eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.4هزار دنبال‌کننده
34.3هزار عکس
15.9هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 با اعتراض گفتم:_بابا! که همه خندیدن و بعد از خونه زدیم بیرون.خونه اقای مهرابی تقریبا شیش برابر خونه ما بود. مامان طبق معمول که دنبال بهونه می گشت که دست خالی نره خونه آقای مهرابی با یه دست گل گنده به مناسب تمام شده اولین ترم دانشگاه آتنا از ماشین پیاده شد. زیر لب غر زدم: _حالا انگار شق و قمر کرده مدیرتم شد رشته اونم شبانه. ماکان شنید و گفت: _شب دراز است و قلندر بیدار. نوبت شمام می رسه خانم پرفسور. شونه هامو بالا انداختم و گفتم: _من هر رشته ای بخوام هر جا اراده کنم قبول میشم. باز شدن در باعث شد صحبت ما نیمه تموم بمونه. پشت سر مامان اینا وارد شدم. خونه آقای مهرابی حیاط واقعا قشنگی داشت.باغچه های پر از گلهای رنگارنگ یه باغبون باحالی داشتن که من ازش خوشم می امد کافی بود درباره یه گل ازش سوال کنی دیگه کل اطلاعاتشو می خواست در اختیارت بذاره. یه جوری از گلا و درختها حرف میزد که انگار بچه هاشن. با اینکه اصلا نمی تونستم با آدمای مسن ارتباط برقرار کنم ولی از حرف زدن با این باغبون کلی خوشم می امد. 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 .مهرناز خانم و آقا مرتضی جلوی در ورودی منتظرمون بودن. مهرناز خانم یه کت دامن مشکی چهارخونه پوشیده بود که دامنش خیلی بلند بود موهاشم طلایی کرده بود. دفعه قبل که دیده بودمش موهاش یه چیزی بین قهوه ای و قرمز بود. مامان دسته گل و داد به مهرناز خانم و تعارفای صد من یه غاز شروع شد.آقا مرتضی با بابا و ماکان دست داد ونگاهی به من انداخت و گفت: _وبی ترنج خانم؟ _ممنون. مهرناز خانمم دستمو گرفت و رو به بقیه گفت: _خوش اومدین بفرما داخل. پامون و که تو گذاشتیم آتنا هم به استقبالمون اومد. به نظرم بیشتر ناز بود تا خوشکل. آرایش کاملی داشت و یه پیراهن دخترونه خوشکل با زمینه سفید و راه راه های طلایی تنش بود. خیلی تعجب کردم که دیدم یه شال نازک انداخته رو موهاش. تا اونجایی که یادم می آمد دفعات قبل خیلی راحت مثل ما بدون حجاب نشسته بود. حتما نتیجه روضه خونایی ارشیاس. اینم داره می بره تو کیش خودش. احساس می کردم نتونم با آتنا ارتباط برقرار کنم .با بقیه مهمونا که تقریبا همه رو نمی شناختم سلام و علیکی کردیم و با مامان رفتیم مانتو و روسری مونو درآوردیم. مهرناز خانم با دیدن من گفت: _وای عزیزم چه ناز شدی! وای چه این لباس بت میاد خیلی ماه و ملوس شدی. 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 لبخند کجکی تحویلش دادم.حالا ول کن نبود. خبری از ارشیا نبود. آتنا کنارم نشست و خیلی خودمونی سر صحبت و باز کرد. بر خلاف تصوری که تو ذهنم ازش داشتم دختر راحت و خودمونی بود. از دانشگاه و رشته اش پرسیدم اونم برام تعریف کرد. نمی دونم ارشیا کجا مونده بود که پیداش نبود. اقوام آقای مهرابی زیاد نبودن و کلا پونزده نفر نمی شدن. دختر دیگه ای غیر از من و آتنا نبود ولی سه تا پسر دیگه تو جمع بودن که آخرشم نفهمیدم چه نسبتی با آتنا دارن. یکی شون هر چند لحظه یه بار بر میگشت و منو نگاه می کرد. اینقدر این کارو کرد که کفرم بالا اومد از اتنا پرسیدم: _اون پسره که تی شرت قرمز تنشه چه نسبتی با شما داره؟ آتنا با لبخندی گفت: _پسر خالمه. بعدم خندید وگفت: _بچه بدی نیست فقط یهکم همچین چشمش به اختیارش نیست 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5913238366710661342.mp3
2.35M
🎥 روایتگری شهدایی قسمت 1021 🌙 شب عاشقی ... ‌ 🎧 توسل و اشک شهداء در جبهه به روايت حاج حسين يكتا ⏱️ بمناسبت ۲۲رمضان،آخرین شب قدر... ‌ https://eitaa.com/piyroo
🌷🕊🌷🕊🌷🕊 🔴 کانال ازاین ساعت الی ساعت 8:30 صبح تعطیل میباشد،⛔️ 🤲اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا 🤲التماس دعای فرج 🌷🕊🌷🕊🌷🕊 افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد دلتنگ شهادت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚 چه روزی شود روزی که صبحم را با سلامِ به شما خوشبو کنم هرگاه سلامتان می دهم بند بند وجودم لبخندتان را می کند عليٰ آلِ يٰس ... 🦋 صبحت بخیر آقا 🦋 🌸 اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌸 https://eitaa.com/piyroo
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم . https://eitaa.com/piyroo
سردار سلیمانی : با شهدا بودن سخت نیست با شهدا ماندن سخته مثل شهدا بودن سخت نیست مثل شهدا ماندن سخته راه ‌شهدا یعنی... نگه داشتن ‌آتش در دستانت ... قاسم❤️ 🌷 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌿اهل ایمان؛ مؤمن‌اند؛ اگر؛ محل امنیتـــــ دیگران باشند...! اگر شبیه حسین، شبیه علی، شبیه مادر ... روان و آرام، مسڪّن جان یڪدیگر باشند ... ✦ اهل ایمان ؛ مؤمن‌اند ... اگر شبیه خدا، آرام بخش این و آن باشند ! اَمن؛ شبیه خـــــدا آرام ؛ شبیه خـــــدا مؤمن؛ شبیه خـــــدا 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
💠وصیت نامه شهید مدافع حرم علوی که بعد از ۱۶ سال در لا به لای کتاب های شهید پیدا شده 🕊شهید داود اسماعیلی در جریان یورش نیروهای اشغالگر آمریکایی به حرم امیرالمؤمنین در سال ۸۳ به عنوان مدافع حرم علوی در حرم حاضر شد و با گلوله مستقیم‌ تانک آمریکایی ها در نزدیکی حرم‌ علوی بی سر به شهادت می رسد 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
۱:۲۰🥀 یَا مَنْ هُوَ لِمَنْ أَطَاعَهُ حَبِیبٌ... ▫️فرازی از دعای جوشن کبیر حاج قاسم سلیمانی 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌿همیشه‌ میگفتـــــ : زیباترین‌ شهادتـــــ را میخواهم! یڪ بار پرسیدم: شهادتـــــ خودش‌ زیباسـتـــــ ؛ زیباترین‌ شهادتـــــ چگونه‌ استـــــ؟! در جوابـــــ گفتـــــ : زیباترین‌ شهادتـــــ این‌ استـــــ ڪه جنازه‌اے هم‌ از انسان‌ باقے نماند :) 🌹شھید_ابراهیم‌هادے 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوشا به حال شهدا که در این ایام مصیبت... نزد آقا امیرالمومنین علی (ع) هستند... آقامهدی التماس دعا 🌱 التماس دعا از شهدایی که نزد الله آبرو دارند... 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo