eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4هزار دنبال‌کننده
36.8هزار عکس
17.4هزار ویدیو
134 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂 🔻 روایت اسرای مفقود الاثر 💢 قسمت دویست و شصت و نهم محرم بیاد ماندنی سال ۶۹ (۳) روزای اول که اون گروه چهل نفره عزاداری رو شروع کردن و هر گونه احتمال خطر وجود داشت و برخی بشدت نگران و مخالف بودن، اما بتدریج که عادی شد و خطری بچه‌ها رو تهدید نکرد همون مخالفین هم تو مراسمات شرکت می‌کردن و با خودشون تصمیم گرفته بودن که جداگونه توی یکی از دو آسایشگاه بزرگ مراسم بگیرن. من متوجه قضیه شدم. دیدم این جوری باز همون هیأت بازی ایران می‌شه و نباید بین بچه‌ها دوگانگی اونم تو مراسم ابا عبدالله دیده بشه. بچه‌هایی که با هم بودیم رو جمع کردم و یه جلسه مشورتی برگزار شد. پیشنهاد مشخصِ من این بود که توی دو روز آخر، مدیریت رو بدیم دست این بچه‌ها و ما هم تو مراسم اونا شرکت کنیم. چند تا ازون آتیش پاره‌ها مثل نعمت دهقانیان و رضا البرزی از بچه های تهران و تعدادی دیگه مخالفت کردن و می گفتن: اینا از اول مخالف بودن و ما رو متهم می‌کردن که داریم جون‌شونو بخطر می‌ندازیم. حالا که عادی شده و خطری نیست ما مدیریت رو به اونا بدیم؟!. البته کمی هم حق داشتن. ولی من با زبون خوش و با این استدلال که تو این ماهای پایانی نباید همدلی بچه‌ها خدشه دار بشه و بین ما دو دستگی بیفته اونم تو مراسم امام حسین(علیه السلام). خلاصه به هر مکافاتی بود اونا رو قانع کردم. قرار شد لیستی از بچه‌های مداحِ ما رو به اونا بدیم و مراسم بصورت یه‌پارچه و یگانه انجام بشه. منم رفتم پیش یکیشون که بقیه ازش حرف شنوی داشتن و خواهش کردم که دو دستگی نشه و ما میایم زیر پرچم شما سینه می‌زنیم و اسم مداحای خودمون رو بهش دادم و گفتم: اگه دوست داشتید این بچه‌ها، آمادگی دارن که مداحی کنن. انصافا ایشون هم با روی گشاده استقبال کرد و از همه مداحها توی مراسمات شب و روز تاسوعا و عاشورا و شام غریبان استفاده شد. این تصمیم که به برکت امام حسین(علیه السلام) در ذهن من جرقه زد و خدا هم کمک کرد من و بقیه بچه‌ها منیّت خودمون رو زیر پا بذاریم و یه مراسم باشکوه و متحد برگزار بشه، جزو شیرین‌ترین خاطرات کل دوران اسارت من شد. جالب‌تر قضیه این بود که روز عاشورا مصادف شد با یازدهم مرداد و همون روز عراق به کویت حمله کرد و کویت اشغال شد و دو روز بعدش همه ما از زندان قلعه آزاد شدیم و به اردوگاه ملحق ـ که قبلا ۴ ماه با آسایش در اونجا بودیم ـ منتقل شدیم. خیلی از بچه‌ها این گشایش رو به برکت همون مراسمات دهه محرم می دونستن. ادامه دارد https://eitaa.com/piyroo ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عازم جبهه بودم . یڪی از دوستانم برای اولین بار بود ڪه بہ جبهه می اومد .😃 مادرش برای بدرقه ی او آومده بود . خیلی قربان صدقه اش می رفت و دائم بہ دشمن نالہ و نفرین می ڪرد . بهش گفتم : « مادر شما دیگہ برگردید فقط دعا ڪنید ما شهید بشیم . دعای مادر زود مستجاب میشہ .»😌 در جواب گفت:« خدا نڪنه مادر ، الهی صد سال زیر سایه ی پدر و مادرت زنده بمونی !🙄 الهی ڪه صدام شهید بشه ڪه اینجور بچه های مردم رو بہ ڪشتن می ده !»😂 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
7.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روایتگری شهدایی قسمت601 🎥شهید ترکیه‌ای دفاع مقدس کیست؟ 🕊«شهید کمال قزل کایا» یکی از شهدای ترکیه‌ای هشت سال دفاع مقدس است که مزار او در گلزار شهدای بهشت زهرا واقع در تهران است. https://eitaa.com/piyroo ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
مسافر دشت خون و مسافر سرزمین عشق و ایثار و شهادت، متولد 25 شهریورماه سال 1350 در خانواده‌ای مومن، انقلابی و متعهد به احکام والای اسلام و قرآن، در شهر «خرم‌آباد» دیده به جهان گشود. وی در دامان پاک مادری دلسوز و مهربان پرورش یافت و تحت نظارت پدری با ایمان و بزرگوار، تربیت شد. مادرش خانه‌دار و پدرش مغازه‌دار بود. تحصیلاتش را تا سوم دبیرستان در آموزشگاه شهید مطهری با تلاش و علاقه‌ای خاص گذراند. اخلاق و رفتارش بی‌نظیر بود. شرکت در فعالیت‌های سیاسی، انقلابی و شرکت در نمازهای جمعه و جماعات را جز برنامه‌های اصلی در زندگیش بود، اما این عشق، علاقه و حضورش در فعالیت‌های مذهبی، فقط مختص او نبود، این عشق و علاقه در تمام اعضای خانواده‌اش هم دیده می‌شد. بعد از شهادت برادر بزرگوارش شهید «داود علی‌پناه» ،کوروش راه برادرش را ادامه داد و به ندای ملکوتی رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره) عاشقانه لبیک گفت. 💢شهادت بعد از مدت‌ها ایستادگی در برابر دشمنان جنایتکار و متجاوز، در منطقه عملیاتی «بوکان» توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت گلوله در سن 17 سالگی در 10 مردادماه 1367 به درجه رفیع شهادت نائل آمد. https://eitaa.com/piyroo ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
مسافر دشت خون و مسافر سرزمین عشق و ایثار و شهادت، #شهیدکورش_علی_پناه متولد 25 شهریورماه سال 1350 در
💢خاطره ای به نقل از «سیاوش عزیزی» (همرزم شهید): یک روز با آن زبان دلنشین به من گفت: «شما بی‌معرفت هستید که مرا به جبهه نمی‌برید»، گفتم: «جنگ حالا حالا ادامه دارد. درس‌تان را بخوانید. بزرگ‌تر که شدی بیا جبهه.» کوروش گفت: «اینطور که شما می‌گویید نیست.... من آن روز نفهمیدم کوروش چه می‌گوید. دو ماه بعد برای دریافت پایان مأموریت به فرماندهی سپاه بوکان رفته بودم که ناگهان چشمم به کوروش افتاد. جلو رفتم و بهش گفتم «اینجا چه‌کار می‌کنید.» گفت: «داداش با آقای «موسی قاسمی» آمدم... توی گردان امام حسین (ع) هستم.» میدانستم که آقای قاسمی از دوستان شهید «داود علی‌پناهی» است. چاره‌ای نداشتم به غیر از سفارش به آقای قاسمی... بانگرانی ازش خداخافظی کردم. متوجه شد و گفت «وقتی نمانده، جای نگرانی نیست.» وای بر من که آن‌جا هم متوجه صحبت کوروش نشدم. ازهم جدا شدیم. فردای آن روز به خرم‌آباد آمدم و بعد از 10 روز به دفتر فرماندهی سپاه استان معرفی شدم و مشغول به ادامه شدم. بعد از یک هفته به صبحگاه پادگان امام حسین (ع) رفتم که فرماندهی سپاه استان اعلام کرد که منافقین با حمایت ارتش بعثی عراق به قصرشیرین، سرپل، کرند و اسلام‌آباد غرب هجوم آورده و شهرهای فوق را تصرف نموده‌اند... به دستور فرماندهی، به اتفاق چهار تن از همکاران برای تحویل سلاح به طرف اسلام آباد حرکت نمودیم. بعد از عملیات مرصاد و آزادسازی شهرهای میهن اسلامی، به اتفاق حاج «محمود علی‌پناهی» که فرمانده یکی از گردان‌های عملیات کننده بود به خرم آباد برگشتیم... بعد از چند روز، از سوی فرماندهی کل قوا حضرت امام خمینی (قدس‌سره) قطعنامه 598 قبول و رسماً جنگ به پایان رسیده بو که خبر شهادت کورش را شنیدم. شوکه شده بودم، بیاد صحبت کوروش افتادم که گفت «فرصتی نیست». 💢نامه شهید «کورش علی‌پناه» به خانواده‌اش: بسمه تعالی خدمت مادر مهربانم و برادران خوبم پس از عرض سلام، سلامتی شما را از درگاه خداوند منان خواهان و خواستارم و امیدوارم که حال همگی شما خوب باشد و هیچ‌گونه ناراحتی نداشته باشید. اگر از احوال اینجانب حقیر خواسته باشید، سلامتی برقرار است به جز دوری شما که امیدوارم هر چه زودتر تازه شود. مادر جان! اگر احوالات اینجانب پسر حقیرت را خواسته باشی، به شکرانه خداوند باری تعالی، خوب می‌باشد و جای من خیلی خوب است. من در گردان امام حسین (ع) واقع در کربلای کردستان می‌باشم و نیز «رضا بردبار» قسمت بهداری پیش من است. امیدوارم که حال برادران خوبم «مهرداد»، «محسن»، «اکبر» و خانواده هایشان خوب باشد. سلام مرا به دایی «کرم رضا» و خانواده ایشان برسانید و نیز سلام مرا به داداش منصور و زن داداش «عذری» و «نوشین» و «سجاد» برسان. سلام مرا به عمه «قدم» برسانید اگر بخواهم همه دوستان و اشنایان را نام ببرم جوهر خودکار تمام می‌شود . سلام مرا به «اسدالله» و دایی و زن دایی خوبم برسان. امیدوارم که حال ننه خوبم و مهربانم خوب باشد در ضمن سلام مرا به «سید احمد» و دیگر بچه‌ها برسانید. سلام مرا به عمه «آسیه» برسانید. مادر! نگران من نباش، چون جای من خیلی خوب است، مطمئن باش که جای من خیلی خوب است، همچنین سلام مرا به «مجید علی‌پناهی» برسان، دیگر مزاحم وقت گرامی شما نمی‌شوم. جواب نامه را فوری فوری بنویسید. https://eitaa.com/piyroo ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
طبق روال شــبانه هر بزرگواری 14 صلوات به نیابت از جهت تعجیل در فرج آقا امام زمان «عج» و سلامتی رهبر عزیزمان شفای همه بیماران عاقبت بخیری شما عزیزان .... » اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم 🌸 ســـلام و صــلوات خــدا بر شـــهدا و امام شـــ.❤️ـــهدا 🕊ســـلام بـر شــــ🌷ــهید‌ ا https://eitaa.com/piyroo ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
9.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕙سـاعـت عـاشقـے 💠دعـــــاے فـــرج💠 ⚜اکثرو الدعا بتعجيل الفرج فان ذلک فرجکم⚜ https://eitaa.com/piyroo ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄ ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄