا هم با اینکه سیستم شخصیتی اش (فعلا)  نیازی به محبت شدید " ندارد "سعی می کند با سینا همدردی کند... . سینا همیشه ناراحت است چون هرگز رضا نمی تواند نیازهایش را تأمین کند و از طرفی هم شدیداً به او وابسته شده است. رضا هم چون نیازهای کاذب را برای خود ایجاد کرده است رفتارهای غیر منطقی از خودش نشان می دهد... و این یعنی اول مشکلات " مربی " مشکلاتی همچون : جداسازی آنها از یکدیگر که باید بدون مسایلی همچون غیبت و ... اینگونه موارد شکل گیرد! قطع کردن رابطه عاطفی آنها جلوگیری از سرایت این ویروس به بقیه متربی ها و... می بینید؟ عدم رعایت یک اصل مهم تربیتی به نام جداسازی، مشکلات زیادی را به همراه می آورد که ما چون اصل را بر خوش بینی می گذاریم " خوش بینانه ترین " حالت را برای شما ذکر کردیم... تأثیر این دو دوست بر یکدیگر می تواند بسیاری از فعالیت های شما را خنثی کند. اینکه معمولا در این دوستی ها فرد "کوچکتر" بیشترین آسیب را می بیند یک امر بدیهی است... فقط آنچه مهم است این است که این دیوار کشی سنی نباید به گونه ای شکل بگیرد که متربی ها را حساس تر کرده و بشود مصداق روایتی که می فرماید (انسان بر آنچه که بر او منع شده است حریص تر است...) ؛ مخصوصاً اگر زمان طولانیست که این امر در متربی های ما رواج دارد باید سبک تدریجی را پیش بگیریم که نوجوانان گیج نشده و در مقابل این تصمیم ما جبهه نگیرند... مطمئناً مربی های خوش سلیقه و آگاه جامعه ما از پس این امر مهم به خوبی برخواهند آمد. پس یادمان باشد زمینه دوستی و رفاقت را برای افراد غیر هم سن آماده نکنیم تا زمینِ آماده یِ زراعتِ نوجوانان که همانا  " دل پاکشان " است ؛ همیشه گوش به زنگ مربی باشد برای  " تغییر ".