🔷🔹🔹
#برگے_از_خاطراٺ
🍃 قبل از اربعین با کاروانی از بچههای چیذر به کربلا رفته بودیم که در مسیر، امیر از بچهها حلالیت طلبید. بچهها کمی سر به سرش گذاشتند و گفتند «امیر نکند که بدون پا برگردی». امیر پاسخ داد: «برگشتی ندارد. میروم و با یک خال در پیشانی برمیگردم.» آخرین پیغامی بود که از امیر به ما رسید. آن لحظه تصور نمیکردیم که کمی بعد خبر شهادتش را خواهیم شنید.
▫️مدافـــــع حـــــرم▫️
#شهیـد_امیـــــر_سیاوشـــــی🌹
《ســــالروز ولادتـــــ》
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
گفتم بزار عروسی بکنیم و یکم طعم زندگیو بچشیم و..☺️
بعد حرف رفتن بزن.
اما دیدم رفتو بعد یه مدت پیکرش برگشت🕊
وقتی تو معراجشهدا صورتشو نوازش کردم❤️
دیدم از چشماش اشک جاری شد😔
#شهید_امیر_سیاوشی🕊
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🌹🕊🌹🕊🌹
#امام_حسین_ع
#شهدا
#ماه_محرم
#شهید_امیر_سیاوشی
از 2_3 ماه مانده به محرم روزشماری میکرد برای #نــــوکری ابا عبدالله الحسین. با شوق خاصی برنـامه ریزی میکرد.
هر سال تو میدان امام زاده علی اکبر، جایی که اکنون مزار مطهرش در آنجاست، چای خانه راه اندازی میکرد.
خرید ملزومات و وسائل چای خانه رو با وسـواس و سلیــــقه خاصی خریداری میکرد. تمامی رو هم از بهترین ها .
معتقد بود برای اهل بیـــــت نباید کـــــم گذاشت،
تا زمانی که اونها دستت رو با بزرگواری میگیرند تو هم شرمنده نباشی که چرا میتونستی و بیشتر انجام ندادی.
خادم امام زاده و هیئت بود . ولی همیشه جلوی در هیئت می ایستاد.
معتقد بود دربانی این خاندان بهتره و خاکـی بودن برای ائمه لطف بیشتری دارد.
میگفت هر چی کوچکتر باشی برای امام حسین (ع) بیشتر نگاهت میکند.
#اللهم_الرزقنا_زیارت_الحسین_فی_الدنیا_والاخره
══🌹🕊═══ ✾ ✾ ✾
https://eitaa.com/piyroo
#شهدای_حسینی
▪️از 2_3 ماه مانده به محرم روزشماری میکرد برای نــــوکری ابا عبدالله الحسین(ع). با شوق خاصی برنـامه ریزی میکرد.
▪️هر سال تو میدان امام زاده علی اکبر، جایی که اکنون مزار مطهرش در آنجاست، چای خانه راه اندازی میکرد ؛
خرید ملزومات و وسائل چای خانه رو با وسـواس و سلیــــقه خاصی خریداری میکرد. تمامی رو هم از بهترین ها .
▪️معتقد بود برای اهل بیـــــت نباید کـــــم گذاشت،
تا زمانی که اونها دستت رو با بزرگواری میگیرند تو هم شرمنده نباشی که چرا میتونستی و بیشتر انجام ندادی.
خادم امام زاده و هییت بود . ولی همیشه جلوی در هیئت می ایستاد.
▪️معتقد بود دربانی این خاندان بهتره و خاکـی بودن برای ائمه لطف بیشتری دارد . میگفت : هر چی کوچکتر باشی برای امام حسین (علیه السلام) بیشتر نگاهت میکند.
#شهید_امیر_سیاوشی 🌷
🏴
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
دستم بگیـــر
تا ڪہ بھشتم بنا شود..
شاید سرم
قبول ڪنی خاڪ پا شود..
بالے بده
ڪہ بال بگیرد اسیر تو..
شاید
ڪبوتر حرم کربلا شود..
#شهید_امیر_سیاوشی
#صبحتون_شهدایی🌷
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
زندگی به رسم شهدا❤️
🍃من انتخاب خود شهید بودم. در محله من را دیده و پسندیده بود. هر دو ساکن محله چیذر بودیم. یک محله سنتی و مذهبی. این محله از قبل انقلاب هم همین طور بود. مردمش زمان انقلاب، انقلابی بودند و زمان جنگ هم رزمنده. امیرم متولد ۱۵ خرداد سال ۱۳۶۷بود، به قول خودش روز قیام خونین مردم علیه طاغوت به دنیا آمده بود. همسرم بعد از سه سال تحقیق پیشنهاد ازدواجش را با خانواده من مطرح کرد.
🍃امیر خادم امامزاده علی اکبر چیذر بود و من را هم در آستان امامزاده دیده بود. من و امیر در تاریخ ۱۳خرداد ماه ۱۳۹۲با هم عقد کردیم. دو سال و نیم عقد بودیم و تازه قرار بود زندگیمان را شروع کنیم که به شهادت رسید. یعنی قبل از آغاز زندگی مشترکمان آسمانی شد.
🍃من و امیر قرار گذاشته بودیم بدون مراسم و تشریفات، بعد از یک سفر مشهد و زیارت امام غریب زندگیمان را شروع کنیم. یک زندگی ساده به رسم و سبک زندگی شهدا. همیشه میگفتیم کیفیت بهتر از کمیت است و آرامش در زندگی از هر نعمتی بالاتر است.
#سالروز_شهادت🕊
#شهید_امیر_سیاوشی🌹
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
- - ------••~🍃🌸🍃~••------ - -
https://eitaa.com/piyroo
- - ------••~🌸🍃🌸~••------ - -
◈گفتم:بزارعروسےڪنیم💍
◈ویہڪمطعمزندگےروبچشیم،
◈بعدحرفرفتنبزن🥺
◈رفت...🕊
◈وبعدیہمدتپیڪرشبرگشت
◈وقتےتومعراجشهدا
◈صورتشرونوازشڪردم
◈دیدمازچشماشاشڪجارےشد...💔
#شهید_امیر_سیاوشی🌷
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
زمانی که در دمشق بودیم نیروهای فاتحین به شوخی به شهید سیاوشی گفتند: محاسنت را کوتاه کن اگر دست داعش اسیر شوی محاسنت را میگیرند سرت را میبرند...
شهید سیاوشی گفت: این اشک هایی که برای امام حسین گریه کردم به محاسن من ریخته شده من محاسنم را نمیزنم و خود ارباب نمیگذارد این سر من دست داعشی ها بیوفتد... 😢🥀
#شهید_امیر_سیاوشی 🌷
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo