eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.3هزار دنبال‌کننده
35هزار عکس
16.3هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
متولد ۱۳۳۳ تهران بود و در سال ۱۳۵۲ به دانشگاه فردوسی مشهد وارد شد و موفق به اخذ مدرک دکترای داروسازی در سال ۱۳۵۸ گردید.🌹 وی در دوران جوانی به دلیل ارتباط با شخصیت‌هایی چون و و فعالیت‌های مبارزاتی با رژیم پهلوی توسط ساواک دستگیر شد اما به دلیل اینکه ساواک مدرک معتبری علیه او نداشت، آزاد گردید.🌹 دیالمه به همراه افرادی چون هاشمی‌نژاد، کامیاب و واعظ طبسی، شورای اولیه حزب جمهوری اسلامی را در خراسان تشکیل دادند و از جمله افرادی بود که به شدت با افکار گروهایی چون منافقین و خطی مشی سیاسی ـ مذهبی بنی‌صدر مخالفت می‌کرد. وی با ارائه مدارک جهت اثبات عدم کفایت سیاسی بنی‌صدر به عزل وی کمک کرد. دیالمه به عنوان نماینده مردم مشهد در دوره اول وارد مجلس شورای اسلامی شد و هفتم تیرماه در حادثه بمب‌گذاری منافقین در دفتر حزب جمهوری اسلامی به شهادت رسید.🌹 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊🌺 محمد همیشه نمازش را مسجد میخواند. وهمیشه به جماعت خیلی کم پیش می امد که خونه نماز بخونه.☝️ مادرم تعریف میکنه روزی دراتاق محمد رابازکردم تا برای نهار صدایش بزنم دیدم محمد در سجده است اول تعجب کردم چون اذان گفته بود وهمه مانماز خوانده بودیم بعد گفتم شاید محمدنمازش تاالان طول کشیده🤔 دررا بستم به کارهایم مشغول شدم بعداز ده دقیقه دوباره به سراغ محمد رفتم محمد حالتش هیچ تغییری نکرده بودو همچنان برسجده بود❤️ به حال خودش گذاشتم ودوباره به اشپزخونه رفتم نزدیک به پانزده دقیقه بعد دوباره به سراغش رفتم ومحمدبه همان حال بود.✅ وحشت زده شدم کنارش نشستم ارام صداش زدم ارام سرش را ازمهر برداشت وبا صورت خیسش گفت بله کارم داشتی مامان😭 مادرم اینهارومیگفت وگریه میکرد روحت شاد بچه های بسیج حق داشتن بهت میگفتن شهیدزنده .💔 https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
؛ «»   در سال 1340 در دل كوه هاي سربه فلك كشيده جنوب شرقي فارس و در زير چادرسياهي كه دل سپيد او را چون مرواريد دربر گرفته بود پا به عرصه وجود نهاد . شهيد در دامن كوه و صحرا پرورش يافت و در آغوش پر طراوت طبيعت دوران پرنشاط كودكي را گذراند . استئاري را از كوه و شجاعت را از سواران كوهستان و مردان غيوري آموخت كه امام در بزرگداشت آنان فرمودند : «عشاير ذخاير انقلابند» .  دوران تحصيل خود را در شهرستان فيروزآباد گذراند و در اواخر دوره متوسطه با همكاري و همفكري دوستان دانش آموز و جوانان حزب الله طايفه چگيني فعاليتهاي اجتماعي و سياسي خود را برضد رژيم پهلوي آغاز كرد و در تظاهرات و راهپيمائي هاي ضد رژيم حضوري فعال داشت .با شروع جنگ تحميلي درحاليكه هنوز يك هفته از شهادت برادرش الياس نگذشته بود خود را به سپاه پاسداران انقلاب اسلامي معرفي كرد و به خيل عاشقان اباعبدالله الحسين (ع) پيوست و بدينگونه با فروافتادن سوارمردي از زين حماسه سروقامتي ديگر قامت افراشته و سلاح فروافتاده برادر را در دستهاي خود فشرد تا پاسدار ارزشهاي انقلاب باشد . رشادتها و حماسه آفريني هاي اين سرباز غيور در برابر توطئه هاي داخلي و خارجي خصوصاً در برابر گروهك هاي ضدانقلاب و خوانين محلي را هرگز گذران زمان از ياد نخواهد برد .با شروع جنگ تحميلي شهيد چگيني مردانه سلاح برگرفت و عازم جبهه هاي حق عليه باطل شد و در بسياري از عملياتها از جمله والفجر 1و2 ، والفجر8 ، خيبر ، بدر ، كربلاي 4و5 شركت كرد . از مهمترين مسئوليتهاي شهيد در عملياتهاي ذكر شده مي توان به موارد زير اشاره كرد : مسئوليت اردوگاه آموزشي شهيد دستغيب ، جانشيني فرماندهي گردان 9043 ، جانشيني فرماندهي گردان فتح ، مسئول طرح و عمليات لشگر 33 المهدي (عج) ، فرماندهي محور و گردان غواص و ….. شهيد طمراس چگيني كه در عملياتهاي مختلف چندين بار شيميايي و مجروح شده بود سرانجام هفتم بهمن ماه 1365در عمليات كربلاي 5 عطشناك ترين زخم اشتياق خود را با ديدار دوست مرهم نهاد و به ديدار حق شتافت . https://eitaa.com/piyroo ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
به اوگفتیم: نمی خوای زن بگیری؟گفت چرانمی خوام؟تعجب کردیم. فکرنمی کردیم به این سادگی پیشنهادازدواج قبول کند.مادرش گفت: ننه کیومیخوای؟ بگوتاواست بگیرم گفت من یک زن میخوام که بتونه پشت ماشین بامن زندگی کنه.مادرش گفت:این دیگه چه صیغه ایه؟پشت ماشین دیگه یعنی چی؟گفت:یعنی اینکه من بشینم جلواون هم عقب زندگی کنه،یعنی این.مادرش گفت:مادر،آخه کدوم دختری حاضره یه همچوزندگی داشته باشه؟!گفت:اگه میخواین من زن بگیرم،شرطش همینه که گفتم اول فک کردیم چون خانه ای برای تشکیل زندگی نداردچنین حرفی میزند.بابرادرش خانه ای برای اوساختیم وگفتیم:ماتوی همین شهربرای توزنومیگیریم این هم خانه زندگی توهرجایی میخواهی بری،وبه کارت برس.گفت:من زنی میخوام که شریک همدم زندگیم باشه وهرجا میرم اونم بایددنبالم بیاد.حرفش یه کلام بودمدتی بعدازپاوه امد،گفت:کسی روکه دنبالش میگشتم، پیداکردم.به اوگفتم:به همین سادگی؟گفت:نه،همچین ساده هم نبود.بیچاره ام کرده تابله روگفت.گفتم:یعنی قبول کردکه پشت ماشین باتوزندگی کنه؟خندیدگفت:تااون وردنیاهم برم،دنبالم میاد.گفتم: مبارک.دخترموردعلاقه اوازدانشجویانی بودکه برای خدمت درمناطق محروم شهردیارخودرارهاکرده وعازم کردستان شده بودحاجی چندبارازاوخواستگاری کرده،اماجواب ردداده بود.درآخر،اونیت چهل روزروزه ودعای توسل میکندکه پس ازچهل روز،به اولین،خواستگارجواب مثبت بدهد.درس شب چهلم،حاجی مجددأازاوخواستگاری میکندوجواب مثبت میگیرد https://eitaa.com/piyroo