eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.3هزار دنبال‌کننده
35.1هزار عکس
16.3هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
📝خاطره اے از زبان مادر شهید سید حسین گلریز 💛زغال هاے غیبی ■حسین، نوزاد بود؛ زمستان بود و هوا هم سرد. آن زمان براے گرم شدن خانه از ڪُرسے هاے زغالے استفاده مے ڪردیم. زغال مان تمام شده بود، به همسرم گفتم: «برو زغال بخر بچه مریض مے شه.» با شرمندگے گفت: « امروز را یه جورے سر ڪن فردا حتماً مے خرم.» غروب همان روز، درب خانه مان به صدا در آمد . رفتم دم در، دیدم فردے یک ڪیسه زغال آورده، گفتم: «این زغال را چه ڪسے داده؟» گفت: «آقاے گلریز خریده و گفته به این آدرس بیارم. منزل گلریز همینجاست؟» گفتم:« آره، همینجاست.» زغال را گرفتم خیلے خوشحال شدم، ڪُرسے را آماده ڪردم تا خانه گرم شود. شب، همسرم به خانه آمد گفتم: «دستت درد نڪنه عجب زغالے خریدی!» با تعجب گفت: «زغال چیه؟ من زغال نخریدم.» من هم متعجب شدم و گفتم: «یه نفر زغال آورد و گفت تو فرستادی.» گفت: «نه! من ڪه گفتم الآن پول ندارم فردا تهیه مے ڪنم. من زغال نخریدم.» حیرت زده شده بودیم، یعنے چه ڪسے بود ڪه برایمان زغال آورده بود؟ https://eitaa.com/piyroo