eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4هزار دنبال‌کننده
37هزار عکس
17.5هزار ویدیو
134 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
محمود فرمانده گردانی بود که با نیروهایش بود. حتی وقتی که دور از آنها بود؛ اما نمی توانست از فکرشان خارج شود. یک بار با عده ای از رزمندگان رفته بود . موقع ناهار به رستورانی می روند. همراهان برای ناهار سفارش می دهند. محمود گفت: برای من سفارش ندهید. ما مشغول خوردن مرغ بودیم و او داشت با نان های سر میز خودش را مشغول می کرد. یکی از رزمنده ها گفت: من فکر کردم هستی که غذا سفارش ندادی؟ محمود گفت: من چطور می توانم اینجا بنشینم و مرغ بخورم در حالی که نیروهای گردانم در هستند و به این غذا دسترسی ندارند. همین اتفاق در بار دیگری که بچه ها در همین کامیاران می خواستند بخورند، اتفاق افتاد و محمود به خاطر نیروهایش لب به ساندویچ نزد. راوی: جواد انصاری فر؛ هم رزم شهید و حمید شفیعی ؛ خاطرات شهید محمود پایدار. نوشته: محمد رضا عارفی. ناشر: لشرکر 41 ثار الله کرمان. نوبت چاپ: سوم-1388. صفحه 74. ؛ خاطرات حمید شفیعی، نویسنده و راوی: حمید شفیعی، تدوین گر: محمد دانشی، ناشر: سماء قلم، نوبت چاپ: اول- ۱۳۸۴؛ صفحه 124. https://eitaa.com/piyroo ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
📚 ⛅️ 3⃣3⃣ 💢از او در مى گذرد اگر چه از مى خورد اما به کشتنش راضى نمى شود. ☄چنین فقط از دست و دل کسى چون برمى آید.کسى به کسانى برخیزد که او را محاصره کرده اند... 🖤و هر کدام براى کشتنش از دیگرى سبقت مى گیرند....کسى دلش براى کسانى بسوزد که با سنگ و تیر و نیزه و شمشیر و کمان ، کمین کرده اند تا بر او وارد آورند و زودتر کارش را بسازند.واى ... مشت بر پیشانى مکوب زینب ! اگر چه این سنگ که از مقابل مى آید، پیشانى حسین است. 💢فقط کاش حسین ، پیراهن را به ستردن پیشانى ، بالا نیاورد.. و سینه اش طمع تیر را برنیانگیزد.رویت را مخراش ! مویت را پریشان مکن زینب ! که لب به بگشایى و زمین و زمان را به هم بریزى... و کائنات را کن فیکون کنى! ابر سیاه در آسمان🌫 صاف ، 🖤آتش🔥 گرفتن گونه هاى خورشید،☀️ برپا شدن طوفانى به رنگ سرخ❤️ ، آنسان که چشم از دیدن چشم به عجز بیاید، برانگیخته شدن غبار سیاه و فروباریدن خون ، این تکانهاى بى وقفه زمین ، این لرزش شانه هاى آسمان ، همه از سر این کلامى است که تو اراده کردى و بر زبان نیاوردى:کاش آسمان به زمین بیاید و کاش کوهها تکه تکه شوند و بر دامن بیابانها فرو بریزند، کاش... 💢اگر این ((کاش )) که بر دل تو مى گذرد، بر زبان تو جارى شود،... از هم مى گسلد و ستونهاى آسمان فرو مى ریزد. اگر تو بخواهى ، خدا طومار زمین و آسمان را به هم مى پیچد، اگر تو بگویى ، زمین تمام اهلش را در خویش مى بلعد، اگر تو نفرین کنى ، خورشید جهان را شعله ور مى کند و کوهها را در آتش خویش مى گدازد. اما مکن ، مگو، مخواه زینب!✨ 🖤چون رگ بریده دور خودت بچرخ ، چون ماهى🐟 به خاك افتاده در تب و تاب بسوز، اما لب به نفرین بازمکن. اتمام حجت کن ! فریاد بزن ، بگو که : و یحکم ! اما فیکم مسلم!وا ى بر شما! آیا در میان شما یک مسلمان نیست.اما به آتش 🔥نفرینت دچارشان مکن.گرز فریادت را بر سر بکوب که : _✨ننگ بر تو! پسر پیامبر را مى کشند و تو نگاه مى کنى ؟! 💢بگذار او 😭کند و روى از تو برگرداند و کلام تو را نشنیده بگیرد. بگذار شمر بر سر یاران خود نعره بزند: مادرانتان به بنشیند! براى کشتن این مرد معطل چه هستید؟! و همه آنها که مى کردند یا ملاحظه یا وحشت از کشتن حسین ، به او حمله برند... و هر کدام زخمى بر زخمهاى او بیفزایند. 🖤بگذار زرعه بن شمشیرش🗡 را از پشت بر شانه چپ حسینت فرود بیاورد و میان دست و پیکر او فاصله بیندازد.... بگذار آن دیگرى که رویش را پوشانده است... گردن حسین را به ضربه شمشیرش بشکافد.بگذار با نیزه بلندش حسین را به خاك بیندازد. بگذار ، به قصد جدا کردن سر حسین از اسب فرود بیاید اما زانوانش از وحشت سست شود،... به خاك بیفتد و عتاب و ناسازگارى شمر را تحمل کند.... 💢بگذار... نگاه کن ! حسین به کجا مى نگرد؟ ... آرى به خیمه 🏕ها بر مى گردد، واى ... انگار این ، قصد ها راکرده اند.از اعماق جگر فریاد بزن : _حسین هنوز زنده است نامرد مردمان! اما نفرین نکن!حسین ، خود از زمین خیز برمى دارد و تن مجروح را به دست یله مى دهد و با صلابتى زخم خورده فریاد مى کشد: 🖤واى بر شما اى پیروان ال ابى سفیان ! اگر ندارید و از نمى ترسید لااقل باشید.این فریاد، دل را .. ..... - - ------••~🍃🌸🍃~••------ - - https://eitaa.com/piyroo - - ------••~🌸🍃🌸~••------ - -