-531816701_-985444146.mp3
12.46M
🔰امام خمینی، نماینده علم اسلامی در میدان عمل
💠نخستین همایش جهان فکری اندیشمندان انقلاب اسلامی
حجت الاسلام والمسلمین حمید پارسانیا
سهشنبه یازدهم بهمنماه
جشنواره مردمی علوم انسانی عمار
🆔 @parsania_net
نشست چهارم سلسله نشست های اطلس مصلحان. 22 دی 1401.mp3
26.01M
🎙صوت نشست چهارم از سلسله نشستهای "اطلس مصلحان"
🔰اصلاح چیست؟ مصلح کیست؟
با ارائه:
🔸 مهدی جمشیدی
🔸دکتر علیرضا بلیغ
🔸 دکتر محمدرضا قایمی نیک
📆 پنجشنبه 22 دی ۱۴۰۱
#جمهوریت
#پیشرفت
#اطلس_مصلحان
#مکتب_امام
#موسسه_فرهنگ_و_تمدن_توحیدی
—---—
🇮🇷 کلام انقلابی | مرکز مطالعات و گفتمان سازی مکتب امام ره
🔗http://eitaa.com/joinchat/1921384452C9bef678243
هدایت شده از حمید پارسانیا
پارسانیا.mp3
27.07M
فقه نظامات در اندیشهٔ شهید محمدباقر صدر
در نشست: «بازخوانی اندیشهٔ اجتماعی شهید محمدباقر صدر»
سخنرانی:
حجتالاسلام و المسلمین حمید پارسانیا
دانشکدهٔ علوماجتماعی دانشگاه تهران
سه شنبه، ۳اردیبهشت۱۳۹۸
#فقه
#شهید_صدر
🆔 @parsania_net
مبانی_فلسفه_علوم_انسانی_استاد_پارسانیا.mp3
20.29M
#صوت | فلسفه علوم اجتماعی
🎧 استاد پارسانیا
🔶اگر متافیزیک تکان بخورد همه علوم تکان میخورد.
🔹تفاوت فلسفه و علم یک تفاوت نو پدیدی است.
🔹فلسفه روش عقل را به کار میگیرد و علم روش تجربی را پیگیر میشود.
🔹پس نفس تفاوت فلسفه و علم یک روش شد.
🔹فلسفه دو روش را به کار میگیرد.
🔹یک عام و یک خاص،معنی عام او یک معرفت علمی بود و عمده روشش برهان بود برهان به معنی عقلی نیست البته بی عقل هم نمیتوان گفت یعنی در برهان حتماً عقل داریم اینکه مواد برهان چه چیزی باشد دست موضوع علم است.
🔹معرفت علمی حتماً باید برهانی باشد عبور از حسیات مشکل جدی است.
🔹گاهی فلسفه به معنی خاص به کار برده میشود.
🔹اگر فلسفه به معنی خاص باشد یک علم خاص است و شامل همه علوم نمیشود اما هیچ علمی بی نیاز از او نیست اگر به معنی عام باشد شامل همه علوم میشود و علوم تجربی از آن خارج نمیشود این معنای جدیدی از فلسفه است.
🔹فلسفه به معنای متافیزیک،یک علمی است که درباره واقعیت بحث میکند مستقیماً به بحث حقیقت ورود پیدا میکند.
🔹احکام متافیزیک یک احکام کلی است.
#علوم_اجتماعی
🆔 @parsania_net
چرا در جنگ اقتصادی هستیم؟
در جنگ اقتصادی یکی از ابزارهای مهم بحث پول و هویت آن است.
دلار به عنوان ارز بین المللی و جهانی باید به عنوان ناظر بی طرف و عام و جهان شمول عهدهدار ربط امور در این ساحت باشد، لکن دلار در جهت منافع ایالات متحده عمل می کند و نه به عنوان ابزار مالی جهانی و بی طرف.
امریکا از این ظرفیت در تنش با کشورها استفاده می کند و با کشورهای متخاصم خود وارد جنگ اقتصادی میشود. لذا اکنون در جنگ اقتصادی ریال و دلار هستیم. و شروع کننده ی این جنگ، ایران نیست، بلکه امریکاست. و تا معقولیت صلح ( امام حسن) در این جنگ اثبات نشود، نمی توان فتوا به صلح کرد و باید این جنگ را ادامه داد. البته این به این معنا نیست که حاکمیت و دولت اثرات زیانبار این جنگ را خنثی نسازد و در جهت رفع آنها تدبیر عالمانه و حکیمانه نداشته باشد.
@philosophyofsocialscience
هدایت شده از عقلنوشتههای انقلابی
💢سیدجواد طباطبایی؛
مردی که پروژه فکریاش را تمام کرد و رفت ....💢
🔹برای نسل بنده سیدجواد طباطبایی فقط یک اندیشمند نیست،
او مظهر #غُدّی_علمی است و همین است که او را مهم میکند، ولو اینکه اشتباه بگوید ...
🔹در دهههای هفتاد و هشتاد که دوران دگردیسی فکری بخش زیادی از انقلابیون از سروش و ملکیان و مجتهد شبستری و کدیور و فنایی و دیگران بود، سید جواد سفت بر سر حرف اول خود که همان «تجدد ایرانی» یا «مدرنیته ایرانی» بود، ایستاد.
🔹او هیچگاه از انقلاب اسلامی تجلیل نکرد و دههها بر روزه سکوت خود صبر ورزید، ولی به ابتذال در اندیشهورزی هم در نغلتید؛
در زمانی که می توانست از با استقبال از خیل کسانی که خود را «روشنفکر» می خواندند، یارگیری سیاسی کند، این کار را نکرد.
او همه اینها را غربزدگانی میدانست که درکی از مفهوم «دولت ـ ملت ایرانشهری» ندارند و در پی تجددی تقلیدیاند؛ نه تأسیسی.
او تلاش می کرد درست بنویسد؛ فارسی بنویسد؛ دقیق بنویسد؛ به خاطر مخالفتی که با انقلاب اسلامی دارد به هر رطب و یابسی چنگ نزند؛ مبتذل نشود.
او در مقابل تجزیهطلبها ایستاد، او جریانها پانترکیسم و پانعربیسم را به چالش کشید و البته پته بیسوادی بسیاری از روشنفکران دگردیس شده را بارها به روی آب انداخت.
او در مقابل مدیریت شهری تکنوکراتها که شهرها را تبدیل به زیستگاه غریبهها کرده بود، خروخشید.
تلاش کرد از ایرانشهری بگوید و مرز آن را با ناسیونالیسم که پدیدهای مدرن در اروپای معاصر است، روشن کند.
او از ملت ایران سخن می گفت در حالی که آن را قرنها مقدم بر دولت ـ ملت مدرن میدانست.
🔹سیدجواد طباطبایی برای نسل منی که با انقلاب حیات معنوی پیدا کرده است، مخالفی سرسخت بود.
از نظر چون منی که مسئلهام عقلانیت انقلابی است، سیدجواد طباطبایی چشمی برای دیدن انقلاب اسلامی و تبار تاریخی آن است و به تبع، آینده روشن آن نداشت،
ولی هر چه بود مانند دیگر مخالفینِ به ظاهر اندیشهایِ انقلاب اسلامی، مبتذل و دم دستی نبود و درک خوبی از قواعد دعوای فکری و اندیشهای داشت.
🔹سالها بود که درباره ابعاد اندیشه هویت ملی ایرانیان و ایده ایرانشهریاش با دوستان مباحثه داشتیم.
من تعریفی از روشنفکری ارائه کرده بودم که ایشان نیز جزو این جریان قرار میگرفت، هرچند با دیگرانشان فاصله فاحشی داشت.
از نظر من «شاه بیت جریان روشنفکری» در طول حیات دویست و چند سال خود، یه جمله بیشتر نبوده و نیست و آن «لزوم تحقق مدرنیته و تجدد در ایران است»؛
از ملکم خان و آخوندزاده گرفته تا سروش، ملکیان و شایگان و شبستری و کدیور و فیرحی، نعمت الله فاضلی و حسین عظیمی و سریعالقلم و محسن رنانی و همه و همه برای این مقصود، راهبردهایی ارائه کرده و البته ملاحظات در نظر گرفتهاند،
سید جواد هم تزی غیر از این نداشت، هرچند درصدد بود فرآیند تجدد را از دل هویت تاریخی ما برویاند و از اخذ عاریتی مدرنیتهی اروپایی اجتناب کند .
🔹تنها نقطه ابهام نظریهاش به نظر ما، لوازم قاطع نظریهاش درباره انقلاب اسلامی بود.
نقطه ای که دههها مسکوت رها کرده بود و لبهی تیز نقدهایش را بیشتر متوجه شیخ فضلالله و جلال آل احمد و شریعتی کرده بود.
در مقابل، همیشه از مشروطه در حد اعلی تمجید میکرد.
به گمانش اولین انقلاب ملی در مشروطه به وقوع پیوسته بود و آن این بود که هویت ملی ما ایرانیان پس قرنها بروز در قالب ادب فارسی، در مشروطه مجال یافته بود در صورتی جدید به ظهور و خودآگاهی برسد و آن «صورت قانونخواهی» بود...
🔹اما حوادث اخیر نیمه سال 1401، برای سیدجواد طباطبایی خوابی دیگر دیده بود که من آن را #پایان_پروژه مینامم.
سیدجواد کتومی که تاکنون در لفافه با انقلاب اسلامی مواجه شده بود، به یکباره از «انقلاب ملی دوم» سخن گفت؛ «انقلابی ملی علیه انقلاب اسلامی»؛ انقلاب ملیِ بدونِ رهبری که علیه سیاستنادانانی است که کمر به نابودی ایران بستهاند یعنی ملایان و چپگراها !!!
از صراحتش متن سی صفحهایاش علیه انقلاب اسلامی خوشم آمد. این همان سیدجوادی بود که ما میشناختیم و انتظارش را داشتیم.
خوشحالم که قبل از رفتنش به دیار باقی، «پروژهاش را تمام کرد...»؛ پروژهای که هرچند نکات ظریف و مهمی در هویت و سنت ما دیده بود، ولی متأسفانه در دیدن پدیده بزرگی به نام انقلاب 57 عاجز و کور بود.
✅معتقدم پروژه فکری سیدجواد طباطبایی به خاطر همین عجزش، جای زیادی در آینده تمدنی ایران ندارد، ولی امیدوارم که جریان روشنفکری و توسعهخواه ایرانی با خواندن آثار ایشان، از ابتذال اندیشهای که امروز با آن دست به گریبان است، رها شود و عمق یابد و لااقل از «ایده تجدد عاریتی» عبور کند و به ایده «تجدد درونزای ایرانی» ارتقا یابد.
باشد که از این طریق، اشتراکهای بیشتری بر سر مسئلههای ایران پیدا کنیم ...
#عقلانیت_انقلابی
#جریان_روشنفکری
#سیدجواد_طباطبایی
هدایت شده از کوچ | عرفان اجتماعی
نسخه نهایی مسکن الفواد - آرامبخش دلها.pdf
1.05M
آرامبخش دلها در مصیبت و بلا
تالیف شهید ثانی
ترجمه عبدالحمید واسطی
نویسنده پس از مرگ پنج فرزند این کتاب را نوشته و مترجم پس از مرگ فرزند نوجوان خود آن را ترجمه کرده است..
@habibollah1
هدایت شده از حمید پارسانیا
4_5818793096728544906.pdf
1.69M
💠 گفتگو میان هگل و فیلسوفان مسلمان
🔹 استاد حمید پارسانیا
🔹 استاد یزدان پناه
🔹 استاد عسکری
🔹 دکتر طالب زاده
🔹 دکتر بهشتی
🔹 دکتر احسن
💠 @parsania_net
هدایت شده از حمید پارسانیا
#معرفی_کتاب
📘کتاب فلسفه و روش علوم اجتماعی اثر جدید استاد حمید پارسانیا
@parsania_net
هدایت شده از حمید پارسانیا
#معرفی_کتاب
📘کتاب فلسفه و روش علوم اجتماعی اثر جدید استاد حمید پارسانیا
🔹این کتاب مشتمل بر ده گفتار و مقاله است که بخشی از عقبههای معرفتی علم مدرن که اولا، بیشتر هستیشناختی و معرفتشناختی است و ثانیا، تأثیر مباشر و قریب در هویت علم دارند، اشاره کرده و تطورات این عقبهها را در تعامل با تحولات علم پیگیری کرده است.
🔸همچنین به موازات آن عقبههای متناظر با آنها را در فرهنگ اسلامی و خصوصا ایرانی دنبال کرده و ظرفیتهای منطقی آنها را برای تعامل و تدوین دانشها و نظریههای مورد نیاز جامعه اسلامی به بحث و گفتگو گذاشته است.
🔻مهمترین مفاهیمی که در این اثر از دو بعد هستیشناختی و معرفتشناختی موضوع بحث بودهاند این موارد است: عقل، وحی، نقل، شهود، روش و علم تجربی، تجریدی و نیز علم سکولار و علم دینی.
🔹هفت گفتار و مقاله منتشر شده در این اثر در طرح گفتمان نخبگان علوم انسانی از سال 1394 تا کنون ارائه شده است و گفتار و مقاله دیگر مربوط به نشستی در وزارت علوم اندونزی در جاکارتا، بیروت و آخرین آنها نیز در مجمع عالی حکمت قم بوده است.
🔸این کتاب با توجه به شبکه مفهومی نظریههای علمی و مفاهیم فرادست و فرودست آنها و حضور آنها در فرهنگ رقیب، تلاش میکند به حضور چالشهای فرهنگی مدرن در متن و حاشیه فرهنگ اسلامی اشاره کرده و راهبرد مواجهه خلاق با آن را طرح نماید.
🔻این راهبرد را میتوان در مسیر توجه به فلسفه علوم اجتماعی و یا فلسفه و روش علوم اجتماعی جستجو کرد و لکن مسیری که اثر پیشِ رو معرفی مینماید، مقید به مسائلی نیستند که در چند دهه اخیر در کشورهای اروپایی بهگونهای سیال و متنوع محل بحث قرار گرفتهاند، بلکه به موازات مسائل مدرن، به مسائل در چارچوب فرهنگی موجود در فرهنگ اسلامی که متأثر از عقل، نقل، وحی، شهود و تجربه است میپردازد.
این کتاب به همت انتشارات بوستان کتاب و همکاری موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری منتشر شده است.
💠 @parsania_net
هدایت شده از vahid soheili
نسبتی ویژه با طبیعت لازمه انسانیت
✍محمد وحید سهیلی
حضرت امام خمینی(ره) در کتاب شرح چهل حدیث از استاد خود آیت الله شاه ابادی(ره) نقل می کنند که حالت روحی حضرت آدم، علیه السلام، این بود که توجه به ملک خود نکند و مجذوب عالم غیب و مقام قدسی باشد، و این حرکت آدم، علیه السلام، را از آدمیت سلب می کرد، پس حق تعالی شیطان را بر او مسلط فرمود تا او را متوجه به شجره طبیعت کند و از آن جاذبه ملکوتی او را به ملک منصرف کند(1).
این جملات از این حیث حائز اهمیت است که ضرورت توجه به کثرات را لازمه انسانی انسان می¬داند. در غیر اینصورت انسان دیگر نیست بلکه ملک است و حال آنکه غرض از خقت انسان، نمودار گشتن کمالات انسانی است. به ضرورت عقلی-قرآنی سیر تکمیل انسانیت از میان کثرات میگذارد. از همین رو خداوند از تلقی کلمات برای توبه آدم سخن به میان می¬آورد و نه القاء(2). کلمه تلقی، بر ضرورت سیر از کثرت به وحدت برای دریافت آن کلمات دلالت دارد. بنابراین در عباراتی که بر جهنمی، پست و... بودن دنیا دلالت دارند به معنای نفی توجه بالکل از جهن طبیعیت و دنیا نیست. بلکه نفی توجه به و تکثرات از آن جهت که فقط تکثراند؛ می¬باشد. اما در وجه ایجابی نیاز است نوعی دیگر از توجه به دنیا و نسبت کثرت و وحدت را سامان ببخشیم. در این معنا از هبوط نه تنها مستلزم انکار صعود و تکامل انسان نیست بلکه حتی شاکله نظری مناسبی را نیز برای آن پدید می آورد. در سایه هبوط بسیاری از مفاهیم جدی انسانی نظیر غربت، اضطراب، تشویش، بیگانگی، تلاش، امید، تعهد، مسدولیت و مانند آن معنا می یابد(3).
از لوازم این چشم انداز ویژه در نظام دانش و طبقه بندی علوم، تفسیری ممتاز از نسبت علوم نظری و عملی است. لذا در دیدگاه فلسفی امام خمینی(ره) در عقل نظری و عملی هر دو عمل لازم است. و همانطور که عقل نظری به عقل عملی بازمی-گردد، عقل نظری هم به عقل عملی بازگشت می¬کند. و لذا در عقل نظری که درک و علم است نیز عمل لازم است(4).
1. امام خمینی(ره)، شرح چهل حدیث، ص 621
2. صحیفه امام خمینی(ره)، ج18، صص455-454
3. حمید پارسانیا، هستی و هبوط(1389)، دفتر نشر معارف، ص 27
4. امام خمینی(ره)، تقریرات فلسفه، ج3، ص 340