eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.5هزار دنبال‌کننده
34.2هزار عکس
15.9هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷شعر خوانی شهید جواد محمدی در جمع مدافعان حرم 🍃چقدر زیبا میخوانی و معلوم است که با جان میگویی: شاید قلم روزی تفنگی شد که بنویسم با خون میان دفترم لبیک یا زینب س... 🕊سالگرد قمری عروج عارفانه شهید روزه دار 🌹شهید_جواد_محمدی 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رمضان است و تو نیستی بابا😔 چہ ڪنم با این درد ؟ ماہ من یڪ طرف و ماہ خدا یڪ طرف است . . . افطار بدون بابا💔 پاسـدار مدافع حرم 🌹شهید_علی_سعد 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
#شهیدمحسن‌حججی #قسمت‌پنج(بخش‌دوم) از زبان #دایی_همسر_شهید. عید نوروز بود. محسن آقا و زهرا آمدن خان
"خاطراتی از شهید حججی" خانه اش ی_چهارم بود توی یک مجتمع مسکونی. آسانسور هم نداشت. باید چهل پنجاه تا پله را بالا میرفتی.😖 یک بار که رفتم ببینمش، دیدم همه پله ها را از اول تا آخر رنگ کرده.خیلی هم قشنگ و تمیز. گفتم: "ای والله آقا . عجب کار توپی کرده ای."😜 لبخندی زد و گفت: "پله های اینجا خیلی زیاده.این ها رو رنگ کردم که وقتی خانمم میخواد بره بالا، کمتر خسته بشه. کمتر اذیت بشه."😍😇👌🏻 ☜✧✧✧✧✧✧ خیلی زهرایم را ❤️ داشت. همیشه زهرا جان و خانمم صدایش میکرد. اگر هم احیانا باهم بگو مگویی میکردند، زود .😇 بعضی موقع ها که خانه مان بودند، میدیدم سرد و سور و بیحال است. می فهمیدم با زهرا حرفش شده. 😞 از خانه که بیرون میرفت زهرا موبایلش را می گرفت توی دستش و با خنده 😃 بهم میگفت: "مامان نیگا کن.الانه که محسن منت کشی کنه و بهم پیامک بده."😍 هنوز نیم ساعت نگذشته بود که پیام میداد به زهرا: "بیام ببرمت بیرون؟"😇 دلش کوچک بود. اندازه یک گنجشک. طاقت دوری و ناراحتی زهرا را نداشت.😔👌🏻 ~~~~~~~~~ حساس بود روی صبح هایش. اگر احیانا قضا میشد یا میرفت برای آخر وقت، تمام آن روز و پکر بود.😞 بعد از نماز صبح هایش هم هر روز، و و میخواند.😔 هر سه اش را. برای دعا هم میرفت می نشست جایی که سرد باشد. میخواست چشمانش نشود و خوابش نبرد. میخواست بتواند دعاهایش را و با بخواند.. 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 دولتی و رسمی را دوست نداشت. خوشش نمی آمد. بهم میگفت: "زهرا، اونجور حس میکنم برا کارهای ، دست و بالم بسته میشه. " با این وجود، یکبار پیشنهاد رو بهش دادم. گفتم: "محسن من دلم نمیخواد برا یه لحظه هم ازم دور باشی. اما اگه به دنبال میگردی، من مطمئنم شهادت تو توی سپاه رقم میخوره." این را که شنید خیلی رفت توی فکر. قبول کرد. افتاد دنبال کارهای پذیرش سپاه. 😍 در به در دنبال بود.😇 . °°°°°°°°° سپاه قبولش نمی کرد.😢 بهانه می آورد که: "رشته ات برق است و به کار ما نمی آید و برو به سلامت."😐 برای حل این مساله خیلی دوندگی کرد. خیلی این طرف و آن طرف رفت. آخرش هر جور بود درستش کرد.😍 این بار آمدند و گفتند: "دندون هات هم مشکل دارن. باید عصب کشی بشن" آهی در بساط نداشت. رفت و با بدبختی پولی را قرض کرد و دندان هایش را درست کرد. آخر سر قبولش کردند. خودش میگفت :"اگه قبولم کردن، اگه من رو پذیرفتن،دلیل داشت. رفته بودم سر قبر حاج احمد. رو انداخته بودم به حاجی."😍😎 :::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: برای گذراندن دوره ای از طرف سپاه رفته بودیم . تا دم ظهر کلاس بودیم. بعد از ظهر که میشد، دیگر محسن رو نمی دیدم. بر میداشت و میرفت حرم تا فرداش. یکبار بهش گفتم: "محسن. اینهمه ساعت توی حرم چیکار میکنی؟ شامت چی؟ استراحتت چی؟" راه گلویش را گرفت. گفت: "وقتی برگشتیم حسرت این روزها رو میخوریم. روزهایی که پیش علی بن موسی الرضا علیه السلام بودیم و خوب نکردیم. " فرداش قبل نماز صبح رفتم حرم. توی یکی از رواق ها یکدفعه چشمم بهش افتاد. گوشه ای برای خودش نشسته بود و با گردنی کج داشت زیارت میخواند. 😇 ایستادم و نگاهش کردم. چند دقیقه بعد بلند شد و مشغول شد به . مثل باران توی قنوت نماز شبش می ریخت. آنروز وقتی برگشتم محل اسکان، رفتم پیشش نشستم. سر صحبت زیارت و امام رضا علیه السلام را باهاش باز کردم. عجیبی داشت. بهم گفت: "از امام رضا فقط یه چیزی رو خواستم. اونهم اینکه تو راه امام حسین علیه السلام و مثل امام حسین علیه السلام شهید بشم." بهش گفتم: "محسن خیلی سخته آدم مثل امام حسین علیه السلام شهید بشه. خیلی زجر آوره!" گفت: " به خود امام رضا علیه السلام من راضیم چون خیلی لذت داره. ... https://eitaa.com/piyroo ✾•┈┈••✦🌸✦••┈┈•✾
عکس کمتر دیده شده از حاج محمود کریمی (نفر دوم از راست) در کنار پدر و برادر شهیدش حاج نقی کریمی پدر حاج محمود کریمی در سال ۱۳۶۱ در عملیات فتح‌المبین مفقودالاثر شد و برادرش داود در سال ۱۳۶۵ https://eitaa.com/piyroo ✾•┈┈••✦🌸✦••┈┈•✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایتگری شهدایی قسمت664 📹 شباهت‌های بسیار عجیب و دوست داشتنی بین رزمندگان دفاع مقدس و کادر درمانی در این روزها از زبان حاج اصغر نقی‌زاده همچین زنان غیرت‌مندی رو به عمرم ندیده بودم👌 صورت‌های پرستاران رو که دیدم یاد زمان جنگ و بچه‌های رزمنده افتادم. https://eitaa.com/piyroo ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
💢شهید رضا صالحی فرزند محمد ٬سال 1344 در یک خانواده کشاورز در ورزنه دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان شهید مقصودی به پایان رسانید ولی به علت مشکلات خانوادگی و نیاز به او در کار کشاورزی از ادامه تحصیل محروم شد.از آن پس به همراه پدر و برادران خود در صحرا کار می کرد و دروس زندگی را فرا می گرفت.با شروع جنگ تحمیلی با وجودیکه هنوز در سنین نوجوانی بود وارد بسیج ورزنه شد و به محض رفع مانع محدودیت سنی٬جهت گذراندن دوره آموزشی به پادگان غدیر اصفهان رفت.پس از اتمام دوره آموزش فنون نظامی به جبهه های جنوب اعزام شد... اولین عملیاتی که این شهید در آن شرکت داشت٬عملیات محرم بود.در عملیات خیبر در جبهه طلائیه از ناحیه سر مجروح گشت و پس از بهبودی نسبی به جبهه نبرد بازگشت.شهید رضا صالحی در اکثر عملیات رزمندگان اسلام بر علیه نیروهای فریب خورده عراقی شرکت فعال داشت و یکی از نیروهای فعال و کاری واحد مهندسی رزمی سپاه پاسداران بود.مدتی نیز به جبهه های غرب و کردستان اعزام گشت و در عملیات والفجر8بازهم از ناحیه دست مجروح شد و در بیمارستان اهواز تحت درمان قرار گرفت و پس از چندی به ورزنه بازگشت اما باز عزم وطن نمود.آری این عزیزان خدا دوست وطن را آنجایی میدانند که با لباس رزم و ایمانی به بزرگی تمام هستی در برابر دشمنان اسلام قد علم کنند.در نهایت وطن مورد نظر این شهیدان وصال به حق و قرب الی الله است.شهید رضا صالحی به گواهی همه دوستان و همرزمانش رزمنده ای شجاع و دلاوری قهرمان بود.در برابر مشکلات صحنه رزم و کارزار خم به ابرو نمی آورد و در مواقع سخت درگیری با دشمن٬ آرامش و خونسردی خود را از دست نمی داد.وقتی در وصیت نامه اینهمه همدردی با مسلمانان مستضعف را بشنوید.به بزرگی روح و پاکی طینت و خلوص نیت او بیشتر واقف می شوید. سرانجام شهید رضا صالحی پس از چندین سال نبرد دلاورانه٬ در مرحله اول عملیات کربلای 5 در تاریخ 1365/10/20 هدف گلوله مستقیم بعثیون قرار گرفت و به درجه عظیم شهادت نائل آمد. 💢"قسمت هایی از وصیت نامه شهید رضا صالحی" هر روز که درخت انقلاب بیشتر تنومند می شود به نیروی بیشتری احتیاج پیدا می کند پس بشتابید بسوی جبهه ها تا بر صدام غلبه کنیم و سپس اسرائیل٬آمریکا و شوروی.و تا شعار اوایل انقلاب که حزب فقط حزب الله٬رهبر فقط روح الله را جامه عمل بپوشانیم...  ای مردم فقط پیرو ولایت فقیه باشید و پیرویتان از ولایت فقیه فقط برای رضای خدا باشد نه به خاطر شخصی....  هنوز بوی خون سرخ شهدای کربلا از صحرای کربلا به مشام می رسد و هر مسلمانی را مست می کند و هنوز طنین فریادشان که ما را به یاری می طلبد در گوشهای هر انسان آزاده طنین افکن است باشد تا ریخته شدن خونهای ما زمینه ای برای ظهورحضرت مهدی(عج)باشد...  پدر و مادرعزیزم هر وقت خواستید برای من گریه کنید برای صدها شهید بی کفن گریه کنید که صهیونیستهای غاصب خون پاکشان را در بیروت بر زمین ریختند و برای خواهرانی گریه کنید که جنایت صهیونیستها بر آنها مو را بر اندام راست می کند....  اگر کسی برای فاتحه بر سر قبرمن می آید اول برای طول عمر رهبر و سلامتی او دعا کند و برای ظهور امام زمان(عج) و پیروزی نهایی رزمندگان دعا کند و سپس مرا نیز از دعای خیر و فاتحه بی نصیب نگذارد.. آنچه بیشتر روح مرا شاد خواهد کرد همراهی و همکاری عملی و قلبی با انقلاب اسلامی و کمک به تداوم آن است... دوستان و همسنگران قبلی من٬ای برادران عزیزجان برکف٬ شما وارث لباس رزم من می باشید شما با آمدن به جبهه ها درخت نوپای انقلاب اسلامی را آبیاری می نمایید و یک وقت نکند که در خانه ها بنشینید و اسلحه ام بر زمین بماند٬راه مرا که راه حسین(ع)و یارانش است ادامه دهید..  خدایا شهادتم که خاری در چشم دشمنان اسلام است را بپذیر و ما را جزء شهدای کربلای حسین قرار بده.  " https://eitaa.com/piyroo ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
طبق روال شــبانه هر بزرگواری 14 صلوات به نیابت از جهت تعجیل در فرج آقا امام زمان «عج» و سلامتی رهبر عزیزمان شفای همه بیماران عاقبت بخیری شما عزیزان .... » اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم 🌸 ســـلام و صــلوات خــدا بر شـــهدا و امام شـــ.❤️ـــهدا 🕊ســـلام بـر شــــ🌷ــهید‌ ا https://eitaa.com/piyroo ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄ ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ قَوْلًا غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِجْزًا مِّنَ السَّمَاءِ بِمَا كَانُوا يَظْلِمُونَ» امّا ستمکاران آنها، این سخن را، به غیر آنچه به آنها گفته شده بود، (به صورتى استهزاآمیز) تغییر دادند.از این رو بخاطر ستمى که روا مى داشتند، عذابى از آسمان بر آنها فرستادیم (و مجازاتشان کردیم). (سوره مبارکه اعراف/ آیه ۱۶۲) https://eitaa.com/piyroo ✾•┈┈••✦🌸✦••┈┈•✾
❣ منتظرم! منتظر دلى از جنس نور💖 کسى از قوم خورشید! از نژاد نفس هاى گرم! مردم نیز ! و غرق در لحظه هاى انتظار نیازشان را از لابه لاى نفس هاى حیران خود بازگو مى کنند. شقایق ها🥀 منتظرند! 🌸🍃 https://eitaa.com/piyroo ✾•┈┈••✦🌸✦••┈┈•✾
یک زیارت عاشورا،به نیابت ازیک شهید امروز به نیابت از 🌷 ♦️به نیت تعجیل در امر فرج ♦️سلامتی رهبرمون ♦️عاقبت بخیری همه ما ♦️وسلامتی همه عزیزان ودفع بیماری کرونا https://eitaa.com/piyroo ✾•┈┈••✦🌸✦••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
و عشـــق، شروع ماجرای لبخند های شماست که با روز ، آغاز می شود... 📎سلام ، صبـحتون شهـدایـی🌺 https://eitaa.com/piyroo ✾•┈┈••✦🌸✦••┈┈•✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
#معرفی_شهدا #شهیدجاویدالاثر_ازشهدای_خانطومان #شهید_محمد_بلباسی🌹 تاریخ تولد: 1358 تاریخ شهادت: 1395
🌹شهید بلباسی پیکرش نیامد امام کتابش آمد کتابی به اسم *(برای زینِ اَب)* 🎀زینب چهارمین فرزند اوست که بعد از شهادت پدر به دنیا آمد *و هرگز طعم پدر را نچشید*🖤 هر وقت بهش میگفتند بیا کفن بخریم و ببریم حرم برای طواف ،طفره میرفت و میگفت *دو کفن ببریم پیش یک بی کفن؟؟؟*🖤 غذا که به بچه ها نمیرسید غذای خودش را نمیخورد و به دوستانش میداد از زبان همسرش↓ شنیده‌ام که قرار است مقتل تو تفحص شود، شاید نیزه شکسته ها را کنار بگذارند و پیکر رنجورت از دندان گرگ ها را بیابند، سخت می شود تو را از گودال برگرداند عزیزم، کاش بوریا داشته باشند... خواستم بگویم محبوبه هنوز روی حرفت حرف نمی آورد، حرف آخر را تو بزن، خواستی بیایی، بیا، قدمت روی چشم، به تو حق می دهم دامن دختر رسول الله، زهرای اطهر را به خاک سرد ترجیح دهی، ولی مرد مومن! *بچه ها دلشان پدر می خواهد* کاش می شد یک توک پا میان بوریا می آمدی و باز می رفتی، قدر یک نگاه، قدر یک لبخند....".🖤 محمد به همراه تعدادی در منطقه خان طومان سوریه به فیض شهادت نائل آمد و هرگز پیکرش بازنگشت🕊🕋 پرپر شده اند لاله، عباسی ها🖤 مشتاقی و کابلی و بَلباسی ها🖤🕊 شادی روحشان صلوات🌹 https://eitaa.com/piyroo ✾•┈┈••✦🌸✦••┈┈•✾