🖤برای تمام عاشقانههای ذبح شده
در قفس جنایت اسرائیل
از عطش داغ این روزها که بگذریم ،
همین سکوتِ سکرآورِ این مکعبِ سنگی،
عطر حضور،
و درخششِ مردمکِ شرق و غرب گشتهی چشمانت،
برای بی پرواییِ روح خستهام کافیست..
که میان پچ پچه های رها شده ام،
نام مردانه ات را لب بزنم
و پای ساحل خیس نگاهم، خطوط پاک چهره ات را تا ابد هک کنم !
در همین ثانیه های آبستنِ درد ، می خواهم در آغوشت،
درهمین خلوتِ نابِ بارانی،
درمیانِ نفس های نرمِ صادقانه...
دعا کنم!!
که تا ابد باشی و بمانی و
بر خاک این تپش های پنهانی ، بذر نور و طلوع خورشید بپاشی!
بگذار صدای ِسرخِ سنگ اندازِ در ،
تن یاس را از باغچه اش جدا کند؛
بگذار اهالیِ این حدودِ حکایت
از خنجر و خون و خیانت دم بزنند!
من که میدانم !
تو که میدانی
داس وحشت حریفِ یاس نیست!
هزار سال هم که بگذرد خدا ،
برای من... برای تو ...برای ما.... کافیست!
🖌مهدیه
#برگزیده
#ف_مقیمی
#خاطره_بازی
#غزه
#وطن
#زن_تنها
#تن_زنها
#مرگ_بر_اسرائیل
#فقلحسبیالله
@pichakeghalam
پیچَکِقَلَمْ🍃
رهایی ازشب، به من هم حس رهایی میداد و داشت از دنیای خشک و بیکلمه و بیقلم نجاتم میداد. ارتباط گرف
دیگه وقتش رسیده بود،
باید تلنبارِ کلماتِ ذوقزده رو بیرون میریختم تا باز برنگردم به رکود و رخوت.
و اولین جملهها رو نوشتم....
#دلنوشته
#اورشلیم
#نقطهی_تسلیم
در میانِ زمهریرِ این سرزمین ،
پشتِ میله های زرّینِ این نقاب ،
در هیاهویِ سمفونیِ سفّاکِ ابلیسهای زوهر تبار ،
که از سیاهیِ بالهای مقدسشان ، نقطه چینِ رسواگرِ خون پیداست ،
جاودانگی را بر میگزینم ، که دیگرَم به این دوزخِ مرداب زده نیاز نیست !
که در معابدِ تاریکِ بی خدایشان ، مست از آغوشِ معبودی هستم ، که چشمه ی وجودم ،سجدهگاهِ رهاییِ روحم شده...
بخوان به معراجِ بندگیات مرا !
من از سوزانیِ شعله های عصیانِ این جماعت ، به تسلّـای صامتِ صدایت آرامم ؛
وقتی در رگهای خشکیده ام ،
آیه ی *فقل حسبیالله*
میریزی و نوشدارویِ به هنگامِ تمامِ غریبانه هایم میشوی!
دوستت دارم ای یقینِ بیزنگار !
دوستت دارم ای خدای ثانیه های ملتهب !
دوستت دارم و در این بزنگاهِ رزم ،
تنها در آستانهی پرستشِ تو ،
به زانو در می آیم...بی نقاب!
#برگزیده
#ف_مقیمی
@pichakeghalam
از بین همهی پوسترهایی که طراحی کردم،
این تصویر جزو نابترینهاست برام!
قسمتهای اول، روزی چندبار زل میزدم بهش و روحم برای تمام آدمهای شبیه محسن ضجه میزد!
دفتر به جان او ،
امشب بسته شد. بعد از سه سال فراز و نشیب،
بعد از سه سال رنج و اشک و خنده!
بعد از اون همه دردی که پا به پای پریِ قصه کشیدیم،
بالاخره چشمهای محسن قصه اهلی شدن...
امشب بعد از جانِ آخر باز خیره شدم به این عکس و ته دلم آروم گرفت که هرکس دست از سر وسوسههای شیطان برداره و دستشو بده به دست خداش،
یه روزی که روزش باشه بالاخره تک تک سلولهاش اهلی میشن!
حالا دیگه با خیال راحت میشینم به انتظار روزی که صفحههای کاغذی قصه رو زیر انگشتهام لمس کنم!
#بهجاناو
#ف_مقیمی
@pichakeghalam
https://eitaa.com/ghalamdaraan