eitaa logo
روایت بانوی پیشران ایران
1.1هزار دنبال‌کننده
90 عکس
121 ویدیو
7 فایل
┅| روایت بانوی پیشران ایران |┅ ارتباط با ما : @Dokhtarane_morvarid #رویداد_روایت #بانوی_پیشران_ایران #سازمان‌بسیج‌جامعه‌زنان‌خراسان‌رضوی
مشاهده در ایتا
دانلود
نمی دونم از کجا و چطوری براتون تعریف کنم. این عکسی که می بینید به جرات میتونم بگم یکی از بدترین و زجرآورترین عکسهایی است که یه عکاس میتونه از یه زن بگیره .... من فقط عکاس بودم. همراهِ من،توجهم رو به این سمت جلب کرد. دختری دیدم که چشمها و بدنش غرق در اضطراب و ترس بود. خوب به این عکس نگاه کنید! همون دختر بلوز مشکی که توی عکس مشغول بستن دکمه ی پیرهنشه....اوه خدای من ،چه زجری داره زن بودن توی دنیای غرب....این عکس متعلق به لحظه ی بین تجاوز و کشته شدنشه؛ارتشی های آمریکا درست قبل از عکس گرفتن من ،سعی داشتن برهنه اش کنن تا ببینن چند مرده حلّاجه!! و اون مادر که اضطراب توی چهراه اش موج میزنه ،با لگد و ضربه سعی داشت مانع آزار و اذیت دخترش بشه. اما بالاخره سربازها کار خودشون رو کردن و مثل یه تکه گوشت برای قاپیدنش از هم تقلا میکردن و بعد هم به طرز فجیعی اونو کشتن.... بوی خون و کثافت همه جارو گرفته بود..‌‌‌ سرنوشت تمام دختران و زنان و کودکانِ روستای 《مِی لای 》در اون روز شوم،یعنی ۱۶ مارس ۱۹۶۸ همین بود!
غرق در افکارم بودم دودل و مضطرب، این باعث شده شده بود نفهمم که علامت شروع برنامه را داده اند. دقایقی می شد که برنامه روی آنتن رفته بود، من با صدای صحبت مجری به خودم آمدم. سلام بینندگان عزیز میهمان این بار برنامه‌ی "زنان موفق" کسی نیست جز میشل مارن! -خانم میشل مارن از خودتان برایمان بگویید: -اسم من میشل مارن است، من در نیوجرسی زندگی می‌کنم فارغ‌التحصیل رشته ارتباطات یک خواننده، دنسر، نویسنده و یک مدل هستم! برنده دو مسابقه زیبایی و نهايتا یک بازیگر! بازیگر فیلم های بزرگسالان! من در طول زندگی‌ام بسیار مورد احترام و تکریم بودم، همیشه خواهان زیادی داشته‌ام و به هرآنچه که می‌خواستم رسیده‌ام، هرچه اراده کرده‌ام برایم فراهم شده و حال از شما می‌خواهم به هرآنچه که می‌خواهیید، برسید که چیزی برتر از آزادی بی‌قید و شرط و لذت بردن نیست.... برنامه که تمام شد با بی‌رمقی از استودیو بیرون زدم از هرچه فیلم و فیلم‌برداری و بازیست متنفرم‌‌.... تنها چیزی که می‌دانم برای خودم مانده جسم خسته و ناتوان و پیرم هست. این بار هم به زور تهدیدهای مالی و جانی مرا به پای دوربین های دروغگویشان بردنند تا به همه بفهمانند که زنی موفق است که بیشتر در معرض دید و توجه مردان باشد و مردان برایش دست و پا بشکنند، مرا زنی موفق جلوه می‌دهند تا من هم مهره‌ای برای بازی و اهداف کثیف پول پرستیشان باشم. این روزها بیشتر از هرچیز ناراحت اینم که نمی‌توانم آزادانه فریاد بزنم خودتان را ارزان نفروشید، نگذارید مانند دستمال توالت مچاله شده پس از استفاده از شما به گوشه‌ای پرتتان کنند، با انبوهی از درد و بیماری و البته تنهایی... کاش می‌شد با آخرین توانم فریاد بزنم راهی که شما به مقصدش فکر می‌کنید و آرزویش را دارید من تا انتهای پوچ آن را رفته‌ام و حال خسته و تنها منتظر مرگم... در این شرایط بند بند وجودم خوب می‌فهمد صحبت سانتایانا را که می‌گفت: " آنانکه گذشته را نمی‌توانند به یاد بیاورند محکوم به تکرار آن خواهند بود"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚫ضرب و شتم دختر جوان توسط پلیس آمريکا!! 💎دیروز تو مترو نشسته بودم که دوتا خانم جوان کم حجاب واردشدن... خیلی سرشون تو گوشی بود شنیدم که بهم میگن :خوش به حالشون ...چه راحت ....چه باکلاس ....توخیابون با شلوارک و بدون حجاب راست راست راه میرن و خرید میکنند هیچ کس بهشون کاری نداره !!!یهو یکیشون گفت : عه عه نگاه کن ؟!! چی شد ؟! چرا پلیس این طوری کرد ؟!طفلی رو اینقدر کتک زد که تمام سرو صورتش پرخون شد ...اونم واسه یک پارک اشتباه اتومبیل !!! چه آزادی معناداری 😑 چهره متعجب هر دوتاشون هنوز جلوی چشمامه😉
علیرضا هماهنگ کرده بود تا هفته‌ای دو بار خدمت کاری به منزلمان بیاید و در کارهای خانه کمک حالم باشد 🛫 همسرم برای گذراندن دوره پسا دکترا بورسیه ایالتی در آمریکا شده بود و ما شش ماهی میشد که به این کشور مهاجرت کرده بودیم 👒اولیویا دختر جوان و زیبایی بود که به منزل ما می‌آمد اما هر بار هنگام تمیزکاری منزل می دیدم که بی‌صدا اشک می‌ریزد💔 🥀 بعد از چند هفته علی رغم اینکه همسرم گفته بود نباید احساساتی که با زنان ایرانی داشتم را از زنان این سرزمین انتظار داشته باشم و همیشه گوشزد می‌کرد که صمیمی نشوم اما نتوانستم و طاقت نیاوردم بالاخره من یک دختر ایرانی بودم و سرشار از عواطف و احساس نوع دوستی💝 🔖 در حالی که به لهجه او مسلط نبودم ولی دست و پا شکسته سر حرف را باز کردم 👱‍♀ اوایل الیویا چیزی نمی‌گفت ولی کم کم به قول خودش محبت و احترامی که برایش قائل بودم قفل کلامش را باز کرد 💑در کمال ناباوری به من گفت که چهار سال قبل ازدواج کرده آن هم با پسری که دانش آموخته رشته MBAبوده🎓 🔴 می‌گفت که جین هر ماهی یک بار او را کتک می‌زده و کتک خوردن زنان آن هم ماهی یک بار جزو قوانین رسمی ایالت آرکانزاس آمریکا محسوب می‌شود وقتی می‌بیند که علیرضا برایم خدمتکار گرفته و بعد از آمدن به منزل در حالی که بسیار خسته است برایم 🥝میوه پوست می‌گیرد به یاد اتفاقات زندگی خودش می افتد 🧠گفت یکبار از شدت ضربه به سرش بیهوش شده و جمجه سرش شکسته الیویا گفت تنها چیزی که از مسلمانان و خصوصاً ایرانی‌ها به گوشش رسیده این بوده است که مردان ایرانی برای زنان هیچ ارزشی قائل نیستند از زنان خود بیگاری می‌کشند و آنها را در منازلشان حبس می‌کنند ‌😳 😓دیگر اشک هایش شدت گرفته بود و نمی‌توانست چیزی بگوید فقط تصویر متنی را در موبایلش 📱نشانم داد که از آرم بالای آن متوجه شدم یکی از قوانین کشورشان است⚖ برای همین کلمه به کلمه اش را یادداشت کردم🖊 تا با تمرکز بیشتری ترجمه اش کنم . بعد از رفتن الیویا به یاد آن متن افتادم برگه را برداشتم و ترجمه اش کردم نوشته بود: 🔴در لس آنجلس مرد حق دارد با کمربند زنش را بزند در حالی که شکار پروانه ۵۰۰ دلار جریمه دارد و نصب تله موش بدون جواز شکار ممنوع است!!!!!!! به سبک غرب