eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.3هزار دنبال‌کننده
35هزار عکس
16.3هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
بسمه تعالی ربنا افرغ علینا صبرا وثبت اقدامنا وانصرنا علی القوم الکافرین خداوندا در این مبارزه پایداری را بر ما فرو ریز و گام‌‌هایمان را استوار ساز و بر گروه کافران پیروزمان گردان. ما عاشقیم، عاشق صبح، در بلندی معراج زندگی به صخره‌ها خورده‌ایم و کف نبودیم تا بمانیم منجلات شویم، ما شیفتیه‌ایم، شیفته رنگی به سرخی گل سرخ، رهسپاریم رهسپار نور تا بوی یاس گیریم ما خوانده‌ایم سرود شهادت را که بسپاریم تن را به گلوله و بگریزیم از زیستن به نابودی دنیا،‌ ما مانده‌ایم که ببینیم که این لحظه‌ها را که ببینیم چگونه تیر خصم یاران را می‌گیرد و به هنگام غروب ما را می‌برد. ما روسیه از دنیاییم که نگران نشسته‌ایم. خدای من! فردای قیامت که میان بندگانت داوری می‌فرمایی مرا به دیدارت شاد گردان،‌ خدای من! چنان کن سرانجام کار من را که در صحرای محشر روی آن داشته باشم که سرفراز آرم و جلال و جبروت تو را بنگرم. خدای من! در آن روز چنان به عفو و بخشش خود امیدوارم گردان که بتوانم دیده به دست جود و کرم تو بدوزم و سر به آستان فضل تو بسپارم. امید آن دارم که پیکرم بازنگردد، امیدوارم که همچون فرزندان مفقودالاثر مادرم فاطمه(س) باشم که از روی هزاران شهیدی که بی هیچ تشییع جانشان را در راه خداوند و انقلاب فدا کرده‌اند شرمنده نشوم و می‌خواهم همچون شهدای گمنام باقی بمانم. در آخر از شما عزیزان خواستارم نگذارید پرچم پرافتخار اسلام بر زمین بماند که منافقان و از خدا بی‌خبرهای کوردل، بی خبران روزگار بتوانند آزادی ملت ما را سلب کرده و خون آنان را لگدمال نمایند و بر این پرچم ارزش بنهند. خدایا از تو می‌خواهم که مرا ببخشی و آمرزیده گردانی  و نگذاری از قافله شهادت عقب افتم. امام این قلب امت را سالم و هر کس بر او دشمن روا می‌دارد نابودش سازی. یاران امام را همچون خامنه‌ای‌ها را حفظ بفرما و این انقلاب را به حکومت امام زمان ملحق نمایی. https://eitaa.com/piyroo
سردار سرتیپ پاسدار نور علی شوشتری در سال 1327 در روستای سر ولایت شهرستان نیشابور به دنیا آمد. وی که از فرماندهان پر افتخار و یارگاران نامدار دفاع مقدس محسوب می شود در دوران قبل از انقلاب با ارادت ویژه ای که نسبت به مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله العظمی خامنه ای داشت و به طور مرتب در جلسات ایشان شرکت می نمود و بدین طریق با فضای مبارزه ارتباط داشت. در دوران بعد از انقلاب و مخصوصاً در زمان دفاع مقدس نیز در عملیات های مختلف - خصوصاً در جبهه جنوب - حضور فعال داشت. سردار شوشتری که افتخار همرزمی شهیدان بزرگواری همچون شهید باکری و شهید برونسی را در کارنامه زرین خود دارد در اکثر عملیات ها با مسئولیت های مختلف به ویژه فرماندهی محورهای عملیاتی حضوری فعال داشت که هفت بار جراحت شدید و تحمل رنج و درد ناشی از آن ماحصل این حضور فعال و مخلصانه بود و بدین ترتیب افتخار جانبازی را چون برگ زرین دیگری برای کتاب زندگی سراسر مجاهدت او به ارمغان آورد. با وقوع عملیات مرصاد وی به توصیه مقام معظم رهبری مسئولیت این عملیات غرور آفرین را بر عهده گرفت و به نقل از شهید صیاد شیرازی فرماندهی خوبی از خود به نمایش گذاشت تا جایی که در تماس مرحوم حاج سید احمد خمینی با وی و ابلاغ گزارش پیشرفت عملیات توسط آن مرحوم به امام خمینی (ره)، حضرت امام خطاب به سردار شوشتری می فرمایند: "در این دنیا که نمی توانم کاری بکنم. اگر آبرویی داشته باشم در آن دنیا قطعاً شما را شفاعت خواهم کرد." فرماندهی لشگر 5 قرارگاه نجف، قرارگاه حمزه و جانشینی فرمانده نیروی زمینی سپاه بخشی از مسئولیت های این فرمانده بزرگ و شهید والا مقام است. وی از اول فروردین 88 نیز با حفظ سمت، فرماندهی قرارگاه قدس زاهدان را عهده دار شد و موفق گردید با تلاشی پیگیر و مجاهدتی خستگی ناپذیر ایجاد اتحاد بین طوایف شیعه و سنی را در این استان به افتخارات خود بیفزاید. سردار شهید نورعلی شوشتری که سال های متمادی منصب خادمی افتخاری بارگاه ملکوتی امام رضا علیه السلام را نیز عهده دار بود بارها در جمع همرزمانش گفته بود: آرزو دارم در میدان جنگ باشم و به شهادت برسم و جسم ناقابلم در راه خدا تکه تکه شود. دیروز از هر چه بود گذشتیم، امروز از هر چه بودیم گذشتیم. آنجا پشت خاکریز بودیم و اینجا در پناه میز. دیروز دنبال گمنامی بودیم و امروز مواظبیم ناممان گم نشود. جبهه بوی ایمان میداد و اینجا ایمانمان بو میدهد. آنجا بر درب اتاقمان مینوشتیم یاحسین فرماندهی ازان توست؛ الان مینویسیم بدون هماهنگی وارد نشوید. الهی نصیرمان باش تا بصیر گردیم، بصیرمان کن تا از مسیر برنگردیم. آزادمان کن تا اسیر نگردیم. https://eitaa.com/piyroo
#فرازی_بروصیتنامه_شهید مهدی در وصیتنامه‌اش به این ابهامات و کنایه‌ها یی که معاندان نسبت به شهدا مدافع حرم دارند پاسخ داده است. نوشته: «از وقتی هجوم داعش و اهالی تکفیری را در تلویزیون مشاهده می‌کنم خیلی بی‌قرارم و عطش زیادی وجودم را فرا گرفته برای انتقام از این قوم ظالم. چراکه اعتقاد دارم این قوم از نسل همان ظالمانی هستند که به مادر سادات حضرت زهرا(سلام الله علیها) سیلی زدند و علی(علیه السلام) را خانه‌نشین کردند، امام حسین(علیه السلام) را مظلومانه به شهادت رساندند و زینب کبری(سلام الله علیها) را آواره شهر و دیار غربت کردند و حرمتش را رعایت نکردند. هدف تکفیر کشور ماست و الان جبهه ما کاملاً مشخص است پس کسی به من خرده نگیرد که کجا می‌روی و برای چه رفتی. ما نسل جوان ادامه‌دهنده راه حسین(علیه السلام) هستیم و خون حسین(علیه السلام) و اهل بیت در رگ‌های ما جریان دارد پس می‌رویم، می‌رویم تا دشمن نتواند نگاه چپ به ناموس ما، به کشور ما و به انقلاب ما و به اسلام بکند.» #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
🕊🕊🕊🕊 #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo
، فرزند محمدتقی، در تاریخ ۱۳۴۳/۰۱/۰۳ در گرگان دیده به جهان گشود. پدرش مغازه داشت و علاوه بر مغازه داری ،زمین کشاورزی نیز داشت که آن را اجاره داده بود. تحصیلات خود را در همان دوران ابتدایی وتا پایۀ چهارم  رها کرده بود. او فردی انقلابی بود و در زمان انقلاب همراه مردم در صحنه حضور داشت.  در تظاهرات روز ۱۷ دی سال ۱۳۵۷ به دستور امام خمینی (ره) شرکت داشت. در آن روز مردم در پی فرمان امام متحد شدند و در حالی که شعارهای ضد رژیم سر میدادند،به سوی روستای زردوان حرکت کردند و مورد استقبال اهالی آنجا قرار گرفتند و به همراه اهالی آنجا به طرف روستای زردوان حرکت کردند. در حالی که هنوز به روستای ورزن نرسیده بودند، از سوی مزدوران شاه خائن مورد حمله قرار گرفتند. در این میان محمد رضا قریب بلوک مجروح شد. محمد رضا به بیمارستان دامغان منتقل شد و بعد از ۱۷ روز به بیمارستان دکتر شریعتی تهران انتقال داده شد در آنجا معلوم شد که نخاعش آسیب جدی دیده است و مدت چهار سال در بیمارستان های دکتر شریعتی، شهید مصطفی خمینی(ره) امداد شماره یک و بیمارستان شهید لبافی نژاد تهران روی تخت بیمارستان بود. در سن هجده سالگی در پنجم تیرماه سال هزاروسیصدوشصت و یک، بر اثر شدت جراحات وارده و عوارض جانبی، جام شهادت نوشید. وصیت من اینست که پیام به مردم روستای خودم دارم مسئول خون شهدا باشید اگر در راه نبرد علیه کفر سستی کنید مدیون می‌باشند و باید راه شهدا را ادامه دهند. و ای مادرم ناراحت نباش چون پسر خود را در راه اسلام داده ای نگو من پسرم را داماد نکردم مگر خون ما از خون قاسم و علی رنگین‌تر است. مادرم برادران مرا خوب تربیت کن و کمک به مستمندان بکنند. مقدار هزار تومان پول دارم این را برای جبهه بفرستید برای من گریه نکنید برای حسین بن علی گریه کنید و سیاه نپوشید و برای امام‌‌حسین سیاه بپوشید. و ای خواهرانم مانند زینب باشید که چگونه مصیبت حسین (ع) را تحمل کرد و حجاب خود را حفظ کنید مادرم مثل لیلا باش که جوانت را در راه دین داده‌‌ای و تو ای پدرم مانند حسین بن علی (ع) باش اگر من شهید شدم دست‌ها را از تابوت بیرون بگذارید تا همه مردم بدانند که من از دنیا چیزی را با خود نبردم و چشم‌هایم را باز بگذارید تا همه بفهمند که من کورکورانه کشته نشده‌‌ام. 🕊🕊🕊🕊 https://eitaa.com/piyroo
شهید مدافع حرم محسن قوطاسلو، متولد ۱۳۶۹ بود و از سال ۱۳۸۸ به ارتش جمهوری اسلامی ایران پیوست.ماموریت محسن در سوریه به پایان رسیده بودن و فرمانده اش به او گفت که می تواند برگردد ولی او قبول نکرد و گفت که یا با پیروزی برمیگردم یا با شهادت!و خودش راه شهادت را انتخاب کرده بود در قید و بند مال دنیا نبود. بسیار مهربان بود و در کمک به دیگران از همه پیشی می گرفت. ایشان در فروردین ماه ۹۵، پس از به هلاکت رساندن تعداد بسیار زیادی از دشمنان در نبرد تن به تن در حلب به شهادت رسید. دارای مدرک لیسانس مدیریت دفاعی از دانشگاه افسری امام علی نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران بود و قبل از آن فرماندهی یک پایگاه مقاومت بسیج در شهرستان پاکدشت را بر عهده داشت.یکی از خصلت های زیبای حاج محسن تواضع بی نظیر ایشون بود که همیشه زبون زد همه بچه ها چه تو بسیج و چه تو هیت بود؛ برای مثال همیشه برای ماها که افتخار رفاقت باهاش رو داشتیم باعث غرور بود که رفیقمون و بچه محلمون از  تکاورای تییپ 65 هست؛ اما آقا محسن هم با اینکه غرور خاصی رو نسبت به ارتش داشت هر وقت که تو جمع بسیجیا بود خودشو بسیجی می دونست و اگه کسی تو جمعی که بچه بسیجی ها بودن ایشون رو با القاب نظامیش خطاب می کرد شدیدا ناراحت میشد و می گفت من اگر الان تو ارتشم به برکت حضورم تو بسیج و دستگاه اهل بیته. #فرازی_بروصیتنامه_شهید ما نمک خورده اهل بیت و حضرت زینب(س) هستیم و از بچگی داخل هیئت ها بودیم و الان باید درس خود را پس بدهیم. از دوستان خواهش می شود هیچ وقت رهبرمان را آقا سیدعلی را تنها نگذارید!من آبروی ارتش رادرمیدان حفظ میکنم. https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo
تاریخ تولد: 30 /9 /1323 محل تولد: شاهرود تاریخ شهادت: 4 /11 /54 محل شهادت: زندان ساواک نام پدر: عباسعلی نام همسر: پروین سلیمی نام فرزند: یاسر شهید دکتر مرتضی لبّافی نژاد در روز 14 آذر سال 1323 همزمان با عید سعید غدیر در خانواده ای مذهبی در شاهرود متولد شد. پدرش کارمند راه آهن بود و هنگام تولد مرتضی در شاهرود مأموریت داشت. وی که از استعداد قابل توجهی برخوردار بود، پس از تحصیلات ابتدایی در دبیرستان البرز تهران پذیرفته شد. وی فعالیّت های سیاسی خود را از همان اوان جوانی آغاز کرد پس از قبولی در رشته پزشکی با موفقیت تحصیلات خود را پشت سرگذاشت و در سال 1349 فارغ التحصیل شد و به سربازی رفت. در این مدت به عنوان پزشک در روستاهای اطراف نهاوند به خدمت به محرومین شتافت. تدیّن و خلق و خوی مرتضی به زودی آوازه او را در میان روستائیان پراکنده ساخت.اولین سفر خارجی او حج بیت الله الحرام بود و پس از آن به استخدام سازمان تأمین اجتماعی درآمد و به قزوین منتقل گردید. مرتضی لبّافی نژاد در 16 شهریور 1351 با پروین سلیمی که از خانواده ای متدیّن و مذهبی بود ازدواج کرد. مرتضی در سال 1350 با سازمان مجاهدین خلق ایران آشنا شد و به عضویت تیم پزشکی درآمد. وی در تمام مدت عضویّت در سازمان بر اعتقادات مذهبی خود پایدار ماند و در برابر تغییر ایدئولوژی قاطعانه مقاومت نمود. و پس از اطلاع از ماهیّت و عملکرد مرکزیت سازمان، همکاری قبلی خود را راه خطا توصیف کرد و از آن ابراز پشیمانی نمود. شهید11 مرداد 1354 در تبریز بازداشت و به تهران منتقل می شود. در تهران نیز با وانمود کردن اینکه در تهران قراری دارد به همراه مأمورین به منطقه مورد نظر وارد می شود و در یک فرصت فرار می کند. اما موفق نمی شود و با تیراندازی مأموران از ناحیه شانه و بازو مجروح و مجدداً دستگیر می‌شود. شهید لبافی نژاد در زندان ساواک تحت شکنجه های طاقت فرسا قرار گرفت، با این حال بنا به نقل شاهدان، در طول دوران زندان و بازجویی که مدت 6 ماه در سلول انفرادی بود، غالباً روزه دار بود.سرانجام در چهارم بهمن 1354 مرتضی لبّافی نژاد اعدام گردید و به درجه رفیع شهادت نائل آمد. بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین. سلام و درود گرم من به پدر و مادر عزیزم. پدر و مادر مهربانم. پدر و مادری که هیچ چیز را از من دریغ نکردند. سلام من به همسر مهربان و فداکارم. همسر متقی و پرهیزکارم. سلام من بر یکایک فامیل عزیز و مهربانم که متاسفانه فرصت نام بردن یکایک آنها را ندارم. برای من نگران نباشید که خداوند فرموده است ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون. وقتی پای چوبه ‌دار بروم، سرم را در برابر خداوند با افتخار بلند می‌کنم؛ به دلیل اینکه همیشه کاری را انجام دادم که فکر می‌کردم درست بوده و خدا نیز از آن راضی است. https://eitaa.com/piyroo
#فرازی_بروصیتنامه_شهید #حمزه_روشنی امام را دعا کنید یک قسمت از وصیت نامه اینجانب حاج حمزه روشنی عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایلام به پدران و مادران که فرزندان آنان در جبهه حق علیه باطل می باشند به شرح زیر می باشد آنقدر به جبهه می روم و می جنگم تا شهید شوم ای جوانان نکند که در رختخواب ذلت بمیرید که حسین (ع) در میدان نبرد شهید شد. ای جوانان مبادا در غفلت بمیرید که علی در محراب عبادت شهید شد  و مبادا در حال بی تفاوتی بمیرید که علی اکبر حسین در راه حسین (ع) و با هدف شهید شد. ای مادران مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگیری کنید که فردا در محضر خدا نمی توانید جواب زینب را بدهید که تحمل 72 تن شهید را نمود. همه مثل خاندان وهب جوانانتان را به جبهه های نبرد بفرستید و حتی جسد او را هم تحویل نگیرید زیرا مادر وهب فرمود سری را که در راه خدا داده ام پس نمی گیرم. برادران استغفار و دعا را از یاد نبرید که بهترین درمانها برای تسکین دردهاست و همیشه به یاد خدا باشید و در راه او قدم بردارید و هرگز دشمنان بین شما تفرقه نیندازند. #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo
روح ­الله شنبه­ ای، اولین فرمانده شهید سپاه پاسداران در ایران است که پیش از شروع رسمی جنگ تحمیلی به شهادت رسید. این که می­گویم پیش از شروع رسمی جنگ تحمیلی به شهادت رسید، دلیلش این است که رسانه­ ها شروع جنگ تحمیلی را 31 شهریورماه1359 اعلام کردند، در حالی که روح ­الله در بیستم شهریورماه آن سال در خط مقدم و در میدان جنگ به شهادت رسید. لذا اگر بگوییم که ایشان اولین فرمانده شهید جنگ تحمیلی است، سخنی به گزاف نگفته ­ایم. شنبه ­ای انسانی به غایت عاطفی بود. به عنوان مثال قبل از شروع جنگ تحمیلی، بعضی مواقع عده ­ای از اشخاص به سپاه مراجعه می­کردند و تقاضاهایی مثلاً از شهرداری یا آموزش و پرورش و یا نهادهای دیگر داشتند که پاسخ­گویی به تقاضاهایشان جزء وظایف اصلی سپاه نبود، زیرا وظیفه­ ی سپاه به عنوان یک نهاد نظامی، تأمین امنیت کشور در برابر تهدید دشمن بود. با این حال، شنبه­ ای دست رد به سینه­ ی کسی نمی­زد و می­کوشید تا از طریق ارتباط با نهادهای ذی­ربط، مشکل متقاضی را برطرف کند. او می­گفت: “درست است که برطرف کردن مشکلات روزمره مردم در حوزه­ی وظایف سپاه نیست؛ اکنون که پس از قرن­ها حکومت اسلامی در ایران ایجاد شده است، بگذارید با حل کردن مشکلات مردم، آن­ها را با نظام جمهوری اسلامی ایران آشنا کنیم.” 20شهریورماه1359، مهران پدر شهید روح ­الله شنبه ­ای چگونگی شهادت فرزندش را چنین بیان می­کند: «صبح 20شهریورماه 1359، روح ­الله عازم پاسگاه بهرام­ آباد- که در نقطه ­ی صفر مرزی قرار دارد- شد. او با استقرار یک دستگاه خمپاره ­انداز، مهیای مبادله­ی آتش با دشمن می­گردد و از دوستان و همرزمانش می­خواهد، تعداد زیادی گلوله خمپاره ­انداز در اختیارش بگذارند و همگی پاسگاه را ترک کنند. تبادل آتش شروع می­شود و دشمن مرتب پاسگاه بهرام ­آباد را زیر آتش قرار می­دهد. دیده ­بان ایشان، رضا سلطانی می­گوید: “روح­الله ده دقیقه قبل از شهادتش و در اوج مبادله آتش، تکه ­ای مقوا از جعبه خمپاره ­انداز برداشت و روی آن چیزی نوشت. حدسم این بود که گرای هدف را می­نویسد؛ اما دیری نگذشت که صدای انفجار شدیدی به گوش رسید. متوجه شدم که روح ­الله به شهادت رسیده است. پیکر غرقه به خون او را داخل یک خودرو گذاشتیم و آن را به مهران منتقل کردیم. بسم الله القاصم الجبارین به خدا راهم را تشخیص داده­ام و خدا را دیده­ام و هدف و مقصد را شناخته­ام و دشمن را نیز به عیان دیده­ام. پس چرا بر این مرکب خوشبختی- که آگاهی می­باشد- به سوی الله به پیش نتازم و قلب دشمنان حق و حقیقت را آماج گلوله­هایم قرار ندهم و در این راه به شربت شهادت، چون دگر برادرانم نایل نگردم.  https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo
شهید حسن (مسعود) فدایی در سال 1343 در تهران به دنیا آمد. وقتی به سن مدرسه رسید دوران ابتدایی را در مدرسه امام زاده حسن شروع كرد. دوران راهنمایی تا سیكل را هم در همان مدرسه محله امام زاده حسن به اتمام رساند. از آنجا كه به درس خواندن علاقه ای نداشت درس را رها كرد و در شغل مكانیكی مشغول به كار شد. تمام حقوق خود را در بانك پس انداز كرده بود. حقوق ماهیانه اش 70 تومان بود. بعد از این كه جنگ شروع شد داوطلب خود را برای سربازی معرفی نمود و می گفت كه باید رفت و از ناموس و كیان كشور دفاع كرد. از آنجا كه بچه ای بسیار قانع و صبور بود تمام حقوق خود را در دوران سربازی به هم رزم خود می داد چون او از نظر مالی ضعیف بود به او كمك می كرد. دوران آموزشی را در آبیک قزوین گذراند. بعد از آن به شیراز و از آنجا به جبهه اعزام شد. 40 روز به 40 روز به مرخصی می آمد. طی 2 روز مانده به اتمام مرخصی می رفت. سرانجام آخرین بار كه آمد به همه گفت كه این آخرین بار است كه من می آیم و به مادرش سفارش كرد كه باید صبور باشی و بعد رفت و در سال 1363 در عملیات بدر در كنار رودخانه دجله به درجه رفیع شهادت نائل شد. با درود و سلام بر منجی عالم بشریت امام زمان (عجل الله فرجه) و نایب بر حقش امام خمینی و با درود بر رزمندگان كفر ستیز اسلام كه در راه پیروزی اسلام مثل كوه آهنین و استوار می باشند. مادر و پدر ارجمندم! همان طور كه مطلع هستید در این برهه از زمان، كشور عزیزمان نیاز مبرم به فداكاری و از جان گذشتگی دارد و من خوشحالم كه همپای جوانان سلحشور و پاكدامن كه عاشقانه در راه حق گام برمی دارند و با اهریمن كفر به ستیز برخاستند و با دشمن دین و ملت پیكار می نمایم كه به لطف حق گام برمی دارم و باشد آن طور كه شایسته است دین خویش را ادا بنمایم. انتظاری كه از شما دارم فقط صبر می باشد همانند دیگر پدران و مادران شهید که اجر عظیمی در برابر خدا دارند. پدر عزیز و برادر و خواهران عزیزم و مادر گرامیم! از دور دست شما را می بوسم. برادر عزیز و دوست داشتنی منوچهر جان! امیدوارم اذیت های مرا فراموش كنی. برادر عزیز! از تو می خواهم كه بعد از من بیشتر به مامان و آقا دلداری بدهی تا دیگر از نبود من رنج كمتری ببرند. خانواده ی عزیزم! من از شما می خواهم كه همیشه فكر و ذكرتان خدا باشد و یك لحظه خدا را فراموش نكنید. من كه تا دم مرگ زبانم كلام مبدا؛ یعنی خدا را صدا می زند تا باشد كه خداوند از همه ما راضی باشد و ما را بنده خالص خویش قرار دهد. انسان خود می داند كه سرانجامش مرگ است چه خوب كه در راه خدا كشته شود. اینجاست كه قرآن كریم می فرماید: خداوند بخشاینده و مهربان است و به بندگان نظر لطف و مرحمت دارد. خوب، خانواده عزیزم! من كه از مال دنیا چیزی به آن صورت ندارم همان چیزی كه در بساط دارم بریزید به حساب 100 امام امت. خوب، من از تمام اهل خانواده می خواهم كه از تمام گناهان من بگذرند و من از شما می خواهم كه برای فرزند خود از خداوند بزرگ و بلند مرتبه طلب آمرزش كنید. خوب، پدر و مادر ارجمندم! اگر تا به حال من برای شما فرزندی شایسته و خوب نبودم امیدوارم كه از سر گناهان من بگذرید. من از تمام دوستان و اشنایان می خواهم كه از تمام گناهان من بگذرند. مادر و پدر عزیز و ارجمندم! اینجانب از شما پدر و مادر خوب و مهربان خواستارم كه بعد از شهادت یا فوت فرزند خود یك پرچم سیاه بر بالای درب حیاط نصب كنید. اینجانب از تمامی دوستان می خواهم كه در ختم من شركت نمایند. اینجانب از تمامی اشنایان حلالیت می طلبم. من از همین جا با پدر، مادر، خواهران، برادر و  كلیه اهل خانواده و كلیه اهل فامیل خداحافظی می كنم و همه شما را به خدا می سپارم. خواهش می كنم كه برای من اشك نریزید. خداحافظ ای پدر و مادر زحمتكش من. https://eitaa.com/piyroo
بسم الله الرحمن الرحیم مورخه 62/1/24 دشت عباس - پرویز امیری سلام بر حسین سرور و سالار شهیدان. سلام بر فرزندان حسین بالاخص مهدی موعود و سلام بر روح خدا اسوه تعهد - مبارزه - ایثار - شجاعت - شهامت رهبر عزیزمان که ما را از گرداب فرهنگ پوسیده غربی که هر لحظه در آن بیشتر غرق می شدیم، نجات داد و به ساحل آرام رساند. درود سلام خدای رحمان بر ارواح پاک شهدای اسلام بالاخص شهدای دانش آموز و بالاخص شهدای دانش آموز هم مدرسه (توکل - مرسلپور - مقبلی - برخوری و شهید عزیز و دوست و برادر گرامیم بهرام درویشعلی که خداوند او را با شهدای اسلام محشور فرماید) اما بعد، اماما - رهبرا به عهد خود وفادار ماندیم و با آنچه در توان داریم در حفظ راه و خط تو که چیزی جز خط انبیاء و اوصیاء نیست تلاش خواهیم کرد و در این میان دو توقع داریم یکی اماما این رزمندگان به شوق کربلا می جنگند . زائرین کربلا بعد از پیروزی باید رزمندگان و خانواده شهدا باشند. رهبرا در روز قیامت آن روزی که پهلوی جدت ابا عبدالله حیسن قرار می گیری بچه های سربازت را یکی یکی داخل می کنی. پدر، مادر، پدران ، مادران ای فرزند از دست داده ها و ای عزیز و ای جوان از دست داده ها بدانید من و تمام یاران و هم سنگرانم در راهی با میل و اراده قدم گذاشتیم که چیزی جز سعادت و رحمت در دنیا و آخرت برایمان ندارد. زیرا خدا خودش در قرآن وعده داده که کسانی در راهش کشته می شوند مرده نیستند و نزد خدا روزی می خورند. پدر - مادر - پدران - مادران- خواهر برادر آیا کسی را سراغ دارید که تا آخر زنده مانده باشد یا آیا کسی را سراغ دارید که بگوید من نمی میرم یا کسی را سراغ دارید که بگوید من در فلان محل و فلان تاریخ کشته می شوم. خلاصه تمام انسانها خواهند مرد و این سخن قرآن و این سخن خداست. اگر اعتقاد دارید بپذیرید و اما یک سئوال، آیا در میان انسانهایی که در گذشته مرده اند، شهدا نامشان مانده یا طاغی ها و از خدا بی خبر ها آیا پیروان حق جاویدند یا پیروان باطل. مطمئنا جواب خواهید داد که پیروان حق و شهدا نامشان خواهد ماند و نمونه آن هابیل - علی - حسین و سایر معصومین و مجتهدین شهید https://eitaa.com/piyroo
ان ينتصروالله ينصركم و يثبت اقدامكم. مادر، پدر و خانواده عزيزم سلام مرا از ديارى دور بپذيريد. از ديارى كه يادآور تجديد تاريخ اسلام است. از ديارى كه صداهاى رعدآسا حكم فرماست و انسان را به ياد وحى و نزول آيه از جانب الله مى اندازد. از ديار مظلومان و مستمندان كه پابرهنگى عرب هاى مظلومش با آن چهره آفتاب خورده و قلب هاى پاك انسان را به ياد عرب هاى زمان محمد (ص) و على (ع) مى اندازد. از ديارى كه نخلهايش مدينه را ماند و آبهايش دجله و فرات و وسعت زمينهايش ؟؟؟ آن ؟؟؟ را به صحرايى تمركز مى دهد كه خونهايش در دشت نينوا و صحراى كربلا جارى است و رزمندگانش جنگجويان صدر اسلام را مانند كه در خاك و خون مى غلطند و پى در پى شعار لا اله الا الله و الله اكبر سر مى دهند بدين وسيله به ملحدان درس مى دهند كه ايمان، ايمان و تكيه به الله ما را پيروز و بهروز خواهد نموده اى ستمگران و اى ابرقدرتهاى شرق و غرب كفار و منافقين ميپندارند كه ما نمرده ايم بلكه ما زنده ايم و ناظر، چرا كه در راه خدا قتال مى كنيم و كشته مى شويم. و لا تحسبن الذين قتلوا فى سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون. چه بهتر از اين كه با خدا به معامله بنشينيم و جان خود را در راه او تقديم داريم. ما سربازان اسلام مصمم با اراده اى استوار و ؟؟؟ راسخ حمله اى به كافران بعثى اين دست پرورده ابرقدرتها نماييم برآنيم درسى عظيم به آنها دهيم كه دگر هوس تجاوز به سرزمين اسلام راستين نكنند و در آخرين لحظات باقى مانده از عمرم درصدد برآمدم تا چند كلمه اى به عنوان آخرين كلام از خود به جاى گذارم و مطالبى كه خودبهتر مى دانيد گوشزد كنم. 1- از قدرت خدا غفلت نكنيد. هميشه به ياد او باشيد. 2- از اسلام راستين تحت رهبرى امام امت و ولايت فقيه و روحانيت متعهد و مسئول كه درواقع در استمرار و تداوم حركت اولياء و انبياء مى كوشند دست نكشيد و از آن‌ها پشتيبانى كنيد. 3- به شايعات گوش فرا ندهيد و متشكل باشيد و نفاق افكنان را بشناسيد و از آنها دورى كنيد. بدين وسيله توطئه شياطين را خنثى نماييد. 4- مادرم، خواهرم مبادا در سوگ من شيون كنيد زيرا بدين وسيله دشمنان اسلام را شاد مى كنيد و من راضى نيستم. خوشحال باشيد كه فرزندتان را در راه خدا و اسلام از دست مى دهيد و درپايان از همه خويشان و دوستان و آشنايان مى خواهم كه حلالم كنند و براى پيروزى مستضعفان و مظلومان بر مستكبران عالم دعا كنيد. https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
💢#شهیدمصیب_مجیدی در سال 1339 در روستاي دره‌مراد‌بيگ از توابع همدان به دنيا آمد. مادر با شوق فراوان ا
💢با شروع جنگ تحمیلی به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و همراه با دوستان و دیگر پاسداران عازم جبهه شد تا فریضه الهی جهاد را انجام دهد. مصیب مجیدی در جبهه لیاقت و شجاعت زیادی از خود نشان ‌داد. روزی که وارد جبهه شد ۲۰ سال داشت اما کارهایی که انجام داد و نظراتی که ارائه کرد او را مانند یک فرمانده آموزش دیده و با تجربه مطرح ساخت. فرماندهان لشکر ۳۲ انصارالحسین علیه‌السلام که از همرزمان دوره‌ی مبارزات انقلابی او بودند مدیریت و شجاعت او را در آن روزها دیده بودند. مسئولیت‌های متعددی به وی واگذار شد و با هدایت نیروهای سپاه و بسیج ضربات خرد کننده‌ای را به دشمن وارد کرد. بارها مجروح شد اما مجروحیت‌ها خللی در عزم الهی او ایجاد نمی‌کرد و بعد از هر بار مجروحیت و بدون اینکه منتظر بهبودی کامل باشد دوباره راهی جبهه می‌شد. بعد از تشکیل واحد اطلاعات عملیات در لشکر ۳۲ انصار الحسین علیه‌السلام به سمت جانشینی این واحد منصوب شد. مسئولیت یکی از حساس‌ترین و سخت‌ترین پست‌های نظامی که در برخی عملیات‌ها سرنوشت هزاران جوان و رزمنده به تدابیر وی و فرماندهان و سایر نیروهای هم‌رده مصیب بسته بود، به وی و شهید علی چیت‌سازیان فرمانده جوان و نام آشنای دوران دفاع مقدس واگذار شد. در این سمت در کنار شهید علی چیت‌سازیان فرمانده اطلاعات عملیات لشکر و یار دیرین خود بسیار خوش درخشید و خدمات ارزشمندی به جای گذاشت. با این‌که در مقام یک فرمانده بود اما با نفوذ به عمق جبهه دشمن اطلاعات کسب می‌کرد. اطلاعاتی که پایه و اساس پیروزی‌های نیروهای ایرانی در عملیات‌های بزرگ و کوچک بود. پس از شناسایی و جمع‌آوری اطلاعات در هنگام عملیات نیز به یاری نیروهای رزمنده می‌رفت و با هدایت و فرماندهی تعدادی از نیروها به نبرد با دشمن می‌پرداخت. 💢این سردار خستگی ناپذیر و سرباز همیشه استوار سپاه اسلام و انقلاب در لشکر ۳۲ انصار الحسین علیه‌السلام استان همدان، سرانجام به عهد و پیمانی که با خدای خود بسته بود وفا کرد و در بیست و ششم اسفند ۱۳۶۴ در عملیات ظفرمند والفجر ۸ در منطقه عملیاتی فاو، سر و جانش را فدای معشوق کرد و به دیدار دوست پر کشید. 💢شهید مصیب مجیدی، یار و رفیق روزهای سخت شهید علی چیت‌سازیان بود و آنقدر این دوستی عمیق و ریشه‌دار بود که علی چیت‌سازیان روزها از فراق دوست گریست. در روز تشییع جنازه معاونش در باغ بهشت همدان پشت تریبون رفت و با صدایی بغض‌آلود گفت: «مصیب، فرزند گلوله ها، ترکش‌ها، خمپاره‌ها، فرزند گرسنگی‌ها، تشنگی‌ها، خستگی‌ها و مالک اشتر زمان بود» 💢 ايهاالناس، اين حرفها اندكي از سخنان و دردهاي نهفته در قلبم است اي كاش من توانائي بيان و قلم توانائي نوشتن را داشتم اين دنيا خانه گذر و آخرت خانه ماندن است پس براي اين دنياي چند روزه دنيايتان را، خدايتان را و امامتان را نفروشيد، قبرستان ها گواه بر سخنان من هستند بچه‌هاي يتيم و مادران داغدار و. . . گواهان ديگرند. از ميان مومنين مرداني هستند كه صادقانه با خداي خود عهد بستند و عده‌اي شهيد شدند و عده‌اي منتظر شهادتند و در اين راه ثابت قدم و استوارند. با درود و سلام فراوان بر منجي انسانها، مهدي موعود(عج) و نايب بر حقش خميني عزيز قلب تپنده مستضعفان و اميد مسلمين جهان و درود و سلام بر شهيدان اسلام از صدر اسلام تا شهيدان كربلاي ايران و رزمندگان غيور ايران كه جان بركف جهت پيروزي اسلام بر كفر مي‌كوشند و جهاد مي‌كنند و به لقاءا... مي‌پيوندند. و سلام بر جوانان عاشق الله كه هر لحظه در پشت جبهه و در پايگاه هاي مقاومت در محله و در كوچه‌ها و در جاهايي كه جاي پاي عاشقان الله است جاي پاي شهيدان اسلام است تلاش مي‌كنند و از آبرو و حثيت خود دفاع مي‌كنند، از جان خود و از مال خود و از اولاد و پدر و مادر خود در راه اسلام و قرآن و الله گذاشته‌اند و منتظر شهادتند كه گويا اين دنيا را تنگ و تاريك مي‌بينند و عشق و آرزوي پرواز و آزادي دارند. آري اينان در بسيج مدرسه عشق و شهادت درس خوانده‌اندومعلمشان خميني است. عزيزان و دوستان كه در پشت جبهه در تلاش و كوششيد و در بسيج محله و كوچه و بازار و شهر و روستا جهاد مي‌كنيد هوشيارانه دشمنان اسلام را شناسايي كرده و كوچكترين حركات مرموز آنها را زير نظر گرفته و يك لحظه اجازه فعاليت را به آنها ندهيد با اين عمل پسنديده‌تان خود و هم ديگران را ساخته و هم پشت رزمندگان را نگهداشته‌ايد و هم شهدا را و خانواده‌هاي شهدا را دلشاد كنيد. https://eitaa.com/piyroo ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄