افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
🍀مکاید شیطان🍀
🌷حضرت امام خمینی (ره) در توصیه های عرفانی خود به مرحوم حاج احمد آقا می فرماید:
عزیزم! از جوانى به اندازهاى که باقى است استفاده کن که در پیرى همه چیز از دست می رود، حتى توجه به آخرت و خداى تعالى. از مکاید بزرگ شیطان و نفس اماره آن است که جوانان را وعده صلاح و اصلاح در زمان پیرى می دهد تا جوانى با غفلت از دست برود، و به پیران وعده طول عمر می دهد. و تا لحظه آخر با وعدههاى پوچ انسان را از ذکر خدا و اخلاص براى او بازمی دارد تا مرگ برسد، و در آن حال ایمان را اگر تا آن وقت نگرفته باشد، می گیرد.
🌹منبع:
📗صحیفه امام،ج20،ص15
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید_97
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چند ثانیه فیلم دیده نشده از زندگی شخصی امام خمینی(ره) که احتمالا توسط عروس ایشان (همسر حاج احمدآقا) ضبط شده😔
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید_97
https://eitaa.com/piyroo
پيش بينى از قيام امام خمينى رحمة الله عليه
آيت الله حاج شيخ عباس قوچانى وصى رسمى مرحوم آيت الحق سيد على آقا قاضى در اخلاق و سير و سلوك مى فرمود:در نجف اشرف با مرحوم قاضى رحمة الله عليه جلساتى داشتيم و غالبا افراد با هماهنگى به خدمت آقاى قاضى مى رسيدند،در يك جلسه ناگهان سيد جوانى وارد شد،مرحوم قاضى بحث را قطع كرد،و به آن سيد احترام شايان نمود،و آنگاه به آن سيد فرمود:"آقا سيد روح الله! در مقابل سلطان جور و دولت ظالم بايد ايستاد بايد مقاومت كرد،بايد با جهل مبارزه كرد"اين در حالى بود كه هنوز زمزمه اى از انقلاب امام نبود،ما آن روز خيلى تعجب كرديم،ولى بعد از انقلاب فهميديم كه مرحوم قاضى از چه جهت آن حرف ها را زد و به امام آن همه احترام شايان كرد.
منبع:كرامات معنوى ص ٩-اسوه عارفان ص٩٢
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید_97
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸زهد امام علی علیه السلام امیرالمومنین در کلام امام خمینی رضوان الله تعالی علیه
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید_97
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مراسم_ویژه: رحلت حضرت امام خمینی ر ضوان الله تعالی علیه
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید_97
https://eitaa.com/piyroo
🌷طبق روال شبانه هر بزرگواری 14 صلوات به نیابت از امام خمینی رضوان الله تعالی علیه
جهت تعجیل در فرج آقا امام زمان «عج»
و سلامتی رهبر عزیزمان..
» اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم »
#التماس_دعای_فرج
#شبتون_مهدوی
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید_97
https://eitaa.com/piyroo
☀️صبحمان را آغاز میکنیم با :
🌟قرائت دعای سلامتی امام زمان عج🌟
❤️بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ❤️
✨به نام خداوند بخشنده مهربان
💚اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِیِّكَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن💚
✨خدایا، ولىّ ات حضرت حجّة بن الحسن
💙صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ 💙
✨كه درودهاى تو بر او و بر پدرانش باد
💛فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی كُلِّ سَاعَةٍ💛
✨در این لحظه و در تمام لحظات
💜وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً 💜✨
سرپرست و نگاهدار و راهبر و یارى گر✨
💖وَدَلِیلًا وَ عَیْناًحَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ
✨و راهنما و دیدبان باش، تا او را به صورتى
💌طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"💌
✨كه خوشایند اوست ساكن زمین گردانیده،و مدّت زمان طولانى در آن بهرهمند سازى.
🍃❣اللّهُمَ عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجْ ❣🍃
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید_97
https://eitaa.com/piyroo
آسـمان را طی کن
که در این صبـــح دل انگیز
تو را می خواند ،
آسمــان راه همان مــردانی است
با لباسی خاکـی
و دلی مملو از عطـر خــدا . . .
📎سلام ، صبـحتون شهـدایـی 🌺
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید_97
https://eitaa.com/piyroo
این نمکـدارترین روضه نمک گیرم کرد
پسرِ فاطمه با دستِ خودش سیرم کرد
روضه یِ کـوچه یِ غمهایِ کـریمِ طاها
در همین اوجِ جوانی به خدا پیرم کرد
مادر افـتاد زمـین و پسر افتاد زمین
مـَردک پست بلافاصله تحقـیرم کرد
چادرِ عصمت و پاکی شده خاکی اِی وای
معجرِ خاکی و خونیشْ زمین گیرم کرد
آمد و زد لگد و بد زد و بد گفت و سَند…
پاره کرد و پس از آن حادثه تکفیرم کرد
پس از آن واقعه هر روز به من گفت: سلام
آن سلام عـاشقِ زَهــر و اَجَـل و تیرم کرد
خواهرم داخلِ این تشت اگرخونِ دل است
روضه یِ بند و غلِ کوفه به زنجیرم کرد
ندبه خوان باش که فرزندِ حسن میآید
جـمـعه یِ آمدنش عـاشقِ تکـبیرم کرد
نــوكـــر نـوشـــت:
من اسیر #حـسنـم فخر به دنیا دارم
هر چه دارم ز کــرمخانه ی #مولا دارم
خواب دیدم که غلام #حسنم ای مردم
این غلامی ز دعای شب #زهـرا دارم
صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين
سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... #دوشنبتون_امام_حسنی (ع)
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید_97
https://eitaa.com/piyroo
واژه هاى تنت از رحل دو دستم افتاده
سوره هاى مدنى در دل صحرا مانده
بس كه پاشيده ز هم رشته تسبيح تنت
ماندنت در نظرم مثل معما مانده
چيدمت در بغل هم به زحمت اما
ظاهرا باز هم تمام بدنت جا مانده...
پ.ن: این دو عکس فاصله زمانی کوتاهی دارند زمانی که قبل از عملیات؛ تصویر گوشه سمت راست به ثبت رسید و عکس آخر مربوط به ساعاتی بعد از عملیات و انتقال پیکر تخریبچی لشکر ۳۱ عاشورا
#شهید_حسین_نوبخت توسط همان دوست، یار و همرزمش، عکاس دفاع مقدس حاج بهزاد پروین قدس به عقب میباشد....
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید_97
https://eitaa.com/piyroo
🌷 شهــدا و انـس بـا قــرآن 🌷
تلاوت قرآن و ذکر اهل بیت را سفارش کتبی کرده بود . نوشته بود که هر روز باید گردانها توی واحدشان نیم ساعتی جلسه قرآن داشته باشند .
یه زمانی بود در آستانه عملیات والفجر 4 ، که عجله داشتیم و کم قرآن خوندیم مثلا به جای 5 دقیقه ، یک دقیقه قرآن خوندیم ،
ایشون ناراحت شد که چرا کم قرآن خوندید ، دوباره آیات جهاد را پیدا کنید و بخونید ...!
قرآن میتونه آرامش به دل فرماندهان و رزمندهها بده ، قرآن روحیشون را تقویت میکنه .
🌷
سرلشگر شهید گمنام مهدی باکری 🌷
ولادت : 1333
شهادت : 1362/11/25
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید_97
https://eitaa.com/piyroo
❤🌧❤🌧❤🌧❤🌧❤
💜🌸 #درحوالـےعطــرِیــاس💜🌸
قسمت #سی_ویک
یه لحظه جا خوردم،...
با بهت نگاهش کردم، 😧مستقیم به چشمام نگاه کرد👀 اما با کمی حالت خشم با همون ولوم بالاش که تا حالا نشنیده بودم ازش ادامه داد:
_چرا اینکارو کردین؟؟ من از شما اینو خواسته بودم؟؟ آخه چرا؟؟🗣
بعدم نگاهشو ازم گرفت
و بلند شد ایستاد و در حالی که جلوم راه میرفت سرزنش وار جملاتش رو بر سرم می کوبید:
_آخه من نمی فهمم شما چرا باید همچین کاری کنین، من ازتون خواسته بودم کمکم کنین اما شما چی ... 😠دقیقا کاری رو کردین که خواسته ی مادرم بود .. اینجوری قرار بود کمکم کنین؟؟؟🗣
راه میرفت 🚶و سرزنشم میکرد...
من دلم گرفته بود ازش، دیگه نمیتونستم جلوی ریزش اشکامو بگیرم،😢 دونه های اشکم سرازیر شدن...
اما عباس انگار حواسش به من نبود که همونطوری که با حرص راه میرفت
و نگاهش به کفشاش بود حرفاشو میزد:
_من نمی تونستم مخالفت کنم، در برابر مامان بابام خلع سلاح بودم، 😵هیچی نمی تونستم بگم دوتا خاستگاری قبلی رو تونستم بپیچونم این یکی نمیشد ..
😠☝️تمام امیدم به شما بود، اما شما چیکار کردین، زدین همه چیزو خراب کردین .. شما جلوی رفتنمو با این کارتون گرفتین ...
از حرکت ایستاد..
منم بلند شدم درحالی که کل صورتم از اشک خیس شده بود 😭
دیگه تحمل سرزنشاشو نداشتم ..
دلم نمی خواست کسی که سرزنشم میکنه 🌷عباس🌷 باشه ..
با ایستادنم در حالی که سرشو بالا میاورد تا به صورتم نگاه کنه ادامه حرفاشو میزد:
_آخه من نمیفهمم شما ...
تا نگاهش👀 به چشمام 👀افتاد جملش ناتمام موند،
مبهوت به صورت خیس از اشکم نگاه می کرد ..
حالا نوبت من بود،
دیگه باید یه چیزی میگفتم ..
با دست اشکامو از جلوی چشمم پاک کردم و گفتم:
_من همه ی این کارا رو فقط ... فقط به خاطر شما کردم ...😣😭
دیگه نتونستم تحمل کنم اشکام باز سرازیر شدن اما عباس همونجا ایستاده بود و تو بهت اشکای من بود،
دویدم سمت خونه،،،
با وارد شدنم به هال با اون حال آشفته و گریه همه جا خوردن،
وای که من حضور همه رو فراموش کرده بودم ..
دیگه اتفاقی بود که افتاده بود، دویدم سمت اتاقم و خودمو رو تختم انداختم و تمام بغض هامو رو بالشتم خالی کردم..😫😭
بابا ..
باباجون مگه کنارم نیستی پس چرا ناآرومم ...
آرومم کن ...😩😭
#ادامه_دارد
💚💛💚
💌نویسنده: بانوگل نرگــــس
#کپی_بدون_ذکرنام_نویسنده حرام_است
❤🌧❤🌧❤🌧❤🌧
💚💞💚💞💚💞💚💞💚
💜🌸 #درحوالـےعطــرِیــاس💜🌸
قسمت #سی_ودو
نمیدونم چند دقیقه بود که گریه می کردم ولی چند بار صدای باز و بسته شدن در و شنیده بودم..
آروم از جام بلند شدم که چشمم خورد به مهسا که کنارم نشسته بود و با نگرانی نگاهم میکرد
- چیشده آبجی؟!😨
سعی کردم لبخندی رو بزور رو لبام بنشونم آروم گفتم:
_هیچی عزیزم🙂
رفتم دستشویی و صورتمو با آب سرد شستم،،،
به اتفاقات چند لحظه پیش فکر کردم، وای خدا حالا جواب بقیه رو چی بدم،
هنوز یه ساعت از محرمیتمون نمیگذشت که منو با اون حال دیدن،
الان فکر می کنن چیشده که من گریه می کردم، خدا کمکم کن ..
✨وضو گرفتم ✨و زیر لب فقط صلوات میفرستادم ..
از دستشویی که اومدم بیرون با ملیحه خانم روبرو شدم،
منتظر من بود اینجا..😒
سرمو به زیر انداختم😔 که اومد دستامو گرفت و گفت:
_معصومه جان عباس چی گفت بهت که ناراحتت کرد؟😐
نگاش کردم، چشماش نگران بود،،،
اون مادر بود نباید از پسرش دلگیر میشد، اصلا چرا از عباس،
مگه مقصر من نبودم که بدون مشورت با عباس این تصمیم رو گرفتم ..😒
آهی کشیدم و گفتم:
_نه ملیحه خانم من باعث ناراحتی عباس شدم تقصیر من بود، من کاری کردم که اون سرزنشم کنه و گریه ام بگیره، تقصیر من بود😔
مهربانه نگاهشو بهم دوخت و گفت:
_امان از دست جفتتون .. دوتاتون عین همین😕
سوالی نگاهش کردم که گفت:
_عباس هم دقیقا همینو گفت، گفت تقصیر خودشه و تو رو ناراحت کرده، والا آخرشم نفمیدم چیشده و کی کیو ناراحت کرده
لبخندی رو لبم نشست،،، 😊
راستش هر چقدر زمان بیشتر می گذشت و عباس رو بیشتر می شناختم
تازه می فهمیدم که واقعا مردِ من
🌷عباس🌷 بود!
#ادامه_دارد...
💚💛💚
💌نویسنده: بانوگل نرگــــس
#کپی_بدون_ذکرنام_نویسنده حرام_است #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید_97
https://eitaa.com/piyroo
💚💞💚💞💚💞💚💞💚
از اوّلین انشاء ...
فقط یک جمله یادم هست:
بابا اگر نان داد ...
تاوان هم فراوان داد ...
دست پدرتان را هميشه ببوسيد
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید_97
https://eitaa.com/piyroo
🍃
KhanevadeMotaali14.mp3
11.17M
خانواده متعالی
استاد پناهیان
جلسه 14
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید_97
https://eitaa.com/piyroo
پدر آلزایمر داشت؛
هیچ چیز یادش نبود جز پسرش!
پسر آلزایمر نداشت؛
همه چیز یادش بود جز پدرش...
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید_97
https://eitaa.com/piyroo
🍃
هر لحظه ستاره ای به زمین میافتد ولی هنوز ستاره ها در آسمان هستند ...!
من متنفر بودم و هستم از انسانهاي "سازش کار" و بی تفاوت ...!
روشنفکران ما به اين انقلاب بسيار "لطمه" زدند ، زيرا نه آن را مي شناختند و نه برایش زحمت و رنجي متحمّل شده اند ...
از هر طرف به اين نو نهال آزاده "ضربه" زدند ولي "خداوند" مقتدر است ،
اگر هدايت نشدند مسلّما "مجازات" خواهند شد .
🌷فرازی از وصیتنامه سردار رشید اسلام شهید حاج محمد ابراهیم همت🌷
ولادت : 1334/1/12
شهادت : 1362/12/17
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید_97
https://eitaa.com/piyroo
#انرژی_مثبت 😍
✨از امروز جاي يك چيز را در زندگيم عوض مي كنم تا زندگيم زيبا شود!
✨بجاي ترس از خدا عشق به خدا را جايگزين مي كنم
🍃#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید_97
https://eitaa.com/piyroo
امروز به مناسبت روز ملی ثبت احوال، میخواهم خودم را کمی رسمیتر به شما معرفی کنم:
نام من باد صباست،
میوزم هر روز، به چشمان شما
ملیّتم ایرانی است.
کد ملی من جمعیت ایران است.
متولد شده در ۸۸ شمسی.
سن من گرچه زیاد نیست هنوز،
قدّ یک عُمر، نشیبم و فراز.
قدّ یک عمر پر از تجربه اما تشنه
تشنهی رفتن و رفتن تا اوج!
پدرم اندیشه و آینده، فرزند من است
بهترین فرداها، آرزوی دل پر امّیدم
و احوال دلم
در گروِ حال دل تک تک همراهان است.
روز ملی ثبت احوال بر همهی زحمتکشان این عرصهی پر اهمیت خدمت خجسته باد. #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید_97
https://eitaa.com/piyroo