eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.5هزار دنبال‌کننده
34.2هزار عکس
15.9هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
ahmadian-04.mp3
1.46M
🍃🕊روایت_ عاشقے #حاج محمد احمدیان 👌فوق العاده زیبا https://eitaa.com/piyroo
خدايا...🍃 دلم تنگ است هم جاهلم هم غافل نه در جبهه سخت مےجنگم نه در جبهه نرم...👣 كربلاۍ حسین(ع) تماشاچۍ نمیخواهد يا حقے یا باطل...🌓 راستۍ من کجا هستم؟! #شهید_عباس‌دانشگر... https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حےعلےالصلاه اذان بسیار زیبا با صدای ملکوتی #شهیدحامدبافنده 🏴 #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
  💠  از خیابان شهدا آرام آرام در حال گذر بودم! 🌸 اولین کوچه به نام شهید همت؛ محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین... نامم را صدا زد! گفت: توصیه ام  بود! چه کردی... جوابی نداشتم؛سر به زیر انداخته و گذشتم... 🌸 دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛ پرچم سبز یا زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود! انگار  همین جا بود... عبدالحسین آمد! صدایم زد! گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت  خدا... چه کردی؟ جوابی نداشتم و از  از کوچه گذشتم... 🌸 به سومین کوچه رسیدم! شهید محمد حسین علم الهدی... به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند! گفت:  و  در کجای زندگی ات قرار دارد؟!؟ چیزی نتوانستم جواب دهم! با چشمانی که گوشه اش نمناک شد! سر به گریبان؛ گذشتم... 🌸 به چهارمین کوچه! شهید عبدالحمید دیالمه... آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها! بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛ گفت: چقدر برای روشن کردن مردم! ؟! برای  خودت چه کردی!؟ برای دفاع از !!؟ همچنان که دستانم در دستان شهید بود! از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم... 🌸 به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران... صدای نجوا و  شهید می آمد! صدای  و ناله در درگاه پروردگار... حضورم را متوجه اش نکردم!  شدم،از رابطه ام با پروردگار... از حال معنوی ام... گذشتم... 🌸 ششمین کوچه و شهید عباس بابایی... هیبت خاصی داشت... مشغول تدریس بود! مبارزه با ،نگهبانی ... کم آوردم... گذشتم.. 🌸 هفتمین کوچه انگار  بود! بله؛ شهید ابراهیم هادی... انگار مرکز کنترل دل ها بود!! هم مدارس! هم دانشگاه! هم فضای مجازی! مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در خطر لغزش و  تهدیدشان میکرد! را دیدم... از کم کاری ام شرمنده شدم و گذشتم... 🌸 هشتمین کوچه؛ رسیدم به شهید محمودوند... انگار  پازوکی هم کنارش بود! پرونده های دوست داران شهدا را ! آنها که اهل  به وصیت شهدا بودند... شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد! برای ارسال نزد ... 🌸 پرونده های باقیمانده روی زمین! دیدم  وساطت میکردند،برایشان... اسم من هم بود! وساطت فایده نداشت... از  تا ! فاصله زیاد بود... 🌸 دیگر پاهایم رمق نداشت! افتادم... خودم دیدم که با  چه کردم! تمام شد...  💠 از کوچه پس کوچه های دنیا! بی شهدا،نمی توان گذشت...  گاهی،نگاهی...🌹  روحشون شاد اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّـدٍ وَّ آلِ مُحَمـَّد وعَجـِلْ فَرَجَهُم https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🔻 💢 قسمت صد و بیست و چهارم: رطبِ نخورده و دهان سوخته بساطی داشتیم با خواب های رنگی و جوراجوری که خیلی از شب ها می دیدیم. یه شب خواب دیدیم. عراقیا مقدار زیادی رطب تازه؛ آبدار و خوش آب و رنگ برامون اوردن و ما هم یه شکم سیر از اونا خوردیم. صبح که شد رفتم پیش یکی از بچه های استان بوشهر بنام شیرالی ، خیلی با هم صمیمی بودیم و دستی تو تعبیر خواب داشت و کم و بیش خوابای رنگی ما رو تعبیر می کرد. گفتم دیشب خوابی دیدم ببین تعبیرش چیه. گفت بفرما. خواب دیدم عراقیا مقدار زیادی برامون رطب تازه ؛ حرفمو قطع کرد و گفت نگو نگو رحمان ادامه نده. گفتم مگه چیه؟ تعبیرش چیه که بهم ریختی. گفت رحمان خودت صبر کن و ببین. امروز پدری ازمون درمیارن که نگو. چهار ستون بدنم لرزید و با خودم گفتم: آخه این چه خوابی بود دیدم؟ مرد حسابی بیکاری؟! یا خواب نمی بینی، اگر هم می بینی اینجوری. خلاصه چشمام دوخته شده بود به در که کی باز میشه و قراره چه اتفاقی بیفته. چشمتون روز بد نبینه. وقت هواخوری که شد. دیدم بزن بکوب شروع شد. از آسایشگاه نُه شروع کردن بچه ها رو بیرون اوردن و تو محوطه خاکی می غلتوندن و با کابل می زدن. بعدش آسایشگاه هشت و آخرشم ضیافت رطب به ما رسید. نمی دونم دلشون از چی پر بود و چه اتفاقی افتاده بود که اون روز وحشی شده بودن و اون معرکه رو راه انداختن. ولی معمولا اینجور وقتا که بدون بهانه و با تعداد زیادی می ریختن تو بچه ها و می زدن متوجه می شدیم که ایران یه عملیات انجام داده و اینا بدجوری شکست خوردن. همه رو بردن بیرون و دستور دادن تو خاکا غلت بزنیم و تا جون داشتیم با کابل کتک خوردیم و بدون استفاده از دستشویی و حموم با همون خاک و خوله های بدن و لباسامون انداختمون تو آسایشگاه. اینم نتیجه خواب رطب خوردن رحمان خان! ادامه دارد ⏪ 🏴 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🔻 💢 قسمت صد و بیست و پنجم: کاربرد جدید انبردست یه روز درجه داری میانسال با حدود چهل سال سن با یه انبردست به کمر و کابل به دست وارد اردوگاه و بند سه شد. لابد از نیروهای تاسیساته و کارای خدماتی اردوگاه مثل برق کشی و اینارو انجام میده. خیلی برامون مهم نبود. ازین اومد و رفتنا زیاد بود و به ما هم مربوط نمی شد. ولی نه، انگار بعثیا برای انبردست یه وظیفه و کاربرد جدید تعریف کرده بودن که نه با تاسیسات، که به ما مربوط می شد. علی انبری نگهبان جدید ما بود و چهره ای فوق العاده کریه و خشن و آبله رو بود با سبیلایی شبیه شیطون پرستا. چشمایی نافذ داشت و مثل کرکس بین بچه ها پی سوژه مناسب خودش می گشت. این خبیث شیوه ی جدیدی از شکنجه رو تو اردوگاه ابداع کرد که تا قبل از این نبود. اکثر بعثیا از کابل استفاده می کردن ولی ابزار اصلی این یکی انبردست بود. برخلاف نگهبانای دیگه که خیلی قاطی بچه ها نمی شدن، علی انبری بیشتر بین بچه ها وول می خورد و یکی یکی تو صورت افراد نگاه می کرد و اولین نفری که حواسش نبود و چشمش به جمال نامبارک این آقا میفتاد رو صدا می زد. با انبردست اونقد لاله گوش اون بینوا رو فشار می داد تا خون ازش بچکه. بچه بسیجیای مظلوم از درد پاشونو به زمین میکوفتن و اون لذت می برد و می خندید. چن هفته اول فقط لاله گوش بچه ها رو می گرفت. ولی بعدش این ارضاش نمی کرد و شروع کرد به فشار دادن غضروف بالای گوش و اونقد فشار می داد تا خُرد بشه. تا این سنگدل وارد اردوگاه می شد همه نگاها به زمین دوخته می شد که مبادا این خیره بشه تو صورت یکی و گوششو ناقص کنه. اما بی فایده بود بعد بهانه می کرد چرا نگاهتون به زمینه و از من نفرت دارید و بالاخره روزی چن نفر قربانی بیماری روانی این جنایتکار می شدن. بدون هیچ محدودیتی می گشت و بچه ها رو آزار می داد. بعد از مدتی به این حد هم قانع نشد و در آخرین مرحله حساسترین جای بدن، یعنی پلک چشمو می گرفت و فشار می داد و لِه می کرد. فردی که این بلا سرش میومد روز بعدش تمام اطراف چشمش سیاه می شد و ورم می کرد و تا چن روز بسختی میتونست جلو پاشو ببینه. چن ماه علی انبری مثل بختک افتاده بود رو بچه ها و علاوه بر آزار جسمی که تعدادی گرفتارش می شدن یه جو رعب و وحشت و ناامنی روانی رو برای همه ایجاد کرده بود. ادامه دارد ⏪ 🏴 https://eitaa.com/piyroo
لطفی بنما که خاک پایت گردم دامن بتکان که تا گدایت گردم دلتنگ زیارت توام اربابم من را به حرم ببر فدایت گردم 🌷 #صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله 🌷 #شب_جمعه https://eitaa.com/piyroo
مداحی آنلاین - مادرم میگفت برات گریه کنم می بینی - حمید علیمی.mp3
7.84M
🌴شب زیارتی امام حسین(ع) 🍃مادرم میگفت برات گریه کنم میبینی 🍃میگفت آخرای مجلس دم در میشینی 🎤 #حمیدعلیمی ⏯ #شور 🌷 #صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله 🌷 #شب_جمعه https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
🌴شب زیارتی امام حسین(ع) 🍃مادرم میگفت برات گریه کنم میبینی 🍃میگفت آخرای مجلس دم در میشینی 🎤 #حمیدعلیم
هر چند که تازه آمده از راهم دلتنگ شدم دوباره غرق در آهم من دست خودم نیست که عادت کردم در هر شب جمعه کربلا را خواهم ان شاءالله که به زودی قسمت همه ارزومندهاش باشه به حق حضرت زینب سلام الله علیها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایتگری شهدایی قسمت 485 📹 بچه‌ها بگردید دوستِ صادق پیدا کنید؛ 🎙 حاج حسین یکتا https://eitaa.com/piyroo
شهیدسلمان خداداد تیرکلائی https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
شهیدسلمان خداداد تیرکلائی https://eitaa.com/piyroo
سلمان خدادادی تیرکلائی در اولين روز از آبان ماه سال 1345 در روستاي«تيركلا» از توابع شهرستان شهيد پرور ساري در خانواده‌اي مذهبي، با اصالت و كشاورز به دنیا آمد. پس از گذراندن سالهاي كودكي، تحصيلات خود را در زادگاهش آغاز نمود و تا پايان مقطع راهنمايي با موفقيت ادامه داد. در اوايل پيروزي انقلاب اسلامي، از جمله كساني بود كه در مقابل گروهاي الحادي و ضد انقلاب به مبارزه پرداخت به طوري كه چندين بار مورد آزار و اذيت و آنها قرار گرفت او با قلب پاك و روح بلندي كه داشت، حقيقت اين دنياي فاني را خوب شناخت و از همان ابتداي نوجواني، سعي مي‌كرد تا خود را به مظاهر فريبنده اين دنيا آلوده نكند؛ كم كم با چنين بينشي كه داشت، لياقت سربازي حضرب بقيه الله (ارواحناه فداه) را پيدا كرد. آري، يوسف فاطمه (سلام الله عليها) كمند صيد انداخت و سلمان در دام عشق آن حضرت گرفتار شد و قدم به اردوگاه سربازان حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه) نهاد. دروس حوزوي را سال 1361 در مدرسة علميه امام صادق (عليه السلام) كوتناي قائمشهر آغاز نمود پس از مدتي با لبيك به فرمان حضرت امام(رحمه الله عليه) مبني بر آمادگي نيروهاي بسيج در مقابل شرارتهاي ضد انقلاب، به منطقه كردستان شتافت و به عنوان نيروي رزمي-تبليغي در مريوان به جهاد با معاندان انقلاب اسلامي پرداخت. پس از پايان مأموريت به شهر مقدس قم رفت و تا پايان مقدمات علوم اسلامي در حوزة علميه اين شهر به كسب معارف الهي پرداخت. سر انجام با نواخته شدن شيپور جنگ، علم و عمل را در صحنة كار و زار در هم آميخت و آن هنگام كه نداي ملكوتي«الرحيل» شوق ديدار بر دلهاي بي‌قرار انداخت و جبهه اين ديار عشق بازي با معشوق؛ آغوش خود را به سوي دلدادگان وصال باز كرد، او نيز قدم در وادي عشق گذاشت. سرانجام اين سرباز فداكار و عاشق امام زمان (عجل الله تعالي فرجه) در 12/4/1365 در منطقه عملياتي مهران (مرحله سوم عمليات كربلاي 1) در سالروز شهادت امام جعفر صادق (عليه السلام) در حالي كه با سلاح آر پي جي قلب دشمن را نشانه گرفته بود، نماز عشق را با سلام شهادت به پايان رساند و با لب تشنه همچون مولايش سيد الشهدا به عاشوراييان پيوست. بسم الله الرحمن الرحیم بنده‌ حقیر سلمان‌ خدادادی‌، فرزند نورالله‌ خدادادی‌ دارای‌ شماره‌ شناسنامه‌ ۷۶۶ متولد۱۳۴۵ ساکن‌ تیرکلا شهادت می‌دهم‌ که‌ خدای‌ ما، معبود ما، معشوق ما، محبوب‌ ما و مأنوس‌ ما، یکتای‌ بی‌همتا است‌ و حضرت‌ محمد(صلی الله علیه و آله) فرستاده‌ اوست‌ و حضرت‌ علی‌(علیه السلام‌) با ۱۱ فرزندش‌ امامان‌ معصوم‌ ما می‌باشند و شهادت‌ می‌دهم‌ به‌ قیامت‌ و روز رستاخیز و بهشت‌ و جهنم‌ و هر آنچه‌ که‌ به‌ رسول‌ خدا(صلی الله علیه و آله‌) نازل‌ شده‌ است‌. شما خانواده‌های‌ شهدا چشم‌ و چراغ‌ این‌ ملتید (امام‌ خمینی‌). شهدا شمع‌ محفل‌ بشریتند (استاد مطهری‌). شهید یعنی‌ شاهد، یعنی‌ گواه‌. آری‌، شهید همچون ‌شمعی‌ است‌ که‌ می‌سوزد و از سوختن‌ خود جامعه‌ای‌ و اجتماعی‌ را روشن‌ می‌سازد، بلکه‌ بالاتر از شمع‌، چرا که‌ شمع ‌بعد از سوختن‌ از بین‌ می‌رود ولی‌ شهید هر چه‌ بسوزد زنده‌تر می‌شود و هرگز خاموش‌ نمی‌شود، چون‌ خون‌ اوجامعه‌ای‌ را به‌ هیجان‌ می‌آورد. . . شهید بعد از کشته‌ شدن‌ به‌ سوی‌ معبود خود در پرواز است‌ و می‌رود تا به‌ آرزوی‌ خود دست‌ یابد، شهید وقتی‌ که‌ عاشق‌ معشوق خود شد، سر از پا نمی‌شناسد و همیشه‌ زنده‌ است‌، چنانکه‌ خداوند در کتاب‌ مقدسش‌ فرمود: «و لا تحسبن‌ الذین‌ قتلوا فی‌ سبیل‌ الله‌ امواتا بل‌احیاء عند ربهم‌ یرزقون‌»(آل عمران/۱۶۹) برادران‌ و خواهران‌! ننگ‌ است‌ در موقعی‌ که‌ کل‌ کفر در مقابل‌ کل‌ اسلام‌ ایستاده‌، ]کسی[ خم‌ به‌ ابرو نیاورد و در بستر بمیرد و دل‌ به‌ مال‌ و منال‌ و زن‌ و فرزند ببندد، در موقعی‌ که‌ اسلام‌ تنها است‌ و یار و مدد کار می‌خواهد دیگر نشستن‌ بلکه‌ زنده‌ بودن‌ معنا‌ ندارد. این‌ شهید است‌ که‌ یار و مدد کار اوست. این‌ شهید است‌ که‌ با نثارخون‌ خود درخت‌ اسلام‌ را آبیاری‌ می‌نماید؛ اسلامی‌ که‌ استعمار و ابرقدرت‌ها و کافرین‌ و مشرکین‌ برای‌ از بین‌ بردن‌ دست‌ به‌ هر جنایتی‌ -که‌ برای‌ انسان‌ قابل‌ تحمل‌ نیست‌- می‌زنند. ولی‌ کور خواندند، تا زمانی‌ که‌ یک‌ نفر مسلمان‌ در کره‌ زمین‌ وجود دارد، اسلام‌ زنده‌ است‌. بنابر قول‌ معصوم‌: «شرع‌ُ محمد مستمرٌ الی‌ یوم‌ القیامة‌» اسلام‌ دین‌ جامعی‌ است‌ که ‌حتی‌ یهودیان‌ گرایش‌ به‌ این‌ دین‌ مبین‌ دارند، ولی‌ این‌ روبه‌ صفتان‌ همیشه‌ در صدد تضعیف‌ اسلام‌ هستند، بیایید با هم ‌دست‌ به‌ دست‌ یکدیگر با تمام‌ اقشار و تمام‌ مسلمان‌های‌ روی‌ زمین‌ بدهیم‌ و کفر را از بین‌ ببریم‌، به‌ امید آن‌ روز. https://eitaa.com/piyroo
طبق روال شــبانه هر بزرگواری 14 صلوات به نیابت از #شهید_سلمان_خدادادی جهت تعجیل در فرج آقا امام زمان «عج» و سلامتی رهبر عزیزمان شفای همه بیماران عاقبت بخیری شما عزیزان .... » اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم 🌸 #التماس_دعای_فرج ســـلام و صــلوات خــدا بر شـــهدا و امام شـــ.❤️ـــهدا 🕊ســـلام بـر شــــ🌷ــهید‌ #سلمان_خدادادی #اللهم_الرزقنا_توفیق_الشهادة_فی_سبیلک_مع_رفقائنا_به_حق_دماء_الشهدا #ملتمس_بهترین‌_دعا #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo ❤️❤️❤️❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پســت_پـایـــانـی 🕙سـاعـت عـاشقـے 💠دعـــــاے فـــرج💠 ⚜اکثرو الدعا بتعجيل الفرج فان ذلک فرجکم⚜ #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید__دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💦🌹💦🌹💦🌹💦 هر صبح روزمان را با سلام به ساحت مقدس چهارده معصوم علیهم السلام منور و متبرک کنیم.🌹 ❤️بسْمِﺍﻟﻠَّﻪِﺍﻟﺮَّﺣْﻤَﻦِﺍﻟﺮَّﺣِﻴﻢ ❣️اﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺭﺳﻮﻝَ ﺍﻟﻠﻪ و رحمة الله و بركاته ❣️ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺍﻣﯿﺮَﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ علي بن ابي طالب و رحمة الله و بركاته ❣️السلام علیکِ یا فاطمةَﺍﻟﺰﻫﺮﺍﺀو رحمة الله وبركاته ❣️ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ايّها ﺍﻟﻤﺠﺘﺒﯽ و رحمة الله و بركاته ❣️اﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﯿﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ايّها الشهيد و رحمة الله وبركاته ❣️ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﺍﻟﺤﺴﯿﻦِ ﺯﯾﻦِ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﯾﻦ و رحمة الله وبركاته ❣️السلا‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ایّها ﺍﻟﺒﺎﻗﺮ و رحمة الله وبركاته ❣️اﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺟﻌﻔﺮَ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ایّها ﺍﻟﺼﺎﺩﻕ و رحمة الله وبركاته ❣️اﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﻮﺳﯽ ﺑﻦَ ﺟﻌﻔﺮٍ ایّها ﺍﻟﮑﺎﻇﻢُ و رحمة الله وبركاته ❣️ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﻮﺳَﯽ ايّها ﺍﻟﺮﺿَﺎ و رحمة الله وبركاته ❣️اﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ايّها ﺍﻟﺠﻮﺍﺩ و رحمة الله وبركاته ❣️السلاﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ايّها ﺍﻟﻬﺎﺩﯼ و رحمة الله وبركاته ❣️اﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ايّها ﺍﻟﻌﺴﮑﺮﯼ و رحمة الله وبركاته ❣️السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المهدی و یا خلیفةَالرَّحمنُ و یا شریکَ القرآن اِمامَ الاِنسُ و الجّانّ و رحمة الله وبركاته. 🌷السلام عليكم جميعاً ورحمة الله و بركاته 💦🌹💦🌹💦🌹💦🌹💦🌹 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا