eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.5هزار دنبال‌کننده
34.2هزار عکس
15.9هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•{﷽}• کربلا نرفتن سخت است… کربلا رفتن سخت تر! تا نرفته ای شوق رفتن داری… تا رفتی شوق مردن! کربلا رفته ها می دانند، بعد از کربلا روضه ی حسین حکم زهر دارد برای دل اوراق شده ی زائر! آخر اینجا، دیگر عباس نیست تا آرام شوی در حریم امنش… کربلا دلتنگتم😔 🏴 ‍‌ https://eitaa.com/piyroo
💠 ❁﷽❁ 💠 💠رمـــــان 💠 قسمت ۸۰ مهیا، دو کاسه ی بستنی را روی میز گذاشت. زهرا، کنجکاو به او نزدیک شد. _خب بگو... _چی بگم؟! _چطوری چادری شدی؟! مهیا، با قاشقش با بستنی اش بازی میکرد. _چادری شدنم اتفاقی نبود!بعد از راهیان نور، خیلی چیزها تغییر کردند، بیا در مورد یه چیزای دیگه صحبت کنیم. زهرا، متوجه شد که مهیا دوست ندارد در مورد گذشته صحبتی کند. _راستی...از بچه ها شنیدم دستت شکسته! _آره! تو اردو افتادم. بچه ها از کجا میدونند؟! _مثل اینکه صولتی بهشون گفته! مهیا، با عصبانیت چشمانش را بست. _پسره ی آشغال... _چته؟! چیزی شده؟! _نه بیخیال...راستی از نازنین چه خبر؟! زهرا ناراحت قاشق را ظرف گذاشت و به صندلش تکیه داد. _از اینجا رفتند! مهیا با تعجب سرش را بالا آورد! ــ چرا؟!! _یادته با یه پسری دوست بود؟! _کدوم؟! _همون آرش! پسر پولداره!! ــ خب؟! ـــ پسره بهش میگه باید بهم بزنیم، نازی قبول نمیکنه و کلی آرش رو تهدید میکنه که به خانوادت میگم...ولی نمی دونست آرش این چیز ها براش مهم نیستند. _خب... بعد... ــ هیچی دیگه آرش، هم میره به خانواده نازی میگه، هم آبروی نازی رو تو دانشگاه میبره... مهیا شوکه شده بود. باورش نمیشد که در این مدت این اتفاقات افتاده باشد. _خیلی ناراحت شدم. الان ازش خبر نداری؟! _نه شمارش خاموشه! مهیا به ساعت نگاهی کرد. ــ دیر وقته بریم... زهرا بلند شد.... تا سر کوچه قدم زدند. دیگر باید از هم جدا می شدند.زهرا بوسه ای به گونه ی مهیا زد. _خیلی خوشحالم که خودتو پیدا کردی! مهیا لبخندی زد. _مرسی عزیزم! مهیا لبانش را تر کرد. برای پرسیدن این سوال استرس داشت: ــ زهرا... ـــ جانم... ــ تو که چادری بودی این سه سال... دیگه چادر سر نمیکنی؟! زهرا، لبخند غمگینی زد و سوال مهیا را بی جواب گذاشت. ــ شب بخیر! مهیا به زهرا که هر لحظه از او دور میشد، نگاه می کرد.به طرف خانه رفت.سرش را بلند کرد، به پنجره اتاق شهاب نگاهی انداخت با دیدن چراغ روشن، با خوشحالی در را باز کرد و به سمت بالا دوید . وارد خانه شد. سلام هول هوکی گفت و به اتاقش رفت. پرده پنجره را کنار زد.به اتاق شهاب خیره شد.پرده کنار رفت.مهیا از چیزی که دید وار رفت! شهین خانوم بود که داشت اتاق را مرتب می کرد.مهیا چشمانش را بست و قطره اشکی که روی گونه اش نشست را پاک کرد. لباس هایش را عوض کرد.یکی از کتاب هایی که خریده بود را برداشت و در تاقچه نشست و شروع به خواندن کرد. برای شام هم از اتاقش بیرون نرفته بود. آنقدر محو خواندن بود که زمان از دستش در رفته بود. نگاهی به ساعت انداخت. ساعت ۲ بامداد بود. نگاهش را به طرف پنجره اتاق شهاب چرخاند، که الان تاریک تاریک بود...لبخنده حزینی زد. خودکار را برداشت و روی صفحه ی اول کتاب نوشت: ... 👈 .... رمان ✍ نویسنده 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ عظم البلا ... همخوانی شهدا ... 🕙سـاعـت عـاشقـے ⚜اکثرو الدعا بتعجيل الفرج فان ذلک فرجکم⚜ سلام و درود بر شهدا و امام شهیدان افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهداےِبجنورد دلتنگ شهادت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺هرصبح که بلند میشوم آراسته روبه قبله می ایستم و میگویم "السلام علیڪ یا اباصالح المهدے" وقتے بہ این فڪر میڪنم ڪہ خدا جواب سلام را واجب ڪرده است، قلبم از ذوق اینڪہ شما بہ اندازه ے یڪ جواب سلام بہ من نگاه مےڪنے از جا ڪنده مےشود. ســـلام امـام زمــانـــم... آقاجانم! دوستت دارم...♥️ 🌺لَـیِّن قَـلبی لِوَلِیِّ اَمرِک ‍‌ https://eitaa.com/piyroo
🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹 🕊🌷 شهدا 🌷🕊 اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَاءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُؤمِنینَ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِساءِ العالَمینَ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَ مَعَکُم. https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚠️ خوش بحال کسانی که ▪️هم زنجیر میزنند! و هم زنجیری از پای گرفتاری باز میکنند…! ▪️هم سینه میزنند! و هم سینه ی دردمندی را از غم و آه نجات میدهند…! ▪️هم اشک میریزند! و هم اشک از چهره ی انسانی پاک میکنند…! ▪️هم سفره می اندازند! هم نان از سفره کسی نمیبرند..! آنوقت با افتخار میگویند:      🏴 یاحسین ‍‌ https://eitaa.com/piyroo،
🔹دیوارنگاره عبری میدان فلسطین تهران همزمان با حمله رژیم صهیونیستی به یمن: از این پس تل آویو ناامن است 🔻طرح جدید دیوارنگاره میدان فلسطین تهران با نمایش انبوهی از پهباد‌های یمنی برفراز اراضی اشغالی و شعار عبری "از این پس تل‌آویو امن نیست" اکران شد ‍‌ https://eitaa.com/piyroo
...!! ✨اوایل جنگ بود که اسیر شدیم. ما را به بغداد بردند و در زندان وزارت دفاع حبس کردند. ١٢ نفر بودیم. بین ما فقط حاج آقا سالم بود. کسی او را نمی شناخت.... ماشین که ایستاد، پیاده شد ما را کول می کرد و در یک گوشه می خواباند. فاصله ماشین تا آنجا که پیاده مان می کرد حدود ١٠٠ متر بود. نمی خواست عراقی ها ما را اذیت کنند. خاطره اى به ياد سید الاسرا حاج سید علی اکبر ابوترابی 🌺 ‍‌ https://eitaa.com/piyroo
🦋 بـانو،چادرت‌‌که‌خاکی‌شـد یادچفیه‌هـایی‌باش که‌برایِ‌اینکه‌چادری‌بمـانی غـرق‌درخون‌شـد💔🚶🏻‍♂! ‍‌ https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷بسیجی علیرضا رضایی از شهرستان استان گلستان، در سال ۶۳ در عملیات خیبر به شهادت رسید و پیکرش در منطقه باقی ماند. 🌷پیکر این شهید والامقام در دهه ۸۰ پیدا و در شهر شیراز استان فارس به عنوان شهید گمنام، تدفین شد. ‍‌ https://eitaa.com/piyroo
✅ رزمنده مدافع حرمی که روز تاسوعا شهید شد مادر شهید در خاطراتش در مورد شهید: " قبل از ایام محرم یک روز به من گفت که از تو درخواستی دارم مادر جان. گفتم بگو. گفت قصد ازدواج دارم. یک دختر مومن و خوب برای من پیدا کن. من دیگر نمی‌خواهم مجرد بمانم. قرار و مدارها را برای اقدام این کار محول کردیم به بعد از گذشت ماه محرم و صفر. حسین فرزند بزرگتر خانواده بود و ما باید آماده تهیه سور و سات عروسی برای بزرگترین پسر خانواده می‌شدیم. اما دریغ این که اراده خداوند بر این بود که حسین به جای رخت دامادی، خلعت شهادت را بپوشد و در شهر حلب به شهادت برسید." [ ..باسربند یافاطمه‌ الزهرا (سلام‌الله) در جنوب حومه شهر حلب با اصابت تیر به پهلو به شهادت رسید ] مدافع حرم 🌷 ‍‌ https://eitaa.com/piyroo
بعضی ها میگن: دلت باید پاک باشه اما جواب قرآن: اگرفقط دل پاک کافی بود،خالق تو میگفت:آمنوا درحالی‌که گفته:آمنواوعملوالصالحات یعنی هم دلت پاک باشه،هم عملا درست باشه پس: هم دل هم عمل ‍‌ https://eitaa.com/piyroo