eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.4هزار دنبال‌کننده
34.3هزار عکس
15.9هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کاش میشد .... کاش میشد به همان حال و هوا برگردیم ..🍃 به زمین و به زمان شهدا برگردیم ....❤🥀 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊شهدا اصرار داشتند هرچه زودتر، در بهترین حالت خدا را ملاقات کنند دنیایی نبودند..! اما ما تازه می‌خواهیم سعی کنیم که گناه نکنیم..! 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 هر دو خندیدند و شیوا در حالی که آه می کشید گفت: -امشب تو جمع شما دختر و پسر راحت با هم صحبت می کردن. خوب چی میشه این جور جمع ها آزاد باشه. -خوب بله. ولی ما تحت شرایط خاصی دور هم جمع میشیم. بعد از اون استاد مهران مثل عقاب بالا سرمونه و نمی ذاره کسی دست از پا خطا کنه. شیوا دهنش را کمی کج کرد و بعد از کمی فکر گفت: -ولی من فکر میکنم همین که مارو از این چیزا منع می کنن مارو حریص تر میکنه اگه روابط آزاد بود برا همه عادی میشد. ترنج برگشت و با تعجب به شیوا نگاه کرد: - شیوا واقعا از تو بعیده این حرف. چطور همچین حرفی می زنی. شیوا دلخور گفت: -خوب راست می گم تازه خودم می دونم حدیثم در این باره داریم که همین و میگه عربیشو بلد نیستم. ولی معنیش همین میشه ادم و از هر چی منع کنی نسبت بهش حریص تر میشه. ترنج با پوزخند گفت: -خوشم میاد موقعی که به نفعتونه حدیث شناس میشین. -مگه دروغ میگم؟ 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 ترنج پوفی کرد و گفت: -بله حرف شما درسته. ولی مشکل اینجاست که این غریزه چه منعش کنی و چه آزاد بذاریش حریص میشه.چه حرفا می زنیا؟شیوا جان اگه این روش جواب میداد الان کشورای اروپایی باید همه شون عاقبت بخیر شده باشن. اونجا که منعی نیست. چرا سن بلوغشون اینقدر اومده پائین چرا آمار حاملگی توی دخترای رسیده به چهارده سال ؟شیوا با دهن باز به ترنج نگاه میکرد. -این غریزه هیچی سیر نمیشه. کیو دیدی که به یک حدی رسید بگه دیگه بسمه نمی خوام پولدار شم؟ یا شهرت یا قدرت فرق نداره. درسته نباید صد در صد منع بشه ولی بهش دامنم زده نشه. تازه خود فروید هم اواخر از گفته های خودش پشیمون شده بود و گفته بود باید یک حدی برای این چیزا قائل شد ولی خوب متاسفانه خیلی دیر به فکر افتاد.نمیشه گفت. رابطه سالم اونوقت دخترا با اون سر و شکل راه بیافتن تو خیابون. خوب جور در نمیاد.این غریزه اینقدر قویه که اسلام گفته زن مرد نامحرم با هم توی یک اتاق تنها نمونن 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 شیوا در سکوت به حرفهای ترنج گوش میداد. ترنج خودش هم خسته شده بود. ولی حالا که حرف به اینجا رسیده بود بهتر دید لااقل حرفش را تمام کند. -یه نگاه به دور و برت بنداز. چرا هیچ کس زیر بار ازدواج نمی ره ؟ خوب مگه ابله برای خودش تعهد بتراشه. رابطه شو داره آزدای شو داره بدون مسولیت. ترنج آهی کشید و ساکت شد. نمی توانست حرفهایی که استاد توی سه سال به روح و تزریق کرده بود در یکی دوساعت به شیوا منتقل کند. نیاز به زمان داشت.شیوا را مقابل خانه شان پیاده کرد و گفت: -صبر کن راستی. پیاده شد و کتاب را از توی کیفش بیرون کشید و داد دست شیوا. -بیا این و استاد مهران داد. بخونش. بعد قضاوت کن. فقط یک آدم لجباز که سر عناد داره می تونه دلایلشو رد کنه وگرنه حرف از این منطقی تر درباره حجاب زده نشده. شیوا کتاب را گرفت و نگاهش کرد. -تو گفتی کتاب و بده به من؟ -نه خودش داد. من اصلا حرفی نزدم. -باشه ممنون. بعد هم ترنج سوار شد و راهی خانه شد. *** ماکان سرخوش وارد خانه شد و بلند سلام کرد: -سلام بر خانواده اقبال. سوری خانم با تعجب برگشت و به ماکان نگاه کرد: -جریان چیه خیلی خوشحالی؟ ماکان شانه ای بالا انداخت و گفت: -همین جوری؟ این لیمو ترش نیومده؟ -نه.مگه خودت نبردیش؟ -نه ماشین دادم خودش رفت. 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ عظم البلا ... همخوانی شهدا ... 🕙سـاعـت عـاشقـے ⚜اکثرو الدعا بتعجيل الفرج فان ذلک فرجکم⚜ سلام و درود بر شهدا و امام شهیدان افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهداےِبجنورد دلتنگ شهادت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚 قسمتم نيست ببوسم قدمت را انگار بر سر دوش بگيرم علمت را انگار هر زمان غرق شدم در دل درياي گناه ديدم از دور مي آيد کرمت را انگار 🌤اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ https://eitaa.com/piyroo
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم . https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ... ✍🏻 فرازهای از توبه نامه ۱۳ ساله علیرضا محمودی 🔻بار خدایا از کارهایی که کرده ام به تو پناه می برم از جمله : از این که حسد کردم... از این که تظاهر به مطلبی کردم که اصلاً نمی دانستم... از این که زیبایی قلمم را به رخ کسی کشیدم.... از این که در غذا خوردن به یاد فقیران نبودم.... از این که مرگ را فراموش کردم.... از این که در راهت سستی و تنبلی کردم.... از این که در سطح پایین ترین افراد جامعه زندگی نکردم.... 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
به خودشان هم رحم نمی‌کردند ..! این تصویر بعد از «شکست حصر آبادان»، در جاده‌ اهواز - آبادان است، بالاتر از انرژی اتمی سال ۱۳۶۱ بود که خـرمشهر آزاد شده‌ بود ولی آبادان هـنوز در محاصره‌ ی دشمن قرار داشت. خیلی‌سخت بود که‌از خرمشهربه آبادان برویم ولـی شکرخدا پـس از «شکست حصـر آبادان» می‌توانستیم‌ از جاده پائین بهمن‌شیر به آبادان رفت‌وآمد کنیم. این جنازه‌های پوسیده مربوط به عراقیهاست، آنها حتی به نیروهای خودشان هم رحم نکرده و آنهایی را که قصد فرار و پناه آوردن به نیروهای ما را داشتند، به رگبار بسته بودند و جنازه‌هایشان را رها کرده بودند. راوی: رضا شالی منبع : کتاب ماندگاران حسن شکیب زاده 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
در و دیوارِ اتاقت، کامپیوترت، موبایلت بویِ امام‌زمان میده؟! آقا بگه دل‌هاتونو بزارید روی میز نوت‌بوک و موبایل‌هاتونم بزارید رو میز میخوام همه رو باهم چک‌کنم! ببینم رومون میشه؟!💔 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo