♦️شما اگر محمودرضا را با #کوثر میدیدید، لطافت خاص و دیدنیای در ارتباطشان💞 قابل درک بود. یک بار به #محمودرضا گفتم: «دخترت خیلی میخندد برای #دختر خوبیت ندارد🚫»
♦️در حالیکه کوثر در #بغلش بود و داشت بالا و پایین میانداختنش گفت: «این #مدلش خوشحال است». محمودرضا آرمانی داشت و همه چیز را آگاهانه✅ فدای آن #آرمان کرد و فدا کردن همه چیز به خاطر آرمان اسلام و در راه خدا💫 تأسی صحیح به #سیدالشهداء(ع) است.
راوی: برادر شهید
#شهید_محمودرضا_بیضایی🌷
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
خیلیها ڪربـلا نـرفته ڪربلایی شدند ...
دکتر احمدرضا بیضائی برادر شهید:
"محمودرضا اربعین سال ۹۲ میخواست بره کربلا....
مشکلی براش پیش اومد به هر دلیلی در نهایت نه برای من، نه برای محمودرضا جور نشد که بریم.
#محمودرضا بیست و هفت روز بعد از اربعین، در روز میلاد پیامبر اعظم(ص) از قاسمیه سوریه به دیدار سالار شهیدان (ع) رفت ...
مجلس ختمش بود که یکی از پای منبر بلند شد اومد توی گوشم گفت: مداح میپرسه محمودرضا کربلا رفته؟
جا خوردم...
موندم چی بگم...
گفتم: نه نرفته بود.
وقتی اون شخص رفت، یاد جمله سید شهیدان اهل قلم افتادم که در پایانبندی برنامه «حزب الله» از مجموعه روایت فتح با آن صدای معطر میگوید:
«بسیجی عاشق کربلاست و کربلا را تو مپندار که شهری است در میان شهرها و نامی است در میان نامها؛
نه،...
کربلا حرم حق است و هیچکس را جز یاران امام حسین(ع) راهی به سوی حقیقت نیست…»
#شهید_مدافع_حرم
#شهیـد_محمودرضا_بیضایی
🏴
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
شهید آقا #محمودرضا
مثل بچه بسیجی ها زندگی میکرد، خیلی ساده و به دور از تجملات،
نمی پذیرفت درخانه حتی مبل داشته باشد؛
نه این که بخواهد #تظاهر به #زهد کند و از روی #تصنع باشد؛
روحیه اش این طور بود!
این اواخر در میدان آرژانتین روی چمن ها نشسته بودیم که پرسیدم:
"با حقوق پاسداری زندگی چطور میگذرد؟ "
گفت:
من راضی به گرفتن همین حقوق هم نیستم؛
دنبال کاری هستم که زندگی را بچرخاند و شغل پاسداری برای تأمین زندگی نباشد!
📚 کتاب "تو #شهید نمیشوی" ص32
.
.
#شهید_محمودرضا_بیضائی🦋
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
✾•┈┈••✦🌸✦••┈┈•✾
یکی از همسنگرهایش در سوریه میگفت:
من بستنِ کمربند ایمنی را در سوریه
از #محمودرضا یاد گرفتم
تا مینشست پشتِ فرمان کمربندش را میبست
یکبار به او گفتم:
اینجا دیگر چرا میبندی..؟!
اینجا که پلیس نیست
گفت:
میدانی چقدر زحمت کشیدهام
با تصادف نمیرم..؟!:)
#شهید_محمودرضا_بیضایی🕊
🌷🌷🌷🌷🌷
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
ما نمُردیم که آشفتـــگی آغاز شود
باز هم پای حرامی به حـــرم باز شود
#تاسوعای سال ٩٢ بود، بهمون خبر دادند، بچه های مقاومت، عملیاتی وسیعی تو منطقه زینبیه، اطراف منطقه حجیره، کردند و تروریستها رو سه کیلومتری از اطراف حرم مطهر خانم زینب ( س )، دور کردن. صبح زود رفتیم اونجا و #محمودرضا رو هم دیدیم ، خیلی از عملیاتی که منجر به تامینِ امنیت حرم خانوم شده بود، خوشحال بود .
🌷 پرچم سیاهی تو دستش بود و می گفت : خودم از بالای اون ساختمون پایینش اوردم . به اون ساختمون نگاه کردم دیدم پرچم سرخ
#یاابالفضل رو جاش به اهتزاز در اورده
🌷رسیدیم خیابون جلوی حرم که دو سال احدالناسی جرات رد شدن ازش رو نداشت و تک تیراندازها حسابش رو می رسیدند و حالا با تلاش محمود رضا و دوستاش، امن شده بود . رفتیم وسط خیابون، رو به حرم وایستادیم، دیدم محمود رضا داره اروم گریه می کنه
و سلام می ده ؛
السلام علیکی یا سیدتنا زینب …
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#شهادت_با_لباس_رفیق_شهید
وقتی خبر شهادت #محمودرضا بیضائی به اکبر شهریاری رسید خودش را بالای سر محمود رساند و گفت: «باید #برگردانمش».
آن روز خیلی بی تاب شده بود. صبح فردای #شهادت محمودرضا بیضائی، به فرمانده گفت: «اگر اجازه بدهید من لباس های #رزم بیضائی را بپوشم.
فرمانده گفت: «اگر لباس شهید را بپوشی تو هم #شهید می شوی⁉️ گفت: هر چه #خدا بخواهد همان می شود. بعد از صبحانه زد به خط.
وقتی کمی از مقر فاصله گرفت یک خمپاره ۶۰ او را مورد اصابت قرار داد و پهلویش را شکافت. همرزمان بالای سرش که رسیدند نفس های آخرش بود...
#شهید_محمودرضا_بیضایی🌷
#شهید_اکبر_شهریاری🌷
#رفیق_شهید_شهیدت_میکند🕊
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo