🍂
🔻 #خاکریز_اسارت
💢 قسمت صد و بیست و ششم:
جشنواره بین المللی رقص در ماه محرم
حدود هفت ماه که از اسارتم می گذشت. ما هیچ وسیله سرگرمی مثل روزنامه یا تلوزیون و اینجور چیزا نداشتیم. همه مشغولیتمون ذکر و دعا بود و آش و کاسه هر روزه و کتک های دسته جمعی یا انفرادی. بعد از هفت ماه در تاریخ چهارم شهریور سال ۶۶ برای هر آسایشگاه یه تلوزیون مدار بسته که فقط عراق رو می گرفت اوردن. اول کمی خوشحال شدیم که مقداری مشغول می شیم و یه فیلم سینمایی و کارتون می بینیم خوبه و وقت راحت تر می گذره. اما بعدش فهمیدیم که اوردن تلوزیون کاملا با برنامه بوده و برای شکنجه روحی دادن به بچه ها اوردن که تحت فشار روحی روانی قرار بدن. آمدن تلوزیون مصادف بود با شروع ماه محرم. از طرفی صدام برای اینکه اوضاع کشورش رو عادی جلوه بده و البته برای ترویج فساد و تباهی در جامعه عراق، یه جشنواره بین المللی رقص در شهر حِله مرکز استان بابل بنام «مهرجان بابل الدولی» راه انداخته بود و دقیقاً مراسم افتتاحیه رو روز اول محرم ۱۴۰۸ قرار دادن. از تمام رقاصه ها و گروهای رقاصی زنانه و مردانه و مختلط دعوت کرده بودن و همه مراسمات و اجراءات رقاصی بصورت زنده از تلوزیون عراق پخش می شد.
زنها همه برهنه و نیمه برهنه بودن و با اون وضع افتضاح و آرایشای غلیظ. با شروع این جشنواره رقص در ماه محرم تلوزیون برامون اوردن و با آب و تاب تمام و سخنرانی فرمانده اردوگاه و بعدش سایر فرماندهان خرد و ریز عراقی بعنوان یه خدمت بزرگ به اسرا و وسیله تفریح و سرگرمی و هزار جور منت و مباهات.
یکی از اتفاقات عجیب ، البته از نظر ما که عادت نداشتیم و ندیده بودیم این بود که بعثیا با دیدن این فیلم ها عجیب کیف می کردن و شبها تا دیر وقت با ولع خاصی می موندن داخل و نگاه می کردن. شبانه روز دقیقاً یادم نیست چن ساعت بود ولی یادمه که بیشتر وقت شب تا نیمه های شب نمایشای گوناگون و از کشورهای مختلف دنیا بود و همه ی اینا رو با پخش زنده نشون می دادن.
اون زمان ایمان و اعتقاد بچه ها خیلی قوی بود و اصلا انقلاب ما و دفاع مقدس برای مبارزه با همین مظاهر فساد بود. طبیعی بود که این برای بچه بسیجیا و حتی ارتشیا که البته در آسایشگاه هفت کسی نبود زجرآور بود. همه سراشون رو پایین انداخته و زیر لب ذکر می گفتن.
ادامه دارد ⏪
🏴
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🍂
🔻 #خاکریز_اسارت
💢قسمت صد و بیست و هفتم:
از حجله عروسی تا شهادت(۱)
کمتر از هفت ماه از مراسم عروسی ش گذشته بود که اسیر شد. دخترش چهار ماه بعد اسارت پدر متولد شد و اسمش رو گذاشتن مهدیه. #مهدی_احسانیان یلی نام آور از شهرستان جویبار مازندران از بسیجیای گردان صاحب الزمان از لشکر 25 کربلا که تنها ۱۹ بهار از عمرش سپری شده بود که روانه عملیات کربلای پنج شد.
در آخرین مرحله عملیات کربلای ۵ در شلمچه به شدت مجروح شد. یه پاش سه تکه شده بود و سر و گردنش هم پر از ترکش ریز بود و کتفش هم گلوله خورده بود و خیلی از همرزماش شهید شده بودن. مهدی در حالیکه قدرت حرکت نداشت در دوازدهم اسفند سال ۶۵ به اسارت در اومد و شش روز بعد وارد اردوگاه تکریت ۱۱ شد. بهار بیستم رو با بدنی تکه پاره در اسارتگاه تکریت ۱۱ گذروند. حدود شش ماه دوران پر محنت اسارات رو تحمل کرد و در اواخر مرداد ۶۶ زیر شکنجه بعثی ها به طرز فجیعی به شهادت رسید.
داستان غم انگیز اسارت و شهادت مهدی احسانیان(جویباری) از زبان همرزمش عابدین پوررمضان چنین روایت شده: در آسایشگاه پنج فقط با من و حاج عباس تقی پور دمخور بود. بعد از مدتی بعلت عدم مداوا و درمان، بدنش کِرم زد و روی سینه و کتفش کرم های سفید رنگی ریز بودن و درد و رنج او رو مضاعف می کرد. مهدی با چوب کبریت کرم ها را از روی زخماش جدا می کرد و در حال جدا کردن آنها ذکر هم می گفت و گریه هم می کرد. گاهی هم خیلی آرام صدام رو لعنت می کرد. روزها به سختی همراه با درد و رنج و ناملایمتی برای مهدی و به کندی سپری می شد. تا اینکه روزی اتفاقی ناگوار رخ داد و مهدی قربانی یه خیانت شد.
یکی از افراد واداده در اسارت به نام«ر.ر» برای خوش خدمتی به بعثیا جاسوسی می کرد، یه روز به بعثی ها گزارشی کذب و غیر واقعی داد. گفته بود بچههای اردوگاه نوک قاشقها رو تیز کرده و قصد شورش و فرار دارن. بعثیا هم که دنبال بهانه بودن تا بتونن ما را مورد آزار و اذیت قرار بدن، صبح بعد از آمار داخلی، دستور دادن که همه بشینن سرجای خودشون و هرکس هم قاشقش رو در دست خودش داشته باشه. اومدن و تک تک قاشق ها رو نگاه کردن و چهار قاشق پیدا کردن که نوکش کمی تیز بود. نه این که تیزش کرده باشن، بلکه ساختش اینطور بود. چرا که قاشق رویی سبک، مثل استیل نبود و همه اش کج و کوله بودن. ازین چهار قاشق یکی مال مهدی بود.
ادامه دارد ⏪
خاطرات طلبه آزاده
رحمان سلطانی
🏴
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#ڪلام_شـهید
🌷خدا را شاکرم که توفیق خدمت در دفاع از حریم آل الله را نصیب این حقیر کرد و بنا بر وظیفه شرعی این وصیت را می نویسم .
🌷در این لحظه که این چند خط را می نویسم به گذشته که می نگرم ، می بینم چقدر عمر گرانمایه را که می بایستی به نحواحسن
🌷 در راه اطاعت خدا صرف می کردم ، ارزان از دست داده ام . لذا از همه شما خواهش می کنم در حد توان کاری برایم بکنید . شاید مورد رحمت و مغفرت الهی قرار بگیرم .
🔹 ولادت : ۱۳۵۳ خرمشهـر
🔹شهادت : ۹٤/۸/٤ حماه سوریه
#شهید_محمدرضا_عسکری_فرد
#سالروز_شهـادت
🏴
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#هر_روز_یک_آیه 🌺
🌱وَمَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَا يَخَافُ ظُلْمًا وَلَا هَضْمًا🌱
🍃و هر کس اعمالش نیکو است و (به خدا هم) ایمان دارد از هیچ ستم و آسیبی بیمناک نخواهد بود.🍃
🌹سوره طه، آیه 112🌹
┏━🌹🏴🌴🏴🌹━┓
🌴 @piyroo 🌴
┗━🌹🏴🌴🏴🌹━┛
🌷ازشهید بابایی پرسیدند🌷
💓عباس جان چهخبر❓
چه ڪارمیکنے❓
گفت
💗به #نگهبانی #دل #مشغولیم
تاڪسی جز #خدا واردنشود
💗مواظب دلامون هستیم⁉️
🏴
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#برگی_از_خاطرات💫
توے ڪُمدش در را
با عکس شُهدا پُر ڪردهبود
و بالایشان نوشته بود:
اے سر و پا،من بے سر و پا
خودم را کنار عڪس شهیدان
پیدا ڪردم...✨
برادرش مےگوید:
کنار عڪسها اندازه یڪجاے عکس
در ڪمدش خالے بود...🍂
گفتم:
محمد عکس یکے از شهدا رو
اینجا بزݧ این جای خالے قشنگ نیست
جواب داد:
اونجا جای عڪس خودم هست...🌸
#شهید_محمدغفارے°•
🏴
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
یارسول الله!
سربازان #خمینی را ببین،
گوئی اینان هم همان "اویس" هستند...
ڪہ تو را ندیده،
یک دل نہ...صدها دل
عاشقت گشتند...
🏴
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
حمید همین که امام حسینی بود همه را جذب خودش میکرد😊.در این مدتی که با هم زندگی کردیم هیچ مشکلی از حمید ندیدم. خیلی خانوادهدوست و مهربان بود.هر سال 20 روز یا یک ماه به محرم مانده مغازهاش را سیاهپوش میکرد و مداحی و نوحه در مغازه میگذاشت.🏴 همه همسایهها میگفتند حمید الان برای سیاه پوشیدن زود است، ولی میگفت: نه، من عاشق امام حسین(ع)هستم و باید جلوتر از همه نوحه بگذارم و مغازه را سیاهپوش کنم☝️. به نوعی زودتر از همه به دیگران خبر میداد که محرم در راه است و باید خودتان را برای این ماه آماده کنید.🏴🏴
یک پدر شجاع، باغیرت و باایمان که جانش را در راه اسلام و دین فدا کرد💔. خودم و بچهها به شهادت حمیدرضا افتخار میکنیم.بلا تشبیه حمید هم مثل آقا امام حسین(ع) سرش سه روز روی زمین بود و نمیتوانستند به عقب بیاورند😔. بعد از سه روز تکههای تن و سر و دستش را پیدا میکنند.یک دختر سه ساله هم مثل حضرت رقیه(س) داشت😭
شهید مدافع حرم حمید رضا زمانی
#سالروز_شهادت🕊🕊
🏴
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🌷 بعد از شهادتش سپردم همه جا را دنبال وصیتنامه اش گشتند. حتی توی وسایلی که در سوریه جامانده بود اما وصیت نامه ای در کار نبود
تنها چیز مکتوبی که از او موجود است همان نامه ای است که برای همسرش در شب شهادت امیر المومنین (ع) نوشته بود
🌷 این وصیتنامه را بعد از شهادتش منتشر کردم. محض اطمینان، یکبار از همسرش درباره وصیتنامه سوال کردم. گفت: یک بار در خانه درباره ی وصیتنامه از او پرسیدم، پوستر شهید همت را نشان داد و گفت: وصیت من این است، محمودرضا پوستری از حاج همت در اتاق کوچکش روی کمد وسایل شخصی اش چسبانده بود، روی این پوستر، زیر تصویر حاج همت این فراز از وصیت نامهاش نوشته شده بود:
با خدای خود پیمان بسته ام تا آخرین قطره خونم در راه حفظ و حراست از انقلاب الهی یک آن آرام و قرار نگیرم
راوی:برادرشهید
#شهید_محمودرضا_بیضایی🌷
🏴
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
آیا میدانستید:
1️⃣ پیچیدهترین عملیات آبی-خاکی جهان عملیات والفجر۸ بوده؟
2️⃣ بزرگترین عملیات هوایی قرن توسط ارتش ایران (عملیاتH3) انجام شده؟
3️⃣ برترین شکارچی تانک در دنیا یک ایرانی به نام شهید محمدعلی صفا بوده؟
4️⃣ رکورد تکتیراندازی در جهان(۷۰۰ شلیک موفق) متعلق به شهید زرین است؟
📍 امیدوارم هیچ ایرانی گرفتار خودتحقیری نشه!
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🕊