eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.5هزار دنبال‌کننده
34.2هزار عکس
15.9هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
🚫 ماجرای به دار کشیدن آزادیخواهان آذربایجان بدست لشگر قزاق روس روز عاشورا سال ۱۲۹۰ 🔹️ هنگامی که روس ها در حال بدار کشیدن آزادیخواهان و دلاوران آذربایجان در سال ۱۲۹۰ بودند مردم آذربایجان در حال عزاداری برای امام حسین علیه السلام بودند. ◇ عده ای زنجیرزن، عده ای سینه زن و عده ای قمه زن.... 🔸️ فرمانده روس اینگونه گفت: میترسیدم که آن جمعیت عظیم عزادار حسینی به آزادیخواهان مبارز بپیوندند و در آن صورت چه بر سر ما می آمد‼️ ◇ می گفت ایستادیم و آرام بر سینه زدیم که دسته ها عبور کنند ، آن جمعیت عظیم! فقط عزاداری کردند و عبور کردند و به اعدام ۹ دلاور آزادیخواه خود توجهی نکردند. 🔥 آری این است نتیجه اسلام بدون حسین، این است اسلام منهای سیاست و این چیزی است که به شدت به دنبال ان است و برای آن میلیاردی هزینه میکند. 🔻 براستی در هیئتی که دغدغه مبارزه با اسرائیل و آمریکا نباشد ابن زیاد سینه میزند، شمر اشک میریزد و یزید ضجه می زند... آری این است نتیجه بی بصیرتی و هیئت بدون اهداف و آرمان حسین(ع) ‍‌ https://eitaa.com/piyroo
چرا میگیم ذخیره‌ی الهی؟ چون همزمان داره صفین و احد و جمل و نهروان و احزاب رو یه تنه مدیریت می‌کنه، باختم نداده! "حسین هرندی" ‍‌ https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
💠 ❁﷽❁ 💠 💠رمـــــان #جانم_میرود 💠 قسمت ۷۸ _قشنگه؟! مهیا، نگاهی به مانتوی مجلسی ای، که در دستان سا
💠 ❁﷽❁ 💠 💠رمـــــان 💠 قسمت ۷۹ _مهیا بابا! زود باش الان اذان رو میگند. _اومدم! مهیا، کش چادر را روی سرش درست کرد. کیفش را برداشت و به سمت در رفت.امروز برای اولین بار با مهلا خانم و احمد آقا، برای نماز مغرب و عشا به مسجد میرفت. در نزدیکی مسجد، شهین خانم و محمد آقا، را دیدند.با آن ها احوالپرسی کردند.مهیا، سراغ مریم را گرفت که شهین خانم گفت. _مریم سرما خورده. بدنیست بهش سر بزنی... این چند وقت، کم پیدات شده! مهیا، سرش را پایین انداخت. نمیتوانست بگوید، که نمی تواند نبود شهاب را در آن خانه، تحمل کند.به سمت مسجد رفتند. بعد از وضو، داخل شدند و در صف نماز ایستادند. _الله اڪبر... _الله اڪبر... فضای خوش بو و گرم مسجد، پر شد از زمزمه های نمازگزاران...بعد از پایان نماز، مهیا به طرف مادرش رفت. _مامان! من میرم کتابفروشی کنار مسجد یه سر بزنم... _باشه عزیزم! از شهین خانم خداحافظی کرد، و از مسجد خارج شد.به طرف مغازه ای که نزدیک مسجد بود؛ حرکت کرد.سرش را بالا آورد و به تابلوی بزرگش، نگاه کرد. نامش را زمزمه کرد: _کتابفروشے المهدی... وارد مغازه شد... سلام کرد.به طرف قفسه ها رفت.نام های قفسه ها را زیر لب زمزمه می کرد.با رسیدن به قفسه مورد نظر، به طرف آن ها رفت. _کتب دینی و مذهبی... مشغول بررسی کتاب ها بود. بعد انتخاب دو کتاب از استاد پناهیان، به طرف پیشخوان رفت. دختری کنار پیشخوان بود. _ببخشید آقا، کاغذ گلاسه دارید. مهیا با خود فڪر ڪرد، چه چقدر صدای این دختر برایش آشناست؟! دختر، بعد از حساب پول کاغذ ها برگشت. مهیا با دیدنش زمزمه کرد: _زهرا... زهرا، سرش بالا آورد. با دیدن مهیا شوڪه شد. در واقع اگر مهیا دوست چندین ساله اش نبود، با این تغییر، هیچوقت او را نمی شناخت. _م...مهیا؟! تو چرا اینطوری شدی؟! _عجله نداری؟! زهرا که متوجه منظورش نشد، گنگ نگاهش کرد. _میگم...وقت داری یکم باهم بشینیم حرف بزنیم؟! _آهان...آره! آره! مهیا، به رویش لبخندی زد.به طرف پیشخوان رفت. _بی زحمت حساب کنید! _قابل نداره خانم رضایی! _نه..؟خیلی ممنون علی آقا! به طرف زهرا رفت. دستش را گرفت و از کتابفروشی خارج شدند.با بیرون آمدن، آنها چشم در چشم مهلا خانم و احمد آقا شدند.احمد آقا، با مهربانی به زهرا سلام کرد. _بابا! منو زهرا میریم بستنی فروشی... یک ساعته برمیگردیم. مهلا خانم که از دیدن زهرا ترسیده بود که دخترش دوباره به آن روز های نحس باز گردد؛ میخواست اعتراضی کند که احمد آقا پیشدستی کرد. _به سلامت بابا جان! مواظب خودتون باشید..... دخترم زهرا، به خانواده سلام برسون! زهرا، سلامت باشید آرامی گفت.احمد آقا و مهلا خانم از آن ها دور شدند... 👈 .... رمان ✍ نویسنده 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ عظم البلا ... همخوانی شهدا ... 🕙سـاعـت عـاشقـے ⚜اکثرو الدعا بتعجيل الفرج فان ذلک فرجکم⚜ سلام و درود بر شهدا و امام شهیدان افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهداےِبجنورد دلتنگ شهادت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚 خورشید من از دیار شب ڪرده عبور ‌ای ڪاش ڪند ز مشرق عشــق ظهور ‌هـــر لحــظه در انتـــظار آنـــم بـرسـد با خــود ببــرد مـــرا بـه مهمانـی نــور ‍‌ https://eitaa.com/piyroo
🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹 🕊🌷 شهدا 🌷🕊 اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَاءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُؤمِنینَ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِساءِ العالَمینَ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَ مَعَکُم. https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚠️ هــرچـی‌از‌نامـحرم‌فاصـله‌بگیـری‌و دوربـشی به‌خــدا‌نزدیـک‌تر‌میـشی.. وهـرچی‌به‌نامـحرم‌نزدیـک‌تر‌بـشی‌ از‌خــدا‌دور‌میشـی... -نامــحرمنابود‌کننده‌رابطه‌مـعنوی‌تو‌و‌خــداست! خـلاصه‌بگیم: "هــرکی‌از‌نامــحرم‌لذت‌بــبره‌دیگه‌ نمــیتونه‌از‌خــدا‌لذت‌بـبره.. وهرچـی‌با‌نامــحرم‌‌صــمیمی‌تر‌ با‌خــدا‌غریـبه‌ترمیـشه!" ‍‌ https://eitaa.com/piyroo
تاریخ امانت‌دارِ فریادِ "هَل مِنْ ناصر" حسین است و فطرت گنجینه‌ دار آن، و از آن پس کدام دلی است که با یاد او نتپد؟! مُردگان را رها کن ؛ سخن از زندگان عشق می‌گویم... "شهید آوینی" 🏴 ‍‌ https://eitaa.com/piyroo
حاج قاسم سلیمانی : وقتی برای آیت الله بهاءالدینی تعریف کردم که شهیدحسینعلی عالی🌷 شب عملیات روی سیم‌های خاردار خوابید تا بچه‌ها ازمعبر عبور کنند،ایشان بیش از 10 دقیقه گریه کردند😭 ‍‌ https://eitaa.com/piyroo
🦋 را بر سرت بیانداز بیروטּ بیا بگذار ڪوچہ و خیابان زیر گامهاے تو احساس ڪنند بگذار ببیند برگهاے درخت بے عفتے چگونہ زیر پایت خش خش میڪند ڪہ بهار زیر توست ‍‌ https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊 شناسایی شهید گمنام پیکر مطهر بسیجی شهید علی معروف‌خانی که سال‌ها پیش به‌عنوان شهید گمنام در گلزار شهدای دارالرحمه شیراز به خاک سپرده شده بود، از طریق آزمایش DNA شناسایی و مراحل اطلاع‌رسانی به خانواده محترم شهید معروف‌خانی انجام گردید. شهید علی معروف‌خانی اعزامی از ابهر بود، که در عملیات بیت‌المقدس در سال ۱۳۶۱ در شلمچه به فیض شهادت نائل آمده بود ‍‌ https://eitaa.com/piyroo
🔴 پزشکان جنینی را از شکم مادر شهیدش در غزه نجات دادند 🔹بیمارستان العوده در نصیرات در مرکز نوار غزه امروز شنبه گزارش داد که پزشکان موفق شدند جنینی را از شکم مادر شهیدش نجات دهند. به گزارش شفقنا؛ وبگاه شبکه الجزیره نوشت:‌ «در نخستین ساعات بامداد امروز پس از هدف قرار دادن خانه مادر این نوزاد توسط رژیم صهیونیستی، آمبولانس و اورژانس بیمارستان موفق شدند جنین نه ماهه وی را زنده از شکم مادر شهیدش خارج کنند». این بیمارستان در بیانیه مطبوعاتی خبرگزاری وفا فلسطین اعلام کرد: آمبولانس و اورژانس بیمارستان شهیدی را که نه ماهه باردار بود، در ساعات اولیه سحر امروز پس از هدف قرار دادن وی توسط اشغالگران پذیرفت. به گفته این بیمارستان، پزشکان زنان و زایمان با بازکردن شکم شهید، جنین را زنده به دنیا آوردند و نوزاد به مهدکودک بیمارستان شهدای الاقصی منتقل شد. ‍‌ https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا