eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.5هزار دنبال‌کننده
34.2هزار عکس
15.9هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
💚رِفــــْـٰاقَـــــت💗 وقتی یہ داری که... حرف زدن باهاش میتونه حالت رو خوب کنه، سه هیچ از دنیا جلوتری(: آهاے رفیق آسمونی😍😭 تو کوچه هاے زندگی غریـــــــب و دربه در پے من شکسته بال و پـَر ... شهیــــد محمد ابراهیم همت رفیـــــقم❤️
✨﷽✨ 🔴 🍀ابراهیم می‌گفت: من توی مکه، زیر ناودون طلا، از خدا خواستم که نه زخمی بشم و نه اسیر، فقط را از خدا خواستم. 🍃مادرش بی‌تابی می‌کرد و می‌گفت: ننه، آخه این چه حرف‌هاییه که میزنی؟ چرا مارو اذیت می‌کنی؟ 🍀می‌گفت: نه مادر، مرگ حقه و بالاخره یه روزی همه‌مون باید از این دنیا بریم. این حرفش در ذهن من باقی مانده بود. 🍃یک روز ولی‌الله آمد و گفت: ظهر اخبار رو گوش کردی؟ گفتم: نه، مگه چی شده؟ گفت: از ابراهیم خبری، چیزی داری؟ گفتم: نه، چطور مگه؟ گفت: میگن ابراهیم زخمی شده، تا گفت زخمی شده، فهمیدم شده است. 🍀حرف آن روزش همیشه در ذهن بود و می‌دانستم که خدا به خاطر اخلاصی که دارد، دعایش را برآورده می‌کند. آمدم خانه و خبر دادم. مادرش در حالی که گریه می‌کرد، گفت: یادت میاد که این بچه رو توی ۳ماهگی کی به ما داد؟ 🍃گفتم: بله. گفت: یه خانم بلند بالا (س). این بچه، هدیه‌ی امام حسین بود؛ همون کسی که اون روز این بچه رو به ما داد، امروز هم در 29 سالگی اونو ازمون گرفت. 🍀بعدش هم گفتیم: ✨انا لله و انا الیه راجعون✨. خداوند اولاد خلفی به ما عطا فرمود که همواره مایه‌ی افتخار و سربلندی ماست و ما همیشه به خاطر این نعمت شرمنده و شکرگزار او هستیم.. 📚 کتاب: برای خدا اخلاص بود مجموعه‌ای از خاطرات ⇩⇩ 🌷 https://eitaa.com/piyroo
قسمتی از دلنوشته شهید بعد مرگم میدونم همه میگن صبح تا شب کارش حسین حسین بوده السلام علیک یا ابا عبدالله (ع) وقتی می میرم روضه خون برام بیارید تا برام روضه بخونه ... سینه زنها رو جمع کنید تا میتونید یه نوکری تنها نمونه.....😭😍 امروز روز نوزدهم است که در کشور #سوریه هستم ، تنهایی ، غربت ، دل تنگی روز به روز زیادتر میشه ، امشب #شب_احیاست روز هجدهم ماه مبارک ، هنوز برات #شهادتم رو امضاء نکردی نمیدونم شاید امضاء شده ولی حالا زوده منو ببری .. خیلی گناه دارم ولی میدونی که آرزومه ، شهادت یعنی عاقبت بخیری ،😍 ما که یه روزی بالاخره رفتنی هستیم ، پس حیفه که همین طوری عادی بمیریم ، پس آقا جان به حق دخترت خانم رقیه (س) شهادتم رو امضاء کن که شاید پس فردا عملیات باشه و اگر قسمت بشه … نمیدونم بقول … شاید میخوای نگهم داری که بیشتر خدمت کنم ، تا الان اگر گناهانم زیاد بوده و از شما دور شدم ولی برای شما ارباب خدمت کردم😔 ، یادته رفتم حرم دخترت داشتم دق می کردم کاش میمردم حرم رو اون طوری نمی دیدم ، حرم خالی از زائر کف حرم خاک نشسته بود کاش گردی شوم واز کرمت بنشینم به کنار حرمت #یا_رقیه_(س) منتی نیست وظیفه بوده و از روز ازل که در دلم نشستی و دلم را ربودی به شما قول دادم که زندگیم را فدایت میکنم و آخر همین شد 💔حالا شما باید عوضش را بدهید … اومدم پاسبان حرم دخترت و خواهرت باشم از همه چیز گذشتم ، دلم سرگردونه ، دل که آواره بشه خیلی بد میشه ، به حق دخترت رقیه خانم (س) منم ببر تا باعث ناراحتی شما با گناه کردنم نشم … #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo
🌸سند شهادتم امضا شده🌸 به محسن گفتم: تصمیمت واسه رفتن جدی ؟؟؟ با اطمینان گفت آره . با اون لبخندهای همیشگی نگاهم کرد و گفت: مطمئن باش من میشم ☺️🕊 منم گفتم هممون آرزوی شهادت داریم ولی همه چیز خواست خداست. دوباره گفت خودم خواب دیدم و میدونم سند شده...✨ عشق شهادت سراپای وجودش رو گرفته بود و خودش با اطمینان قلبی از شهادتش آگاه بود. شهید مدافع حرم محسن قوطاسلو 🍃🌹 https://eitaa.com/piyroo
🌷🍃💚 دلم بدجور😔 هواۍِ داره مےخوام بشم|🍃 ولے..! مےترسم با شهدارو هم ببرم|😔 درستہ اهل نیستم فقط شهادتم|♥️ اما...! کہ عیب نیست اونم برایِ |🙌 مرا ای شهید .. 🏴 https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
⚡﷽⚡ 👈بارها بهم می گفت: "مامان من اگه تو سوریه شهید نشدم، به خاطر این بود که تو راضی نبودی."😢 می‌گفت: "مامان نارنجک می‌افتاد نزدیکم، منفجر نمی‌شد. گلوله از بیخ گوشم رد می‌شد، بهم نمیخورد. حتما تو راضی نیستی."😔 🔸️ماه ۹۶، خانمش و پدرش و من را برداشت و ۱۰ روز برد مشهد.😌 می‌خواست آنجا ازم بگیرد که دوباره برود سوریه یک روز وسط کنار حوض ایستاده بودیم و داشتیم زیارت نامه میخونم یه دفعه را آوردند توی حرم.😮 مردم زیرش را گرفته بودند و داشتن بلند می گفتند. جمعیت آمد و از کنار مان گذشت.🤔 از یکی از آنها پرسیدم: "این بنده خدا کی بوده؟" ♦️ گفتند: "جوان بوده یک بچه هم داشته."😔 محسن این حرف را شنید. سریع رو کرد بهم گفت: "می بینی مامان؟ دنیا همینه. اگه شهید نشیم باید بمیریم. تو کدومو دوست داری؟ اینکه بچه ات معمولی بمیره یا در راه حضرت زینب علیها السلام بشه؟" 🔹️ مدام بهم میگفت: "مامان اگه بدونی تو چه خبره و تکفیری ها چه بلاهایی دارن سر مردم میارن، خودت از من می خواهی که برم."😯 توی آن سفر مدام به عروسم می‌گفت: "به مادرم بگو برا و برای دعا کنه." 🍂شب یکدفعه وسط برایم داد: "مامان،تو رو خدا امشب دعا کن یه بار دیگه بی بی من رو بطلبه. دعا کن که رو سفید بشم. دعا کن که شهید بشم."😔👌🏻 آن شب دلم شکست. آخر، بی تابی هایش، به آب و آتش زدن هایش برای رفتن به سوریه را دیده بودم. با همه وجود از خدا خواستم که حاجت روایش بکند.😔 از بی بی حضرت زینب علیها السلام خواستم دوباره او را بطلبد. 😭💙 https://eitaa.com/piyroo
مادرم زمانی که خبر را شنیدی گریه نکن🌷 زمان تشیع و تدفینم نکن🌷 زمان خواندن وصیت نامه ام هم گریه نکن🌷 فقط زمانی گریه کن که مردان ما را فراموش کنند و زنان ما را. وقتی جامعه را بی غیرتی و بی حجابی گرفت، مادرم گریه کن که در خطر است. - - ------••~🍃🌸🍃~••------ - - https://eitaa.com/piyroo - - ------••~🌸🍃🌸~••------ - -